کریدور ضد تحریمی اروپا

 

شهاب‌الدین رحیمی
خروج ترامپ از برجام شرکای اروپایی آمریکا را برآشفت و اروپا پس از سال‌ها پیروی از آمریکا، فرصتی یافت تا به بهانه حفظ برجام ابراز وجود کند و در برابر آمریکا بایستد تا با موضع‌گیری‌های منطقی و حمایت از برجام به دنیا بفهماند که اروپا مستقل است و بازیچه دست آمریکا نیست و نمی‌خواهد از سیاست‌های دولت ترامپ پیروی کند.
این موضوع برای اروپایی‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چون بنا به ملاحظات امنیتی اروپایی‌ها،‌ در صورت خروج ایران از برجام، سایه جنگ به منطقه نزدیک خواهد شد. سیل پناه‌جویان در جنگ سوریه و عراق و افغانستان در سال‌های گذشته امنیت، فرهنگ و هویت بسیاری از کشورهای مهم اروپایی را دستخوش تغییر قرار داد که درسی بزرگ برای سیاستمداران اروپایی بود تا مانع ناآرامی در کشور مهمی چون ایران و بی‌ثباتی بزرگی در خاورمیانه شوند. بلافاصله بعد از سخنرانی ترامپ و اعلام خروج او از برجام، مقامات اروپایی با بیانیه‌ها و سخنرانی‌های خود از برجام حمایت کردند و از ایران خواستند تا با حمایت ۵ عضو دیگر گروه مذاکره‌کننده و در چارچوب یک برنامه جدید، به خواسته‌های خود به‌خصوص در زمینه اقتصادی برسد. اما سوال اینجاست که آیا اروپا می‌تواند با وجود مخالفت‌های آمریکا یک کریدور تجاری ایجاد کند؟ آیا ایران می‌تواند از مواهب این کریدور تجاری بهره‌مند شود و رابطه خود را با اقتصاد جهان حفظ و مشکلات اقتصادی‌اش را برطرف کند؟

کارشناسان در این پرونده باشگاه اقتصاددانان به بررسی امکان تحقق برنامه‌های مشترک اروپا و ایران پرداخته و چالش‌های احتمالی چنین رویکردی را بررسی کرده‌اند.

نقش بخش خصوصی در مذاکرات

دکتر پدرام سلطانینایب رئیس اتاق بازرگانی ایران
توافق‌نامه موسوم به برجام یکی از حرفه‌ای‌ترین اقداماتی بوده است که در چند دهه اخیر در سطح بین‌المللی بین ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی به عمل آمده و این توافق عملا در زمان خودش توانست سایه جنگ را از کشور ما دور کند و شرایط را برای حل‌و‌فصل مناقشات هسته‌ای از طریق کانال‌های دیپلماسی برقرار کند.
نقش بخش خصوصی در مذاکرات

اما با استقرار دولت ترامپ، رویکرد بسیار متفاوت و به‌دور از قواعد و اصول دیپلماسی و تعاملات بین‌المللی رئیس‌جمهور جدید آمریکا،  شرایط را دگرگون کرد. این رویکرد نه فقط در مقابل ایران بلکه در برابر شرکای اصلی تجاری و راهبردی آمریکا هم به‌کار گرفته شد. مواردی همچون خروج آمریکا از معاهده کنوانسیون تغییرات اقلیم سازمان ملل متحد، ترک مذاکرات انعقاد پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس-پسیفیک (TPP)، جنگ تجاری بین آمریکا و چین، رویکرد جدید این کشور نسبت به اروپا و تغییر تعرفه‌های تجاری مابین آمریکا و اروپا در برخی اقلام، نشان می‌دهد که این رویکرد تهاجمی صرفا معطوف به ایران نیست. بنابراین نمی‌توان در شرایطی که ترامپ با بسیاری از کشورها چنین رفتاری را در پیش گرفته است، برجام را مقصر این شرایط دانست. افرادی که به برجام انتقاد می‌کنند، یا اطلاعات و آگاهی کاملی از اینکه برجام چه خطراتی را از کشورمان دور کرد و چه چارچوبی را می‌توانست برای حل مشکلات ما به‌وجود بیاورد ندارند، یا از سر عناد و غرض‌ورزی و رقابت‌های سیاسی است که این رویکرد را در پیش گرفته‌اند. اما آنچه مسلم است، اگر برجام برای آمریکا معاهده خوبی بود و همه خواست‌های مورد نظرش را تامین می‌کرد، از آن خارج نمی‌شد. بنابراین خارج شدن آمریکا از برجام نشان می‌دهد که همه مقاصد آمریکا از برجام تامین نشده است، همچنان‌که شروطی هم که از سوی آمریکایی‌ها بیان شده است در چارچوب برجام نیست.

بر همین اساس رهیافت ما در برابر برجام باید حفظ آن باشد و حفظ این توافق باید با رویکردی ایجابی و عمل‌گرایانه با پنج کشور دیگر طرف توافق، به پیش برود. از بین این کشورها باید به‌ویژه تاکید خاصی روی سه کشور اروپایی داشت. به‌نظر می‌رسد که در فصل جدید روابط بین‌الملل ایران و سایر کشورها، جدیت سه کشور اروپایی در طی مسیر دیپلماسی با ایران حتی از دو کشور دیگر طرف مذاکره یعنی چین و روسیه هم بیشتر است. به‌عنوان مثال اگر زبان به کار گرفته شده از سوی این کشورها را با پیش از مذاکرات مقایسه کنیم، خواهیم دید که چین و روسیه بعضا حمایت‌های جسته و گریخته‌ای از ما داشتند، اما چهار کشور دیگر فاقد این رویکرد بوده‌اند. اما بعد از برجام تعداد اظهار نظرها، مذاکرات و چانه‌زنی‌هایی که توسط کشورهای اروپایی برای حفظ برجام انجام شد، از چین و روسیه هم بیشتر بوده است. تحرک و رفت‌وآمد وزرای خارجه و رهبران این کشورها به مراتب بیشتر از چین وروسیه بوده است. اگر نخواهیم مثل همیشه بدبینانه و با سوءظن به این شرایط بنگریم باید به این نکته توجه کنیم که اروپایی‌ها به‌صورت جدی علاقه‌مند هستند که برجام را حفظ کنند، چرا که منافعی در برجام دارند که با آمریکا متفاوت است. کشورهای اروپایی به‌صورت مشخص ملاحظات امنیتی خودشان را در برجام دنبال می‌کنند که این موضوع برای روسیه، چین و آمریکا مصداق ندارد. اروپایی‌ها بر این باورند که افزایش تنش‌ها و تشنج‌ها در خاورمیانه در کشور مهم و تاثیرگذاری همچون ایران می‌تواند سیلعظیمی از پناهنده‌ها را به سوی اروپا روانه کند، در حالی که پناهنده‌ها به سوی آمریکا، روسیه و چین نخواهند رفت.  همچنین این موضوع می‌تواند احتمال مخاطرات نظامی در منطقه، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم حملات تروریستی بر کشورهای اروپایی و ترافیکمواد مخدر به سوی اروپا به دلیل ناامنی در خاورمیانه را افزایش دهد. در نتیجه اروپا از منظر امنیت کشورهای اروپایی و مردم خودش به این توافق می‌نگرد. اگر ما بتوانیم با همین پارادایم با اروپایی‌ها تعامل کنیم، بدون شک در چارچوب برجام می‌توانیم بخشی از منافعمان را صیانت کنیم، به ویژه که اروپا با سرعتی بیش از انتظار به دنبال تعمیم قانون انسداد به تجارت با ایران است.

 البته نباید از قانون انسداد، ظرفیت فعلی اراده جمعی در اتحادیه اروپا و ملاحظاتی که اروپایی‌ها در خصوص منافع خود دارند، انتظارات بیش از حد داشته باشیم. به‌عنوان مثال مطابق این قانون شرکت‌هایی که از محل نادیده گرفتن تحریم‌های ثانویه آمریکا آسیب می‌بینند، از شمول این قانون معاف هستند، به عبارت دیگر شرکت‌های بزرگ چندملیتی که در تجارت و سرمایه‌گذاری در بازار آمریکا حضور دارند از این قانون معاف هستند. بنابراین می‌توانیم انتظار داشته باشیم شرکت‌های بزرگ اروپایی ترجیح دهند از بازار ایران خارج شوند. اما این قانون شرایط را برای شرکت‌های کوچک و متوسط و سرمایه‌گذاری آنها در ایران فراهم می‌کند.

این نکته را هم نباید فراموش کرد که برقراری ارتباط با شرکت‌های متوسط و کوچک به زیرساخت‌های پایه‌ای همچون خدمات بانکی، بیمه‌ای و حمل‌ونقل نیاز خواهد داشت که اگر ما با پنج کشور باقی مانده در این زمینه هم به راهکارهایی دست پیدا کنیم، می‌توانیم تعاملات را حفظ و به تدریج سایر خواسته‌هایمان را از کشورهای اروپایی مطالبه کنیم.

چشم‌انداز کوتاه‌مدت و بلندمدت شرکت‌های ایرانی

چارچوبی که ذکر شد تعامل بخش خصوصی ایران با شرکت‌های اروپایی را در کوتاه مدت فراهم کرده است. اما دو موضوع حائز اهمیتی که باید نتیجه آن مشخص شود، تعاملات بانکی و حمل‌ونقل ایران با اروپا خواهد بود که اگر به راه‌حل‌های اصولی و پایدار برسیم، فرصت توسعه همکاری در مقیاس پوشش داده شده در فصل مشترک قانون انسداد و توافق برجام را فراهم می‌کنیم و به تدریج شرکت‌های ایرانی می‌توانند به توسعه روابط خود بپردازند، البته این موضوع نیازمند همکاری تنگاتنگ اروپا، چین و روسیه است. آنچه به توسعه روابط شرکت‌های ایرانی و اروپا کمک می‌کند بستر فراهم‌شده از سوی اروپا است، که از آن جمله می‌توان به چراغ سبزی که به بانک سرمایه‌گذاری اروپا برای پوشش و انجام سرمایه‌گذاری‌های کوچک و متوسط در ایران داده شده و همچنینپوشش بیمه‌ای موسسات بیمه صادرات و سرمایه‌گذاری اروپایی برای ایران اشاره کرد. اما برای عملیاتی شدن این بخش لازم است بخش خصوصی در پیشانی تعاملات اقتصادی ما با اروپا قرار بگیرد. بدون شک اروپایی‌ها در این شرایط بخش خصوصی ایران را به بخش عمومی غیردولتی و نهادها و مجموعه‌هایی که مستقیم و غیرمستقیم شامل تحریم‌ها می‌شوند ترجیح می‌دهند. اما از سوی دیگر لازم است دولت چنین امکانی را فراهم کند و عرصه را برای ظهور و بروز و کنشگری بخش خصوصی باز کند. از این طریق دولت می‌تواند علاوه بر انتقال پیامی مبتنی بر عزم بخش دولتی و عمومی به برقراری ارتباط با دولت‌های اروپایی، به افزایش جدی تحرک بخش خصوصی در قالب اتاق بازرگانی و تشکل‌ها کمک کند و به محض فراهم‌شدن شرایط از فرصت‌های پیش رو بهره ببرد.

متاسفانه در سال‌های گذشته به جهت اینکه همواره ابتکار عمل در صحنه بین‌المللی در اختیار دولت بوده است، کمتر شاهد حضور فعالانه بخش خصوصی در عرصه بین‌الملل بوده‌ایم، به‌طوری که صادرات بخش خصوصی رشد قابل ملاحظه‌ای نداشت و تعاملات بخش خصوصی در تحرکات بین‌المللی محدود بود و اشتیاقی برای حضور در مجامع بین‌المللی دیده نمی‌شد. هنوز هم در رفت و‌آمدهای بین‌المللی، مسوولان ارشد دولتی و هیات‌های اعزامی برای تعاملات اقتصادی، شرکت‌های عمومی غیردولتی و شرکت‌های دولتی در صدر می‌نشینند و قدر می‌بینند، اما بخش خصوصی نقش سیاهی لشگر را ایفا می‌کند. نکته جالب این است که چنین رفتاری در مناسبات کشورمان تبدیل به یک رویه شده و در ذهن و ضمیر بخش خصوصی نقش بسته و رویکرد واکنشی را نصیب بخش خصوصی کرده است.

برای اینکه تغییری در این رویکرد ایجاد کنیم باید باور، خواسته و اعتقاد دولت در این زمینه را مد نظر قرار دهیم. هنوز هم با قاطعیت می‌توان گفت نگاه مسوولان ارشد کشور این است که اگر طرف‌های ایرانی قرار است در قالب هیاتی با طرف‌های خارجی دیداری داشته باشند، روسای چند شرکت دولتی یا نهایتا شرکت‌های عمومی غیردولتی آنها را همراهی کنند. گویا دولتمردان ابا دارند از اینکه شرکت‌های بخش خصوصی را دور میز مذاکرات جدی کنار خود بنشانند. کمتر می‌توان عکسی از هیات‌های ایرانی در مذاکرات یافت که در طرف ایرانی میز مذاکرات حتی یک نفر از بخش خصوصی حضور داشته باشد. به عبارت دیگر هیچ‌گاه حمایت جدی از بخش خصوصی در مذاکرات و به ثمر رسیدن آن به عمل نیامده است و قطعا اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند، ما از تعامل با اروپا به نتایج مطلوبی دست پیدا نمی‌کنیم، در نتیجه ظرفیت موجود در برجام برای تعامل با سایر کشورها نیز بلااستفاده می‌ماند و بیشتر آثار منفی آن در اقتصاد ما نمایان خواهد شد.

در پایان اشاره می‌کنم که دولت و حاکمیت باید به موازات استفاده از ظرفیت‌های مانده در برجام تصمیمات جدی و اساسی برای سایر تهدیداتی که متوجه اقتصاد و کشور است بگیرند. بدیهی است متمرکز کردن همه تصمیم‌ها در دل برجام، منجر به ایجاد گشایش‌های لازم برای مشکلات و چالش‌های کشور نخواهد شد. گشایش در روابط و پاسخگویی به مطالبات، در قالب ایجابی و نه در قالب برخورد و رویکردهای انتظامی و امنیتی در داخل کشور، نیازمند تصمیماتی بسیار بزرگ‌تر از برجام است. این نکته را هم فراموش نکنیم که هرکشوری برای تصمیم‌گیری اساسی و جدی به سرمایه اجتماعی نیاز دارد، این در حالی است که متاسفانه در حال حاضر سرمایه اجتماعی در جامعه ایران در شرایط مناسبی نیست. طبیعی است که در چنین شرایطی نمی‌توانیم به سمت برجام آدرس بدهیم، چرا که نوک پیکان به سوی حاکمیت و کل کشور نشانه رفته است. سخنرانی وزیر خارجه آمریکا نیز نشان داد که آنها چگونه از مشکلات و کاستی‌های موجود در درون ما سوءاستفاده می‌کنند و آنها را حربه‌ای قرار داده‌اند، در حالی که می‌توانیم با تساهل، گشایش و برجام داخلی، بهانه به دست آنان ندهیم.

ضمانت اجرایی تعهدات فی‌مابین

اکبر قهرمانیمعاون دفتر سرمایه‌گذاری خارجی سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران
خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از ابعاد متفاوت سیاسی، حقوقی و اقتصادی قابل بررسی است. اما آنچه بیش از هر چیز توجه به آن را مهم نشان می‌دهد، ابعاد حقوقی و اقتصادی این اقدام است.
 

می‌دانیم که خروج یکی از مهم‌ترین کشورهای متعاهد از معاهده بین‌المللی برجام که موجب خوشایند برخی کشورها شد، موجب دلگیری متحدان آمریکا شد که خود را متعهد به معاهده مزبور می‌دانند و معتقدند باید برای حفظ آن تلاش شود. بر هیچ کس پوشیده نیست که کشورهای کنونی عضو معاهده، کار سختی را برای حفظ این معاهده بین‌المللی که دستاورد مهم دیپلماسی است در پیش دارند. لیکن قبل از پرداختن به چالش‌های اصلی خروج مزبور لازم می‌دانم مختصرا اشاره کنم که اساسا خروج آمریکا از برجام یک اقدام سیاسی مهم است که اثرات حقوقی مهمی در نظام حقوق بین‌الملل دارد. غرض این یادداشت بررسی امر از دیدگاه حقوقی صرف نیست اما لازم می‌داند در بیان مساله اشاره‌ای مختصر به این امر داشته باشد که این اقدام همچنین در یک بیان حقوقی حاکی از نقض صریح عرف، اصول و قواعد حقوق بین‌الملل است.

مقدمه کنوانسیون ۱۹۶۹ وین در این خصوص چنین تصریح می‌کند:  «با درک اینکه اصل رضایت آزادانه و اصل حسن نیت و قاعده الزام‌آور تعهدات به‌صورت جهانی مورد قبول قرار گرفته است.» ماده ۲۶ این کنوانسیون بیان می‌کند: «هر معاهده لازم‌الاجرایی برای طرف‌های آن تعهدآور است و باید از سوی آنها با حسن نیت اجرا شود.»

ماده ۲۷ این کنوانسیون اشاره دارد: «یک طرف معاهده نمی‌تواند به حقوق داخلی خود به‌عنوان توجیهی برای قصور خود در اجرای معاهده استناد کند.» در هر حال آن چالشی که اکنون سیاست بین‌الملل با آن مواجه است مساله خروج آمریکا از توافقی است که به گفته بسیاری از صاحب نظران، مهم‌ترین دستاورد دیپلماسی در یک قرن گذشته بوده است. توافقی که در ۲۳ تیر ۱۳۹۴(۱۳ ژوئیه ۲۰۱۵) بین کشورهای موسوم به ۱+۵ (کشورهای چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده و آلمان) با ایران منعقد شد و آمریکا با خروج از آن در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ اعضای متعاهد را با مشکلات بزرگی مواجه کرد.

موضع اصلی و اولیه مقامات اروپایی از جمله صدراعظم آلمان، رئیس‌جمهوری فرانسه، نخست‌وزیر بریتانیا و نیز وزرای خارجه این کشورها به نسبت کشورهای چین و روسیه حاکی از این بود که از یکسو نگرانی عمیقی در این خصوص دارند و از سوی دیگر مصمم هستند برجام را حفظ کنند. بی‌تردید خروج آمریکا از برجام موجب آسیب به معاهده منعقده شده است، اما انجام مجموعه اقداماتی می‌تواند از شکست و فروپاشی آن جلوگیری کند و این مهم منوط به استمرار اراده سایر اعضای متعاهد بر حفظ آن است. آنچه در حال حاضر قابل مشاهده است مراتب اصرار اعضا و به‌ویژه اتحادیه اروپا بر حفظ این دستاورد مهم است. اتحادیه اروپابلافاصله پس از خروج آمریکا اعلام کرد که این اتحادیه تعهد خود را بر ادامه اجرای کامل و موثر برجام که به اتفاق آرا در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به‌عنوان عنصر کلیدی در ساختار نظام عدم اشاعه هسته‌ای جهان و به‌عنوان یک دستاورد دیپلماتیک قابل توجه مورد تاکید قرار گرفته است یادآوری کرد و متعهد شد که مذاکرات را با هدف رسیدن به راه‌حل‌های عملی ظرف چند هفته آینده درخصوص موارد زیر توسعه دهد:

- حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران

- تداوم فروش نفت، گاز، میعانات گازی و فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی ایران و تعاملات مالی مربوط

- تعاملات موثر بانکی با ایران

- ادامه روابط حمل و نقل موثر دریایی، زمینی و هوایی و خط آهن با ایران در حوزه‌های مالی، بانکی، بیمه‌ای و تجاری با هدف تسهیل همکاری‌های اقتصادی و مالی شامل تسهیل همکاری‌های اقتصادی و مالی و حمایت‌های عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری

- سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران

- حمایت از فعالان اقتصادی اتحادیه اروپا و تامین فضای اطمینان در ‌بخش حقوقی

در اینکه بیانیه اتحادیه اروپا پس از نقض برجام از سوی آمریکا، یکی از مهم‌ترین اعلان‌های سال‌های گذشته است شکی وجود ندارد، لیکن آنچه پس از استماع بیانیه مزبور اهمیت دارد نحوه اجرای مفاد بیانیه و یافتن راه‌حل‌های عملی است. دقایقی پس از خروج آمریکا، وزارت خزانه‌داری این کشور در بیانیه‌ای دستورالعمل خروج از برجام را منتشر و اعلام کرد که اقدامات فوری را برای تصمیم رئیس‌جمهوری این کشور انجام می‌دهد و تحریم‌ها علیه ایران طی بازه زمانی ۹۰ و ۱۸۰ روزه باز خواهند گشت، به گونه‌ای که در پایان این مدت تحریم‌های قابل اجرا به اثرگذاری کامل برسند و این امر شامل اقدامات در چارچوب هر دو دسته تحریم‌های اولیه و ثانویه است.

البته که به لحاظ حقوقی و مطابق سازوکار طراحی شده در برجام و در صورت پایبندی ایران به تعهدات خود امکان بازگشت تحریم‌ها بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت میسر نیست، لیکن تحریم‌های یکجانبه آمریکا به‌ویژه تحریم‌های ثانویه می‌تواند روابط تجاری، مالی و اقتصادی ایران را با بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی تحت تاثیر قرار دهد. روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهایی مثل کره جنوبی، هند و عموم کشورهای جهان سوم از تحریم‌های مزبور متاثر خواهند شد، اما در صورت استمرار اراده جدی کشورهای اروپایی و منوط به تدارک و پیش‌بینی سازوکارهای اجرایی و تقابلی موثر توسط کشورهای مزبور و ایران اثرات منفی تحریم‌های یکجانبه موصوف کاهش خواهد یافت. مهم‌ترین بخش روابط ایران و اتحادیه اروپا که می‌تواند از وضع تحریم‌های یک سویه آمریکا متاثر شود، بخش تجارت(نفت و گاز)، روابط مالی و بانکی و سرمایه‌گذاری است. وضع تحریم علیه اشخاص، نهادها و شرکت‌های طرف همکاری و مرتبط با ایران سطح روابط دو طرف را تا حد زیادی کاهش خواهد داد. اما آنچه می‌تواند مانع اثرات منفی مزبور شود همکاری اتحادیه اروپا و ایران در به‌کار‌گیری ابزارهای عملی و عینی است. یکی از مهم‌ترین ابزارها و راه‌های مقابله با تحریم‌های آمریکا اجرای قانون ۱۹۹۶ اتحادیه اروپا با عنوان مقررات مسدود‌کننده (Blocking statute) است. رئیس کمیسیون اتحادیه اروپایی در حفاظت از منافع شرکت‌های اروپایی اعلام کرد که «این اتحادیه برای حفاظت از شرکت‌های اروپایی در برابر تحریم‌های آمریکا علیه ایران قرار است مقررات مسدود‌کننده‌ای را به اجرا درآورد». بنابر اعلام بعدی ژان کلاد یانکر، رئیس کمیسیون اروپا، اکنون این مقررات به اجر گذاشته شده‌اند. این اقدام اتحادیه اروپا مانع از آن می‌شود که شرکت‌های اروپایی با تحریم‌های آمریکا همکاری کنند و هیچ حکم قانونی که مجازات آمریکا را به اجرا در آورد به رسمیت نمی‌شناسد.

آنچه لازم است تیم کارشناسی مذاکره‌کننده ایرانی طی روزهای آینده به آن توجه کنند سازوکار اجرای این قانون است. در صورت جریمه شرکت‌های اروپایی توسط آمریکا، اتحادیه اروپا چه عکس‌العملی نشان خواهد داد. حدود، میزان و حجم عکس‌العمل و حمایت‌های اتحادیه اروپا چگونه خواهد بود؟ این مقررات با توجه به اینکه تاکنون اجرا نشده‌اند تا چه اندازه موثر خواهند بود؟ آیا مقررات مسدود‌کننده وزنه سنگینی است در برابر تحریم‌های آمریکا که نظام مالی و بانکی دو کشور را هدف قرار می‌دهد؟ این تحریم‌ها برای اتحادیه اروپا و ناقضان آن شدید و پرهزینه خواهند بود. شرکت‌های بزرگ اروپایی، به‌ویژه شرکت‌های نفتی بیشتر بر مقامات و نهادهای تصمیم گیر در اروپا تاثیر می‌گذارند تا اینکه بیشتر متاثر از مقامات و نهادهای مزبور باشند. لذا برای اتحادیه اروپا بسیار سخت خواهد بود که بتواند مشوق‌های لازم را برای حفظ برجام و مالا متقاعد کردن ایران ارائه دهد. البته که حفظ روابط تجاری و سرمایه‌گذاری اروپا با ایران به دلیل حجم کنونی روابط و تمایل شدید اتحادیه اروپا به بهره‌مندی از منابع انرژی ایران اهمیت زیادی دارد. صادرات ایران به ویژه نفت و گاز و دیگر مشتقات آن به اتحادیه اروپا پس از برجام در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال قبل ۳۴۴ درصد افزایش داشته است که به رقمی برابر ۵/ ۵ (۵۸/ ۶ میلیارد دلار)میلیارد یورو رسیده است. سرمایه‌گذاری اروپایی‌ها در ایران طی دوره مزبور به ۲۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. این روابط در سال ۲۰۱۷ هم افزایش داشته است.

اگر حجم روابط مالی اخیر در چارچوب توافقات تامین مالی خارجی را اضافه کنیم، اهمیت حفظ این روابط بیشتر خواهد شد. پر مسلم است که این حجم روابط مالی، تجاری و سرمایه‌گذاری با ایران قابل مقایسه با حجم روابط اتحادیه اروپا با آمریکا نیست و خود نشان‌دهنده این است که در کنار روابط اقتصادی، عوامل و عناصر دیگری نیز وجود دارند که اتحادیه اروپا را در حفظ روابط با ایران ترغیب می‌کنند. موضوع دیگری که در این ارتباط قابل بررسی است و اتحادیه اروپا و هیات مذاکره‌کننده ایرانی باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند مراتب استمرار و افزایش روابط مالی، بانکی برقرار شده بین نظام بانکی دو کشور است. پیشنهاد‌های ارائه شده حاکی از تلاش برای حفظ روابط بانکی بین بانک‌های مرکزی ایران و کشورهای اروپایی است که بسیار قابل توجه است. این روابط قطعا باید تشدید و تقویت شود.

محدود کردن روابط بانکی مزبور به روابط بین دو سه بانک از اروپا و ایران بسیار خطرناک است. امکان افتتاح حساب توسط بانک مرکزی ایران و بانک‌های تجاری در بانک‌های اروپایی اکنون یک ضرورت است. امکان همکاری بانک توسعه اروپا با ایران در تامین مالی خارجی طرح‌ها و حمایت از سرمایه گذاران اروپایی باید بررسی و اجرا شود. البته که تصویب لایحه FATF توسط مراجع قانونگذاری کشور نقش بسیار تسهیل‌کننده‌ای در این خصوص دارد و لازم است تمام ارکان نظام متوجه خطر تحریم‌های یکجانبه آمریکا باشند. حفظ و تقویت پوشش بیمه‌ای شرکت‌های اروپایی در همه زمینه‌ها بسیار تعیین‌کننده است. صادرات، واردات، گشایش اعتبارات اسنادی، شبکه حمل و نقل بین ایران واروپا، سرمایه‌گذاری خارجی بسیار متاثر از پوشش بیمه‌ای مزبور هستند. لذا تشویق شرکت‌های بیمه‌ای برای همکاری با ایران توسط اتحادیه تعیین‌کننده خواهد بود.  نقش موسسات بیمه اعتبار صادراتی(ECAها) در دوره جدید کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این موسسات که عموما موسسات دولتی هستند می‌توانند نقش بسیار بارزی در تشویق بانک‌های تامین مالی‌کننده در اعطای اعتبار و برقراری روابط بانکی، پوشش بیمه‌ای و حمایت و تشویق سرمایه‌گذاران اروپایی به سرمایه‌گذاری در ایران داشته باشند. مذاکرات آتی بین طرف ایرانی و طرف اروپایی در این خصوص پر اهمیت است.

حفظ سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاران اروپایی موجود(به‌ویژه نفت و گاز) در ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. چنانچه اتحادیه اروپا بر این نظر باشد که سرمایه‌گذاری سرمایه گذاران اروپایی را در ایران با هدف حفظ برجام تقویت کند، قاعدتا باید خطرات عدم اجرای تحریم‌های ثانویه توسط شرکت‌های مزبور را در نظر بگیرد و برای مقابله با آن آمادگی لازم را احراز کند.

شرح مراتب فوق موید چند مطلب مهم است:

- اتحاد و انسجام داخلی بین قوا و مراجع موثر داخلی دیگر باید تقویت شود و خطرات وضعیت موجود مرتب گوشزد و در نظر باشند.

- مذاکرات آتی فیمابین ایران و اتحادیه اروپا بسیار تعیین‌کننده است. مذاکرات باید با هدف کاهش حداکثر خطرات تحریم‌های یکجانبه و پشیمان کردن آمریکا از اقدام به خروج از برجام باشد.

- حفظ و تقویت روابط با اتحادیه اروپا به‌ویژه توسعه روابط اقتصادی بسیار تعیین‌کننده است.

بهره‌گیری از پتانسیل منطقه‌ای

مهدی پورقاضیرئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران
با رصد رفت و آمدهای دیپلماتیک، آنچه مبرهن است، اراده کشورهای اروپایی برای مقاومت در برابر تصمیم ترامپ است، اما در اینکه آیا توان ایستادگی در مقابل تصمیمات ترامپ وجود دارد، جای تردید است. حجم عظیم معاملات و سرمایه‌گذاری‌ها بین اروپا و آمریکا به نحوی شکل گرفته که بعید است شرکت‌های اروپایی، قید آن را در قبال بازار ایران بزنند. ضمن اینکه بحث جریمه‌های آمریکا نیز یکی از دغدغه‌های اصلی آنهاست و تجربیاتی که برای بسیاری شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی در دوره قبلی تحریم‌ها اتفاق افتاد، آنها را بر حذر می‌دارد از اینکه بخواهند خلاف اراده آمریکایی‌ها حرکت کنند.
بهره‌گیری از پتانسیل منطقه‌ای

در این بین وعده‌های دولت‌های اروپایی درخصوص اینکه از شرکت‌های فعال در برابر فشارهای آمریکایی‌ها محافظت می‌کنند نیز موجب نخواهد شد که آنها بخواهند این ریسک را بپذیرند. تنها کاری که این شرکت‌ها انجام می‌دهند، این است که صبر کنند و نحوه عملکرد دولت‌های متبوع خود را در قبال شرکت‌های فعال در بازار ایران مشاهده کنند و در صورتی که فضا را قابل اطمینان یافتند، آنگاه فعالیت‌های خود را از سر بگیرند. بنابراین احتمالا در روزهای اول شرکت‌های بزرگ اروپایی حاضر نخواهند شد در مقابل آمریکایی‌ها بایستند، در نتیجه فروش خود را کم خواهند کرد و سطح روابطشان را کاهش خواهند داد؛ روندی که عملا از ۸ مه ‌به این سو در واقعیت نیز به وقوع پیوسته است. کریدور جدیدی که توسط کشورهای اروپایی وعده داده شده احتمالا موجب ادامه فعالیت شرکت‌های کوچک اروپایی خواهد شد که مبادله‌ای با آمریکا ندارند، ولی به نظر نمی‌رسد این کریدور بتواند کار خاصی انجام دهد و محدودیت‌های آن باعث می‌شود در بسیاری زمینه‌ها امکان اثرگذاری نداشته باشد. هرچند که می‌توان از این تصمیم به‌عنوان قدمی مثبت یاد کرد، اما داشتن انتظارات زیاد از آن منطقی نیست.

در این خلال، شرکت‌های ایرانی متاسفانه نقش خاصی نخواهند داشت و اگر ارتباط از جانب طرف اروپایی قطع شود، ما به دورانی باز خواهیم گشت که فقط با چین، هند و اندونزی مبادله داشتیم، زیرا بعد از توقف همکاری با اروپایی‌ها، کره و ژاپن نیز از آنها تبعیت و رفتار آنها را تکرار خواهند کرد. هر چند اخیرا شنیده شده شرکت‌های بزرگ چینی نیز محافظه‌کارانه‌تر رفتار خواهند کرد و آنها هم بیان کرده‌اند بازار خود در آمریکا را به خطر نمی‌اندازند.  حال در پاسخ به اینکه در این وضعیت راه‌حل چیست، باید گفت که این مشکل اساسا سیاسی است و راه‌حل آن نیز قاعدتا سیاسی خواهد بود. دستگاه سیاست خارجی ما در چند سال اخیر به رغم نقاط قوتی که داشته، نتوانسته است رابطه دوستانه‌ای در منطقه ایجاد کند و نتوانسته‌ایم حتی از ظرفیت کشورهای همجوار خود به نحو درست بهره‌برداری کنیم. کاهش تنش میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و ایجاد فضایی رقابتی به جای دشمنی، یکی از اولویت‌های ما باید باشد. چرخش در سیاست خارجی و بهبود روابط با همسایگان می‌تواند پشتوانه‌ای برای رابطه خوب با اروپا محسوب شود. شاید امروز اندکی سخت به نظر برسد و اینگونه قلمداد شود که با برخی از کشورهای منطقه به هیچ عنوان نمی‌توان نقطه مشترک پیدا کرد، اما به نظر بنده توان دیپلماتیک دولت می‌تواند شرایط را تغییر دهد تا بتوانیم در برابر تصمیم دولت ترامپ کمتر متضرر شویم.

تمرکز در پروژه‌های کوچک

حمیدرضا صالحیعضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران
بعد از اعلام موضع دولت آمریکا و آغاز مذاکرات گسترده‌ای میان طرف‌های باقیمانده برجام با یکدیگر و ایران، شرایط موجود نشان می‌دهد که این کشورها از یک سو علاقه‌مندند روابط تجاری خود را با ایران حفظ کنند و از سوی دیگر اتحاد خود را در برابر آمریکا به نمایش بگذارند. اتحادیه اروپا با بیانیه بروکسل نشان داد که برای هموار کردن مسیر فعالیت شرکت‌های کوچک و متوسط در ایران برنامه‌ریزی خواهد کرد و حضور کمیسیونر انرژی اتحادیه اروپا در اتاق بازرگانی ایران هم در ادامه همان بیانیه تحلیل می‌شود.
تمرکز در پروژه‌های کوچک

 به‌عنوان مثال در این نشست گفته شد که در حوزه‌هایی مانند انرژی‌های نو به دلیل مزیت نسبی ایران، شرکت‌های اروپایی علاقه‌مند سرمایه‌گذاری هستند. حال اگر بتوانیم در داخل فضایی مناسب ایجاد کنیم، امنیت سرمایه‌گذاری را تضمین کرده و پروژه‌های جذابی طرح کنیم، این شرکت‌ها نیز برای حضور در داخل ایران ترغیب شده و امکان بهره‌مندی از پتانسیل‌ آنها به‌وجود خواهد آمد.   پیش‌بینی می‌شود راهبردهایی که در طول چند هفته اخیر مطرح شده، توان مقابله با فشارهای آمریکا را خواهد داشت. با اعلام موضع مقامات ارشد کشورهای اروپایی و همین‌طور نوع نگرش مسوولان ارشد اتحادیه اروپا، اینطور برداشت می‌شود که ۲۸ کشور اروپایی برای حفظ برجام متحد هستند و همگرا عمل می‌کنند. اما واقعیت این است که شبکه بانکی اروپا با آمریکا درهم‌آمیختگی و همکاری نزدیکی دارند و حاضر نیستند جریمه‌های مربوط به همکاری با ایران را متقبل شوند. به‌عنوان مثال یکی از بانک‌های فرانسوی در دوره قبلی تحریم ها، حدود ۵/ ۸ میلیارد یورو جریمه شد که مبلغ سنگینی است.

همچنین زیمنس بازار بزرگی در آمریکا دارد که اجازه نخواهد داد ریسکی متوجه آن شود. حال اگر ما بتوانیم تعداد پروژه‌های زیادی مطرح کنیم که حجم زیادی نداشته باشند و شرکت‌های کوچک و متوسط بتوانند در آن دخیل شوند، تاثیر مثبتی بر استحکام بخشی به روابط ما و اروپا خواهد داشت و همه طرف‌ها را برای ادامه حضور در برجام ترغیب خواهد کرد. در این بین ما هم وظیفه داریم فضای داخلی را فضایی دور از تنش و تخاصم شکل دهیم و امنیت اقتصادی را برای خارجی‌ها تضمین کنیم. تضمین‌های دولتی که برای FDI مورد نیاز است فراهم شود و ورود سرمایه را تسریع بخشیم. از طرفی پروژه‌های زیرساختی نظیر جاده‌ای، فرودگاهی، نیروگاهی و غیره که سالیان سال مورد بی‌توجهی قرار گرفته و کشور دارای عقب‌افتادگی در آن حوزه هاست، فرصتی است که بازتعریف شود و از آنها به‌عنوان ایجاد جذابیت سرمایه‌گذاری استفاده کنیم. انجام سیاست‌های اینچنینی، اتحادیه اروپا را در اتخاذ مواضعی نظیر بیانیه بروکسل، مصمم‌تر خواهیم کرد. به‌هرصورت ایران هم به‌عنوان بازاری ۴۰۰ میلیونی شناخته می‌شود و مزیتی بزرگ برای دستیابی به بازار خاورمیانه برای کشورهای فعال فراهم می‌کند. این امیدواری وجود دارد که کریدور جدید بتواند نقش کلیدی خود را ایفا کند.