مطالعات منطقه‌اي از کهن‌ترين دانش‌هايي است که از ابتداي تاريخ تاکنون با بشر بوده و کمتر برهه‌اي از زمان را مي‌توان سراغ گرفت که مطالعه درباره ويژگي‌هاي منطقه و مردمي خاص وجود نداشته باشد.

به عنوان نمونه، در کتاب‌هاي مقدس که از قديمي‌ترين اسناد موجود تاريخ بشر قلمداد مي‌شوند، داستان‌ها و روايت‌هاي مختلفي از ملت‌ها و نحله‌هاي مختلف با توجه به محدودة جغرافيايي خاص و ويژگي‌هاي رفتاري آنها وجود دارد؛ اما بايد گفت که مطالعات منطقه‌اي به عنوان يک رشته مستقل دانشگاهي كه در پي شناخت و بررسي اختصاصي يك منطقه از مناطق دنيا و متمركز كردن مطالعات در آن است، ريشه در تحولات مربوط به جنگ جهاني دوم دارد.

تبديل آمريکا به يک ابر قدرت نيز لزوم شناخت مناطق مختلف دنيا را براي حفظ و توسعه قدرت، مطرح كرد و در چنين فضايي بود که رشته روابط بين‌الملل قدرت گرفت و پس از آن، مطالعات منطقه‌اي به عنوان رشته‌اي کم و بيش مستقل مطرح شد.

غالب مراکز تحقيقاتي و مطالعاتي منطقه‌اي نظير مرکز مطالعات خاورميانه دانشگاه‌ هاروارد، مرکز مطالعات خاور نزديک دانشگاه پرينستون و مرکز مطالعات خاورميانه دانشگاه کاليفرنيا محصول اين دوران‌اند.

البته، گسترش مطالعات منطقه‌اي در پي جنگ جهاني دوم، منحصر به دانشگاه‌هاي آمريکا نيست؛ از اواخر دهه 1950 به بعد، رشته مطالعات منطقه‌اي در دانشگاه‌هاي کشورهاي ديگر نيز رونق گرفت. هر چند که در انگلستان از 1916 با تحرک دانشکده مطالعات شرقي و آفريقايي، مطالعات منطقه‌اي به شکل علمي داير شد؛ ولي در عمل، بعد از جنگ جهاني دوم است كه رشته مطالعات منطقه‌اي به عنوان رشته‌اي مستقل مطرح و بر تنوع اين رشته افزوده شد.

شايان ذكر است كه پس از جنگ جهاني دوم، عمده توجه دانشگاه‌هاي آمريكا به رشته مطالعات خاورميانه ـ يكي از گرايش‌هاي مهم رشته مطالعات منطقه‌اي ـ معطوف شد. از اين رو، معتبرترين و قديمي‌ترين مراكز دانشگاهي جهان درخصوص رشته مطالعات خاورميانه در دانشگاه‌هاي آمريكا مستقر هستند. در دهه 1970، رقابت‌هاي آمريکا و شوروي سابق، مطالعات منطقه‌اي را توسعه بخشيد. در اين دوران، شاهد رشد روز افزون مطالعات آمريکاشناسي و روس شناسي در دانشگاه‌هاي آمريكا و اروپا هستيم. پيروزي انقلاب اسلامي ايران در اواخر دهه 1970، تحولات اروپاي شرقي در اواخر دهه 1980 و پايان جنگ سرد، موجب توجه بيشتري به اين رشته شد.‏

‏ اين تحولات از يک سو، رشته مطالعات منطقه‌اي را از رقابت سنتي دوران جنگ سرد خارج و از سوي ديگر، مفاهيم جديدي را وارد رشته مطالعات منطقه‌اي در دانشگاه‌هاي جهان كرده است. با فروپاشي شوروي سابق، رشته مطالعات آسياي مركزي و قفقاز (شناخت مسائل گوناگون جمهوري‌هاي بازمانده از فروپاشي شوروي سابق) از جمله گرايش‌هاي مهم رشته ياد شده در دانشگاه‌هاي اروپايي، آمريكايي و آسيايي است. همچنين وجود منابع عظيم نفت و گاز در خاورميانه، حادثه 11 سپتامبر، جنبش‌هاي متعدد اسلامي در منطقه خاورميانه و تاثير آن بر دنياي غرب، مناقشه حل نشده اعراب ـ اسرائيل و مسائل بي‌شمار ديگر، موجب توجه بيش از پيش مراكز مطالعاتي دانشگاه‌هاي جهان به ويژه مراكز مطالعاتي دانشگاه‌هاي آمريكايي و اروپايي به رشته مطالعات خاورميانه شده است. در اين ارتباط، لازم به ذكر است كه «يوريس فون لوهازن» در كتاب «امپراتوري‌ها و قدرت: ژئوپلتيك امروزين» خاورميانه را مركز دنياي قديم مي‌داند.

منطقه‌اي كه در دل آن خليج فارس جاي دارد و به منزله «مركز مركز» شناخته مي‌شود. مي‌تواند در اين ارتباط، لوهازن معتقد است هرگونه آشفتگي که بر اثر عوامل بيروني در منطقه خليج فارس پديد آيد، پيامدهايي براي مناطق ديگر به ويژه اروپا خواهد داشت.

از ديدگاه او، هر قدرتي که در منطقه خليج‌فارس مستقر شود، مي‌تواند بر اروپا و ژاپن، (بيشتر بر پايه نفت) فشار آورد.

يکي از بخش‌هاي بسيار مهم منطقه خاورميانه، خليج فارس است که در معادلات سياسي ـ امنيتي بين‌المللي به دو سبب داراي اهميت فوق‌العاده‌اي است. نخست، تعاملات دولت‌هاي اين منطقه که به ويژه سه کشور ايران، عراق و عربستان به عنوان هستة اصلي جهان اسلام در آن مطرح هستند و ديگر جايگاه اين منطقه از نظر انرژي در جهان. بنابراين، با توجه به اهميت منطقه‌ خاورميانه در ميان مناطق مختلف دنيا، منطقه ياد شده، يكي از گرايش‌هاي اصلي رشته مطالعات منطقه‌اي در دانشگاه‌هاي جهان به ويژه دانشگاه‌هاي اروپايي و آمريكا است. ‏

در حالي كه علي رغم قرار گرفتن ايران در منطقه‌اي بسيار حساس و همسايگي آن با چهار منطقه شبه قاره هند، خليج فارس، شرق دنياي عرب، شرق مديترانه و آسياي مرکزي و قفقاز، رشته مطالعات منطقه‌اي در محافل دانشگاهي و علمي كشورمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ‏



ايران و مطالعات منطقه‌اي

دشواري‌هاي پيش روي رشته مطالعات منطقه‌اي در دانشگاه‌هاي ايران به قرار زير است:‏

1) با وجود سنت طولاني تدريس علوم سياسي در ايران، فقط در چند سال گذشته مطالعات منطقه‌اي به عنوان رشته‌اي مستقل در دانشگاه‌هاي ايران داير شده است.

پيش از راه‌اندازي مطالعات منطقه‌اي به عنوان رشته‌اي مستقل، برخي از دروس اين رشتة در قالب درس‌هاي محدودي با عنوان «سياست و حکومت در خاورميانه»، «سياست و حکومت در اروپاي غربي» و نظاير آن در دوره‌هاي کارشناسي و کارشناسي ارشد تدريس مي‌شد.

از اين رو، به دليل سابقه كوتاه رشته يادشده در ايران، تعداد متخصصان هر منطقه كافي نيست؛‏

2) مطالعات منطقه‌اي به عنوان يك رشته مستقل دانشگاهي داراي گرايش‌هاي متعددي شامل مطالعات خاورميانه و شمال آفريقا، مطالعات اوراسيا، روسيه و اروپاي شرقي، مطالعات اروپا، مطالعات آمريكاي لاتين، مطالعات استراليايي و نيوزيلندي، مطالعات آسيايي، مطالعات آمريكا و مطالعات آفريقا است.

اغلب دانشگاه‌هاي آمريكايي و اروپايي در حوزه علوم انساني، اكثر گرايش‌‌هاي ياد شده را در برنامه مطالعاتي خود در دوره‌هاي كارشناسي ارشد و دكتري جاي داده‌اند؛ در حالي كه، در حال حاضر در دانشگاه‌هاي معتبر ايران، ما فقط شاهد راه‌ اندازي برخي از اين گرايش‌ها هستيم.

به عنوان نمونه، در دانشگاه شهيد بهشتي گرايش مطالعات خاورميانه و شمال آفريقا و در دانشگاه علامه طباطبايي گرايش مطالعات خاورميانه.

البته شايان ذكر است كه دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، چهار گرايش تخصصي مطالعات منطقه‌اي را در دوره كارشناسي ارشد در چند سال گذشته داير كرد.

اين گرايش‌ها عبارتند از: مطالعات خاورميانه و شمال آفريقا، مطالعات آسياي مركزي و قفقاز، مطالعات اروپا و مطالعات آمريكاي شمالي.‏

‏3) با وجودي‌ كه در چند سال گذشته رشته مطالعات منطقه‌اي در دانشگاه‌هاي ايران داير شده است، ما هنوز تا توليد متون جامعي به عنوان ادبيات مطالعات منطقه‌اي، فاصله داريم.

بنابراين، ارتقاي كيفي پژوهش و آموزش در راستاي توليد متون دانشگاهي درخصوص مسائل گوناگون منطقه‌اي، ضروري است. ‏

‏4) تعداد پژوهشگراني كه تخصص لازم را در مورد مسائل گوناگون مناطق متعدد داشته باشند، كافي نيست.

بنابراين ضروري است ما در درجه نخست، در راستاي پرورش متخصصان بيشتر در ارتباط با گرايش‌هاي گوناگون رشته مطالعات منطقه‌اي تلاش كنيم.‏ سرانجام آنكه، در سند چشم انداز، به تبديل ايران به قدرت درجه اول در منطقه جنوب غربي آسيا اشاره شده است.

اين امر نيازمند شناخت دقيق و عميق كشورهاي مناطق متعدد، به ويژه جوامع منطقه خاورميانه و بازيگران فعال در آن است. بنابراين، توجه بيشتر به رشته مطالعات منطقه‌اي، پژوهش در اين حوزه و ارتقاي ساختار آموزشي اين رشته، اهميت بسيار دارد. در اين راستا است كه دانشگاه تهران توجه دوچنداني به اين رشته داشته و به عنوان اولين دانشگاه كشور، نخستين آزمون دكتراي دو گرايش مطالعات آسياي مركزي و قفقاز و مطالعات خاورميانه و شمال آفريقا را در اسفند ماه 1388 برگزار كرده است. ‏

منبع: روزنامه اطلاعات