جهانی شدن و دیپلماسی فرهنگی(4)

فرهنگ و تجارت
ایالات متحده تمایل دارد که محصولات و خدمات فر هنگی را در چارچوب دیگر کالاها و خدمات تجاری ببیند. این روند سیاست ایالات متحده در مذاکرات تجاری دو جانبه و چند جانبه بوده است که باید مورد بازبینی قرار گیرد. رقابت پذیری عمومی صنعت سرگرمی آمریکا، تکنولوژی های نوین و سیاست های دیگر کشورها ممکن است سیاست های حمایت گرایی را خنثی کند حتی اگر ما به آن ها دسترسی پیدا کنیم. اغلب باید محصولات و خدمات فرهنگی را از موافقت نامه های تجاری معاف و جدا سازیم. حرکت در مسیر کشورهای اروپایی و دیگر کشورها منجر به کنار گذاشتن منبع آزادی می شود که لزوما به منافع تجاری ما حداقل در حوزه فرهنگ آسیب نمی رساند. این چنین حرکتی باید منجر به خلق اولویت های مذاکراتی در دیگر حوزه هایی گردد که ما در آن ها در جستجوی تجارت آزاد در بخش خدمات هستیم.
دو تکنولوژی که احتمال زیادی دارد حمایت گرایی فرهنگی را تباه سازند عبارتند از تکنیک پخش مستقیم ماهواره ای یا DBS و تکنیک تراکم دیجیتالی. این دو تکنولوژی به کشورها کمک می کنند که شمار برنامه های محصول آمریکا را که در زمان اولیه نمایش داده می شوند محدود سازند. چنین محدودیت هایی صد البته دارای مساله است. این که آیا یک برنامه تلویزیونی که در تلویزیون تری استار تهیه شده که یک شبکه با مالکیت شرکت ژاپنی سونی است ولی در کالیفر نیا مستقر است، یک برنامه آمریکایی است یا ژاپنی، مساله ای است که این محدودیت ها با آن مواجهند . حتی اگر شخصی بتواند منشأ ملی چنین تولیداتی را مشخص کند، باید گفت که روزهای سهمیه های تلویزیونی به زودی سرخواهند آمد.
برای بیش از یک دهه تکنیک های پخش مستقیم ماهواره ای DBS به مصرف کنندگان اجازه داده اند که با نصب دیش های کوچک ماهواره ای برنامه های مختلفی را از شرکت های مختلف خصوصی دریافت کنند. برای بسیاری از مشترکین آسیایی و اروپایی این شرکت های پخش مستقیم ماهواره ای در کشورهایی مستقرند که خارج از کشور آنان است و رسومات و آداب و سنن آن کشور با آنها متفاوت است. آنها خواستار ترکیب برنامه های تولیدی هالیوود با کشور مقصد برطبق قیمت و تقاضای مشتری اند.
کمیسیون اروپایی اجازه اجرای سهمیه بندی ها در سطح ملی را برای برنامه هایی که به وسیله قانون «تلویزیون بدون مرز» مشروعیت یافته اند صادر کرده است و دادگاه های اروپایی سهم قانونگزاری ملی را در مورد ماهواره ها توسعه داده اند. لیکن واقعیت یک چیز دیگر است. احتمال اندکی وجود دارد که یک کشور بتواند از نقل و انتقالات پخش مستقیم ماهواره ای جلوگیری کند. ممانعت از نقل و انتقالات کاری است که با دولت های غیر دموکراتیک در ارتباط است و از نظر سیاسی کاری دشوار است.
دومین تکنولوژی که به هالیوود مرتبط می شود، تراکم دیجیتالی است که عمدتا میزان اطلاعاتی را که لازم است در یک برنامه تلویزیونی ارائه شوند، کاهش می دهد. این تکنولوژی ظرفیت را صدها برابر افزایش می دهد و میزان تقاضای استفاده از تلویزیون را بالا می برد.
بینندگان در این سیستم قادر به انتخاب یک برنامه یا فیلم از یک آرشیو و تماشای آن در هر زمانی که بخواهند هستند. قانون تخصیص ملی در مقابل قانون «تقاضا برای تلویزیون» همزمان با تولید و ارتقای تکنولوژی می تواند بی معنی شود. مقامات رسمی دولتی در آمریکا که مسئول سیاستگزاری در عرصه ارتباطات راه دورند هم سعی دارند ثابت کنند که حامیان هالیوودند. از دهه 1980 موجی بین المللی از خصوصی سازی، کشورها را به عنوان مکانی یافته است که فقط مسئول توزیع خدمات عمومی، یا مشتی از کانال های مستقلند که کار هماهنگی و تدوین طیفی از شرکت های خصوصی در ارائه شوهای تلویزیونی را برعهده دارد. این شرکت های خصوصی به جای مالیات ها با آگهی های تجاری حمایت می شوند. افزایش این شرکت های پخش تلویزیونی منجر به افزایش تعداد کانال های تلویزیونی شده است در حالی که میزان رشد مخاطبان و تماشاچیان تلویزیونی ثابت مانده است. میزان اندک تماشاگر برای هر کانال به معنی تقسیم و خرد شدن بازارهاست. شرکت ها در مواجهه با کاهش میزان مخاطبان که به کاهش میزان آگاهی های تلویزیونی منجر خواهد شد، برای قیمت گذاری بر برنامه های خود حساس تر شده اند. (این ادعا را می توان با مشاهده مجوز فیلم ها دریافت).
در دنیای با بازارهای خرد و درآمدهای کوچک شده ناشی از آگاهی ها، ایالات متحده منافع مشخصی دارد. در حالی که فیلم ها و برنامه های تلویزیونی آمریکایی هزینه های تولید و بازاریابی بالاتری از محصولات رقیب دارند، قیمت صدور پروانه های تولید و فروش آن ها ارزان تر است. این به آن دلیل است که تولیدات ایالات متحده در بیشتر بازارهای بزرگ تر مستهلک می شوند. آمریکا نه تنها یک بازار اولیه داخلی بزرگ دارد، بلکه از یک بازار خارجی گسترده نیز برخوردار است. شوهای تلویزیون یکبار به شبکه ها فروخته می شوند و بار دوم برای نمایش مجدد به کانال های محلی. نهایتا هم شوهای تلویزیونی و هم فیلم ها به یک بازار بین المللی جایگزین فروخته می شوند. تنها شرکت هایی که امروز می توانند به آسانی محصولات فرهنگی را در کل بازار جهانی توزیع کنند شرکت های آمریکائی اند. در کنار این حقیقت، ما از نظر اقتصادی چیزهایی برای از دست دادن داریم. حداقل در حوزه خدمات و تولیدات فرهنگی از نظر تاریخی منافعی در تنوع تولیدات و خدمات فرهنگی داریم. اقتصاددانان اغلب یک جمعیت ناهمگن را به عنوان عاملی می بینند که به سادگی به هزینه های حمل و نقل می افزایند. به علاوه تنوع، خود می تواند یک امتیاز باشد. بخشی از دلیل موفقیت هالیوود این نیست که فقط برای یک بازار بزرگ داخلی محصول تولید می کند. کشف انواع گزارش ها و داستان هایی که به ترکیب های متفاوت از مستشرقین، غرب شناسان، شهرنشینان یهودی، مهاجران آمریکایی، آمریکایی های آسیایی و آفریقایی تبار مرتبط می شوند، یک کار بی اهمیت نیست. در هالیوود این امر نهادینه شده است اگرچه تهیه کنندگان اغلب از طرح های خود فقط براساس این امر که آیا آن ها روایت های خوبی هستند یا نه بحث و تفکر می کنند. به طور تلویحی یک داستان یا روایت خوب، روایتی است که می توان آن را برای طیف های متنوع عامه به کار برد. تاثیر پرداخت های اضافی (سوبسید) خوب این است که این داستان ها را برای افراد دیگر خارج از ایالات متحده قابل کاربرد می سازند. این عامل در کنار سرمایه گذاری واضح در ارزش های تولیدی بیان کننده موفقیت تولیدات آمریکایی در بازارهای خارجی است.
از آن جا که هالیوود بخش زیادی از استعداد خود را خارج از آمریکا ترسیم می کند می توان گفت که تنوع می تواند عامل مفیدی باشد. این یک موضوع اقتصاد سنتی است که هر اندازه حجم کارکنان بالقوه ای که یک نفر می تواند استخدام کند بیشتر باشد کیفیت کارگرانی که می تواند اجاره کند بیشتر و بهتر است. این امر اخیرا مد نظر شبکه های آمریکایی قرار گرفته است چرا که تلاش های زیادی برای استخدام اقلیت ها در دو طرف دوربین نموده اند. تنوع فرهنگی در مقیاس جهانی، مزایای اقتصادی و غیر اقتصادی زیادی دارد. این مقوله می تواند موجب تشویق نوآوری شود. ایده های جدید در خارج می توانند ایده های جدید را در داخل تحریض کنند. فیلم غربی «هفت باشکوه» تقلیدی از فیلم شرقی هفت سامورایی کوروساواست و کمدی های فرانسوی می توانند موجب تقلید و ساخت فیلم خنده داری همچون فیلم «سه مرد و یک بچه» از یک کارگردان متوسط گردد. فیلم های خارجی هنگامی که متفاوتند و مجموعه ای از روندها را ایجاد می کنند، می توانند بسیار نافع باشند. در کشورهایی که سنت فیلم سازی به جای صنعت بر هنر مبتنی است، نوآوری می تواند موجب ایجاد تنوع شود. به علاوه ایده های برآمده از خانه هنر اغلب می توانند در طول دور بعدی تولیدات تجاری هالیوود ترکیب شوند. در این مسیر نوآوری که از بیرون از کشور می آید می تواند بر سودآوری و منافع مشتریان و تولید کنندگان آمریکایی نقطه پایان بگذارد.
فرهنگ و روابط بین الملل
حوزه دیپلماسی فرهنگی حوزه ای است که ایالات متحده شوق زیادی برای موفقیت در آن دارد. آن چه که مهم است و آرنت و مولکاهی هم درباره آن بحث کرده اند، نیاز به حل و فصل منازعاتی است که گاهاً از تلاش برای هماهنگ سازی اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت برمی خیزند. این منازعه خود تبدیل به یک چالش بزرگ شده است چرا که نیازهای دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی همیشه مکمل یک دیگر نیستند. در نیمه دوم قرن بیستم، آژانس اطلاعات ایالات متحده هم به دیپلماسی عمومی پرداخته است و هم به دیپلماسی فرهنگی. در سال 1999، زمانی که این آژانس تاسیس شد زیر نظر وزارت خارجه و تحت سرپرستی دفتر دیپلماسی عمومی آن قرار گرفت که هدفش مد نظر قرار دادن اهداف این حوزه بود.
«دیک آرنت» بیان می دارد که دفتر جدید امور آموزشی و فرهنگی دولت که تحت مدیریت معاون وزیر در امور دیپلماسی عمومی قرار دارد باید بتواند اهداف و طرح های خود را به روشنی و مجزا از دیپلماسی عمومی بیان کند. در همان حال باید بتواند تعاریف مجزا از دیپلماسی عمومی و هم ارزهای فرهنگی- آموزشی آن را ارائه دهد.
مولکای هم بیان می دارد که: به طور آرمانی متخصصین فعال در حوزه فعالیت های اطلاعاتی، فرهنگی و آموزشی که قبلا در آژانس اطلاعات آمریکا (USIA)مستقر بودند باید بتوانند با هم دیگر و در کنار هم به عنوان واحدهای مجزا در درون وزارت خارجه کار کنند، لیکن پرسنل و عملکردهای USIA در میان دفاتر منطقه ای این اداره توزیع شده اند. فعالان عرصه دیپلماسی فرهنگی، هیئتی از متخصصین را با تجارب متفاوت در ابعاد انسانی و زیبائی شناختی روابط خارجی، تشکیل دادند. این منابع غنی دانش و اطلاعات درباره نیروهای گسترده بین فرهنگی- نه تنها در بخش هنر و آموزش و پرورش بلکه در عرصه مذهب، ایدئولوژی، رسانه و فرهنگ عامه- با خطر تقلیل و کاهش از جانب عملکردهای اشاعه یافته در میان آژانس های هم ردیف که به توسعه آنی حوزه های سیاسی می پردازند، مواجهند. ایجاد پست معاون وزیر در حوزه دیپلماسی عمومی می تواند فرصتی را به صدای مجزای فرایند سیاست سازی خارجی بیفزاید. معاون آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه به عنوان یک مقام ارشد سیاسی وزارت خارجه که مسئول یک دفتر مستقل اطلاعات و فرهنگ است از نظر رتبه بندی سازمانی مقامی است که مسئول ارائه و بیان رویکردهای فرهنگی دولت ها، مردم و دیگر تصمیم سازان خارجی به مقامات و مردم آمریکاست.
با تکیه بر توصیه متخصصین اطلاعاتی و فرهنگی این بخش از وزارتخانه می تواند حکایت آمریکا را برای بقیه جهان بازگو کند و در همان حال وضعیت جهان را برای آمریکا بیان کند. «ریچارد آرنت» از کاهش رقت انگیز بودجه در ابعاد فرهنگی دیپلماسی خبر می دهد که به میزان بودجه سال 1966 که در پایین ترین مقدار خود بود، رسیده است. او می گوید تمام اندک کتابخانه های آمریکا در خارج بسته شده اند، برنامه های رسمی در حوزه هنرهای تصویری به شدت کاهش یافته اند، مراکز فرهنگی تشنه حمایتند، مبادلات فرهنگی به حداقل خود رسیده اند و به صورت نامطلوب صورت می گیرند، کارکنان فرهنگی سفارتخانه ها پراکنده شده اند و پست های فرهنگی و آموزشی توسط افراد غیر متخصص پر شده اند. کار دیپلمات های فرهنگی یک کار چالش برانگیز است که نیازمند مستعدترین افراد در حوزه دیپلماسی فرهنگی است. فارغ از تمام وظایف این افراد که حول برنامه های مبادله قرار دارد، مقامات امور فرهنگی با روشنفکران هنرمندان و گروه های دانشجوئی روابط فوق العاده ای دارند. این گروه ها در شکل دهی افکار عمومی نقش مهمی دارند و اغلب دارای افکار ضد آمریکایی اند. در کنار اهمیت دادن به تعداد شغل های فرهنگی، سنت انتصاب افراد برجسته فاقد شغل در این عرصه باید در کنار تصویب بودجه اضافی برای برنامه های موقت، توسعه یابد. از میان افرادی که باید مورد توجه قرار گیرند می توان به اساتید دانشگاهی، مجریان آموزشی، روزنامه نگاران مقامات اتحادیه های تجاری و هنرمندان اشاره نمود.
افراد منصوب شده در کنار افزایش اعتبار در زمینه های مربوطه می توانند به باز شدن درهای بسته برای مرتب نمودن مقامات و تشویق دفاتر و عوامل شغلی در یک سفارتخانه کمک شایانی بنمایند. به علاوه باید به کادر شغل امور فرهنگی فرصت های لازم برای ارتقای مهارت های زبانی و آشنایی با ادبیات، تاریخ، علم و موسیقی در دیگر کشورها داده شود. عوامل فرهنگی باید دارای دانش همه جانبه از فرهنگ کشور مبدأ باشند تا بتوانند عظمت و اهمیت آن را به مردم کشور میزبان و هموطنان خود بفهمانند. اکنون زمان سرمایه گذاری در گروه دیپلمات های فرهنگی است که مسئول برانگیختن احساسات عموم مردم در کشور خود به منظور ایجاد رابطه با دیگر فرهنگ ها و تجسم تنوع فرهنگی کشور خود در خارج از کشورند.
سهم دیپلماسی فرهنگی در این راه بسیار والاست. در این راه جا دارد که مقاله را با بیانات ریچارد آرنت در این زمینه به پایان ببریم. «تاریخ مجموعه ای از اصول و ارزش هایی را عرضه می کند که برآمده از تجارب آمریکایی درباره فرهنگ دیپلماسی به صورت عمومی و خصوصی از قرن 18 تاکنون هستند. آن ها ارزش های اجتناب ناپذیری اند اگر که یک دیپلماسی فرهنگی آرام بتواند به فرهنگ و آموزش و پرورش آمریکایی در سطح گسترده در جهان کمک کند. در عصر بی توقف و برگشت ناپذیر جهانی شدن و وابستگی متقابل و حتی در عرص نئوناسیونالیسم که ملت ها در جستجوی هویت خود در عصر پسا استعماری بودند یک دیپلماسی فرهنگی صرف و خالص می تواند بر رفاه و امنیت درازمدت سیاره ما تاثیر وافری بگذارد.»
توصیه ها
این مقاله پیشنهاد می کند که: مزایای تجاری ایالات متحده در عرصه تولیدات و خدمات فرهنگی می توانند حفظ شوند اگر که ایالات متحده کم تر در مقابل معافیت های فرهنگی تجارت آزاد مقاومت کند. تکنولوژی پخش مستقیم ماهواره ای و تراکم دیجیتالی سعی دارد که تاثیرات حمایت گرایی فرهنگی را تعدیل و حتی کند کند. به علاوه بقای منابع مختلف تولیدات و خدمات فرهنگی در سطوح ملی و جهانی برای مصرف کنندگان و تولید کنندگان فرهنگ آمریکایی ارزش اضافی به بار می آورد و به دیگر کشورها فرصت می دهد فرهنگ های متفاوت خود را به عنوان یک کالای عمومی با ارزش به دیگران عرضه دارند. تداوم رقابت بین المللی طولانی مدت آمریکا در عرصه اقتصاد علمی به آموزش و پرورش پیشرفته، قوانین تجدید یافته، انحصارات علمی و مالکیت معنوی، و کمک های مالی خرد به شرکت های نوآور کوچک بستگی دارد. این تلاش ها منجر به تمرکز بر محتویات فرهنگی می شود که پایه اقتصاد علمی اند. ایالات متحده ممکن است بتواند با بعضی معافیت های فرهنگی از طریق نرمش های موجود در گاتس، دوام بیاورد، لیکن نیازی هم به پذیرش وضعیت انعطاف ناپذیر در مقابل اشکال معافیت فرهنگی که از جانب اروپائیان و کانادایی ها حمایت می شوند، نیست. به طور کلی ایالات متحده باید با معماهای فرهنگی که دیگر کشورها در مواجهه با فرهنگ عامه آمریکایی تجربه می کنند همنوایی کند.
برنامه های وزارت خارجه در حمایت از امورات فرهنگی و آموزشی از یک سو و دیپلماسی عمومی از سوی دیگر بایستی کاملا مجزا از هم صورت گیرند هر چند که اساسا با همدیگر سازگارند. به علاوه هم مبادلات فرهنگی و هم دیپلماسی عمومی به منظور اجرای تعهدات ویژه خود نیازمند نیروی اجرایی در کنار منابع لازم هستند. دفاتر فرهنگی در خارج از کشور باید برای سازگاری با وضعیت های ویژه هر کشوری سازماندهی شوند و کارمندانی در آن ها استخدام شوند که دارای بیشترین دستاوردهای فرهنگی اند. اساتید مشخص دانشگاهی، مدیران هنری و آموزشی، روزنامه نگاران، مقامات بخش تجاری و هنرمندان باید برای انجام مأموریت های موقت استخدام شوند. برنامه های ایالات متحده باید مبادلات را برای ارزش های معنوی، عقلایی، هنری و آموزشی درازمدت به جای اتصال آن ها به اهداف سیاسی گذرا تسهیل سازند.
منبع: باشگاه اندیشه