بلاک‌چین

شهاب‌الدین رحیمی

طی سال‌های اخیر و با ورود هرچه سریع‌تر تکنولوژی به بخش‌های مختلف زندگی افراد، مسائل مالی و اقتصادی نیز هر روزه با پدیده‌های جدیدی روبه‌رو بوده و دستخوش تغییرات جدی است.
 

بیت‌کوین یکی از بارزترین نمونه‌های آن بود که با رشد خیره‌کننده در سال گذشته، توجه بسیاری از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی را به خود جلب کرد. رشد بیت‌کوین و توجه هرچه بیشتر فعالان اقتصادی به آن موجب شد تکنولوژی در این زمینه بیشتر وارد عرصه اقتصادی شده و معادلات جدید را خلق کند. بیت‌کوین اولین کاربرد از فناوری بلاک‌چین بود که از آن برای ذخیره اطلاعات دارایی کاربران استفاده کرد. در واقع بلاک‌چین بستری بود که بیت‌کوین در آن رویید. به‌عبارت دیگر بیت‌کوین نرم‌افزاری است که درسیستم عامل بلاک‌چین اجرا می‌شود.  تکنولوژی بلاک‌چین یکی از مهم‌ترین پدیده‌های مجازی است که توجه اقتصاددانان زیادی را نیز جلب کرده است. بلاک‌چین در واقع از دو کلمه Block (بلوک) و Chain (زنجیره) ایجاد شده و در حقیقت زنجیره‌ای از بلوک‌ها است و شامل یک سیستم ثبت اطلاعات و گزارش توزیع شده است که کاملا غیر متمرکز عمل می‌کند. مهم‌ترین ویژگی فناوری بلاک‌چین این است که اطلاعاتی که در بلاک‌چین وجود دارد در بین تمام سیستم‌ها به‌صورت توزیع شده نگهداری می‌شود. به‌عبارت دیگر پایگاه داده بلاک‌چین در یک مکان خاص نگهداری نمی‌شود و این موضوع باعث شده است تا امنیت این پایگاه بی‌نظیر و ردیابی عملا امری غیرممکن باشد.کارشناسان در این پرونده باشگاه اقتصاددانان به بررسی آثار اقتصادی این فناوری و به بیان مزایا و معایت احتمالی آن پرداخته‌اند.

رمزنگاری از اینترنت بعدی

رضا رمضاندانشجوی دکترا از دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادادر طی سال‌های اخیر تکنولوژی بلاک‌چین بسیار مورد توجه دنیای فناوری قرار گرفته است. موازی با کلمه «بلاک‌چین»، برخی کلمه «رمز ارزها» را نیز به‌کار می‌برند و به اشتباه این دو کلمه را معادل هم قرار می‌دهند. در این مقاله کوتاه برآنیم تا مروری سریع بر فلسفه و کاربرد تکنولوژی بلاک‌چین داشته و توضیح دهیم که چرا در آینده ممکن است رمز ارزها منسوخ و از رده خارج شوند، اما تکنولوژی بلاک‌چین به حرکت توسعه‌ای خود ادامه خواهد داد.
 

بلاک‌چین یکی از روش‌های قدرتمند برای غیرمتمرکزسازی (Decentralization) سیستم‌ها است. تحقیقات روی علم غیرمتمرکز‌سازی سیستم‌ها از حدود ۳۰ سال قبل با تعریف مساله ژنرال‌های بیزانسی (Byzantine Generals Problem) در دانشگاه‌ها شروع شد. هدف غیرمتمرکزسازی ایجاد شبکه یا سیستمی است که در آن اعضا بتوانند بدون وجود یک سیستم یا مدیر برای تایید هویت، به اطلاعات یکدیگر اعتماد کنند. به عبارت دیگر اعضا بتوانند در مورد اطلاعات داخل سیستم به اجماع دست پیدا کنند، بدون آنکه نیاز به یک ناظر یا مدیر داشته باشند. برای مثال مردم یک کشور بتوانند با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، یک رئیس‌جمهور انتخاب کنند بدون آنکه نیازی به وزارت کشور به‌عنوان برگزارکننده انتخابات به منظور نظارت و شمارش آرا باشد.

هیچ‌کدام از روش‌های غیرمتمرکزسازی پیشنهادی تا سال ۲۰۰۹ در ابعاد وسیع کارآیی نداشتند. یعنی در سیستم‌هایی با حداکثر تنها ۱۰۰ عضو کار می‌کردند. از این‌رو بیشتر در صنایع خاص مانند سیستم کنترل پرواز هواپیماهای بوئینگ استفاده می‌شدند. در سال ۲۰۰۹ معرفی تکنولوژی بلاک‌چین امکان غیر متمرکزسازی در سیستم‌ها با صد‌ها هزار عضو را فراهم کرد. مهم‌تر آنکه، برخلاف روش‌های قبلی امکان آن را فراهم کرد که حتی در شبکه‌ای که اعضا یکدیگر را نمی‌شناسند فرآیند رای‌گیری یا اجماع انجام شود. این روش توسط فردی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو به‌عنوان مبدع رمز ارز بیت‌کوین معرفی شد. اما از آنجا که این فرد اثبات علمی برای روش خود ارائه نکرد و مقاله اولیه قادر به توضیح و اثبات روش پیشنهادی به‌صورت کامل نبود، بلاک‌چین مورد توجه ویژه دنیا قرار نگرفت. تکنولوژی بلاک‌چین در طی سال‌های بعد توسط محققان دانشگاهی و شرکت‌های بزرگی مانند‌ ای‌بی‌ام مورد تحقیق و توسعه فراوان قرار گرفت و خواص و کارآیی آن اثبات شد. طی سال‌های اخیر در مجامع دانشگاهی و تحقیقاتی مانند انجمن IEEE تکنولوژی بلاک‌چین به‌عنوان «اینترنت بعدی» (The Next Internet) معرفی می‌شود.  در حال حاضر سیستم‌های بسیار زیادی در حال توسعه براساس تکنولوژی بلاک‌چین هستند. انتظار می‌رود در آینده نزدیک محصولاتی مبتنی بر تکنولوژی بلاک‌چین در کاربردهایی مانند ردیابی داروها در صنعت داروسازی، ثبت اسناد و املاک، برقراری ارتباط مستقیم بین کشاورزان و مراکز توزیع محصولات کشاورزی و ... مورد استفاده قرار گیرد. همچنین شرکت‌های بزرگ فناوری اطلاعات مانند ‌ای‌بی‌ام وسامسونگ اقدام به توسعه پلت‌فرم‌های برنامه‌نویسی بلاک‌چین کرده‌اند تا توسعه‌دهندگان این سیستم‌ها را ترغیب کنند بر بسترهای تولید آن شرکت‌ها، سیستم‌های غیرمتمرکز و توزیعی خود را توسعه دهند.  با وجود این خوش‌بینی در مورد آینده تکنولوژی بلاک‌چین، درخصوص رمز ارزهایی مانند بیت‌کوین که براساس تکنولوژی‌های «بلاک‌چین بدون مجوز»(Permissionless Blockchain) بنا شده‌اند، سوالات و مشکلات زیادی مطرح شده و بسیاری از متخصصین، آینده روشنی برای بیت‌کوین متصور نیستند. رمز ارزها، به‌عنوان پول دیجیتال خارج از نظارت بانک‌های مرکزی، چند سالی است که توجه دنیای تکنولوژی را به خود جلب کرده‌اند. رمز ارزها امکان کنترل تبادلات پولی توسط دولت‌ها را غیرممکن می‌سازند. بر اساس این تکنولوژی، ده‌ها هزار رمز ارز دیگر طی چند سال گذشته تولید شده است. به نحوی که در حال حاضر طراحی و تولید یک رمز ارز جدید روی بسترهای موجود بلاک‌چین بیش از چند ساعت زمان نمی‌برد.

هر یک از رمز ارزهای نوظهور با افزودن ویژگی‌های جدید سعی می‌کنند به محبوبیت خود بیفزایند تا کاربران بیشتری را جذب کنند. در رمز ارز بیت‌کوین مشخصات صاحب حساب معلوم نیست اما شماره حساب و میزان بیت‌کوین موجود در هر حساب مشخص است. همچنین به ازای هر تراکنش انتقال بیت‌کوین، شماره حساب ارسال‌کننده و دریافت‌کننده و میزان بیت‌کوین انتقالی معلوم است. در رمز ارز زی‌کش (zcash)، این اطلاعات نیز پنهان و در سیستم قابل مشاهده نیست. بدین معنی که سیستم تنها یک تراکنش انتقال پول را نشان می‌دهد؛ اما کاربران سیستم نمی‌دانند چه میزان زی‌کش (zcash) و ما بین کدام حساب‌ها منتقل شده است. رمز ارزهای موجود بستری مناسب برای پولشویی هستند. دو ویژگی عدم نظارت و کنترل توسط بانک مرکزی یا مقام ناظر و اختفای فوق‌العاده زیاد در انتقال رمز ارز، رمز ارزها را بستری مناسب برای تجارت‌های سیاه و پولشویی کرده است. اختفای بیش از حد، باعث ناامنی در دنیا می‌شود. از چند سال قبل متخصصین این حوزه مانند دکتر آنتونوپولوس نویسنده کتاب «Mastering Bitcoin» درخصوص تغییر الگوی جنایت در جامعه در صورت حضور رمز ارزهای مبتنی بر «بلاک‌چین بی‌مجوز» هشدار می‌دهد. درصورتی که جنایتکاران بدانند امکان اخاذی و انتقال پول یک فرد فقط در صورت داشتن کلید خصوصی او مهیا بوده و این انتقال غیرقابل برگشت و ردیابی است، جان انسان‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرد. بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت نیز در سخنرانی مارس ۲۰۱۸ خود اعلام کرد رمز ارزها مستقیما جان انسان‌ها در خطر می‌اندازند. بنابراین ویژگی‌های ذکر شده برای رمز ارزها در تضاد کامل با مسیر حرکت سیستم‌های بانکی دنیا برای شفاف‌سازی انتقالات پولی قرار دارند.

علاوه براین، «هزینه تراکنش» (Transaction Fee) زیاد انتقالات رمز ارزها در مقایسه با سیستم‌های بانکداری الکترونیک استفاده از رمز ارزها را غیر مقرون به صرفه می‌کند. در بانکداری الکترونیکی متداول، به علت آنکه پول مشتری در اختیار بانک قرار دارد، بانک‌ها تراکنش‌های پولی را با هزینه بسیار پایین یا بعضا رایگان برای مشتریان خود انجام می‌دهند. اما در رمز ارزها هر تراکنش باید به میزانی هزینه تراکنش پرداخت کند که سیستم بلاک‌سازهای بلاک‌چین (Miners) را در شبکه رمز ارز متقاعد کند تا آن تراکنش را در بلاک‌چین قرار داده و به آن رسمیت ببخشند. بنابراین برای انتقال قانونی پول، در جایی که سیستم الکترونیک مرسوم بانکی در دسترس باشد، مردم انگیزه‌ای برای به‌کارگیری رمز ارز ندارند.  متاسفانه توهم یک شبه پولدار شدن، افراد زیادی را به تجارت باطل رمز ارزها سوق داده است. بازار فعلی رمز ارزها را می‌توان با بازار معاملات فارکس یا شرکت‌های هرمی مقایسه کرد. در این سیستم‌ها کار و تولیدی صورت نمی‌پذیرد و ارزشی خلق نمی‌شود.  با توجه به مضرات رمز ارزها برای سیستم‌های اقتصادی ازجمله تجارت سیاه و حضور تبهکاران، در حال حاضر بسیاری از کشورها مانند چین، ژاپن، آمریکا، کره‌جنوبی، پاکستان و ... معاملات رمز ارزها را ممنوع کرده یا محدودیت‌های زیادی بر آن وضع کردند. امید است که خواننده این مقاله کوتاه با درک اهمیت توسعه به‌کارگیری تکنولوژی بلاک‌چین و بهره‌گیری از مزایای آن، از ورود به بازار تجارت سیاه رمز ارزها خودداری کند.

توزیع دموکراتیک اطلاعات

امیر عباس امامیدانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرساین روزها فضای رسانه‌ای پر است از تعریف و تمجید از یک تکنولوژی انقلابی به نام «بلاک‌چین». جملاتی شبیه به اینکه این تکنولوژی زندگی آینده را متحول خواهد کرد یا بیت‌کوین با تمام شگفتی‌هایش تنها یکی از کاربردهای بلاک‌چین است، زیاد به گوش می‌رسد. اخیرا نیز مجمع جهانی اقتصاد پیش‌بینی کرده است‌ تا چند سال آینده ۱۰ درصد تولید ناخالص جهان از طریق بلاکچین مدیریت می‌شود. اما بد نیست ببینیم این اکسیر جادویی واقعا چیست؟ آیا این طاووس زیبا، پای زشتی هم دارد؟ اصلا مزیت اصلی این تکنولوژی کجاست و پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی آن چیست؟ در این نوشتار کوتاه، گرچه نمی‌توان به تمام ابعاد شناخته شده این موضوع پرداخت، اما سعی شده است به موارد مهم اشاره شود.
 

در ابتدا ببینیم بلاک‌چین چیست. بلاک‌چین معروف‌ترین و فراگیرترین تکنولوژی پیاده‌سازی مفهومی به نام تکنولوژی دفترکل توزیع شده (Distributed Ledger Technology) است. بنابراین همین ابتدا باید توجه کرد تکنولوژی‌های دیگری نیز برای پیاده سازی مفهوم دفترکل توزیع شده وجود دارد. با این حال در ادامه، به‌دلیل فراگیری استفاده از کلمه بلاک‌چین، هرجا از این عبارت استفاده شده منظور همان مفهوم عام دفتر کل توزیع شده است و نه معنی خاص و فنی بلاک‌چین.

برای شروع شاید مهم‌ترین سوال این باشد که اساسا تکنولوژی بلاک‌چین قصد حل چه مساله‌ای را دارد؟ در پاسخ می‌توان گفت هرجا برای ایجاد اعتماد بین افراد، به شخص سومی نیاز باشد که بتواند با تجمیع انحصاری اختیار، قدرت و اطلاعات، مشکل اعتماد افراد به یکدیگر را حل کند، بلاک‌چین راه حل جایگزینی برای آن است. مثال متداول این موضوع، سیستم مالی و نقل و انتقالات مالی است. در سیستم سنتی، بانک‌ها به‌عنوان شخص سوم مورد اعتماد، نقش واسطه تبادلات مالی را بازی می‌کنند، نقشی که می‌توان آن را به بلاک‌چین واگذار کرد. مثال دیگر، سیستم رای‌گیری است. مکانیزم سنتی یک انتخابات بر اساس اعتماد به یک سیستم رای‌گیری متمرکز است. در اینجا هم می‌توان این سیستم را بر پایه بلاک‌چین طراحی و بدون نیاز به یک سیستم متمرکز، اطمینانی حتی فراتر را برای رای دهندگان تضمین کرد، اما اساس این تکنولوژی چیست و چگونه کار می‌کند؟

اساس تکنولوژی بلاک‌چین بر «توزیع» پایه‌گذاری شده است. در واقع بلاک‌چین چیزی نیست جز توزیع (دموکراتیک) اطلاعات، اختیار و قدرت بین ذینفعان یک شبکه. از جهت عملیاتی، یعنی پردازش اطلاعات به‌منظور صحت‌سنجی و سپس ذخیره اطلاعات در شبکه، به صورت غیرمتمرکز انجام می‌شود. برای مثال تصور کنید به جای اینکه تراکنش‌های افراد به صورت متمرکز در مرکز شتاب ارزیابی و ذخیره شود، این کار در شبکه گسترده‌ای از سرورها انجام پذیرد. در واقع به جای یک مرکز شتاب، صدها و هزاران مرکز شتاب براساس یک پروتکل مشخص، نسبت به بررسی، صحت سنجی، ذخیره و به‌روزرسانی پایگاه داده‌های خود اقدام ‌کنند. بد نیست به عنوان یک موضوع جانبی در این مثال به این نکته اشاره کنیم که در اینجا یک تفاوت فنی وجود دارد. تراکنش‌ها در شبکه شتاب به صورت تک به تک ارزیابی و ذخیره‌ می‌شوند، درحالیکه مثلا در بیت‌کوین به‌دلیل یک سری الزامات فنی این‌گونه نیست. در بیت‌کوین چندین تراکنش به‌صورت یکجا و همزمان بررسی و در صورت صحت، در یک فایل با حجم محدود (در بیت‌کوین یک مگابایت) لیست و این فایل به عنوان یک بسته (بلاک) ذخیره می‌شود. به‌دلیل اینکه هر بلاک دارای یک شماره شناسایی منحصربه‌فرد به نام «هَش» است، و این هش یکی از اطلاعات ذخیره شده در بلاک بعدی است، عملا بلاک‌ها به صورت دیجیتالی به یکدیگر متصل می‌شوند و وجه تسمیه اصطلاح زنجیره بلوکی نیز همین واقعیت است. اما سوال مهم بعدی این است که این کار چه خاصیتی دارد و اصلا مزیت این سیستم غیرمتمرکز در مقایسه با سیستم‌های متمرکز فعلی چیست؟

می‌توان گفت انحصارزدایی و جلوگیری از سوءاستفاده انحصارگر از تجمیع اختیار (یعنی اختیار تغییر در قوانین و قواعد پروتکل یا محتوای شبکه)، تجمیع قدرت (به معنی اعمال محدودیت ارائه خدمات، تمرکز قدرت پردازش، ذخیره‌سازی و...) و تجمیع اطلاعات (به مفهوم دسترسی به اطلاعات، امکان نقض حریم خصوصی، فروش آن به اشخاص دیگر و...) مهم‌ترین و اساسی‌ترین مزیت تکنولوژی بلاک‌چین است. در واقع در مثال بانکی فوق، اولا، هرگونه تغییری در قواعد و قوانین حاکم بر شبکه باید با اجماع یا حداقل موافقت اکثریت ذینفعان شبکه صورت گیرد (توزیع اختیار)، ثانیا، به‌دلیل اینکه تمام تراکنش‌ها و حساب‌ها در تعداد زیادی سرور مرتبط با یکدیگر پردازش و طی مکانیزم اجماعی اعتباردهی و ذخیره می‌شوند، هیچ سروری امکان اعمال محدودیت، دستکاری و سوءاستفاده نخواهد داشت و عملا هر سرور در هر لحظه در حال کنترل تمام سرورهای دیگر است (توزیع قدرت). ثالثا، با رمزنگاری و توزیع اطلاعات در تمام شبکه علاوه‌بر اینکه هیچ سروری به اطلاعات محرمانه کاربران دسترسی ندارد، هیچ قدرت انحصاری‌ای نیز تمام اطلاعات را در اختیار ندارد (توزیع اطلاعات). در این شرایط عملا امکان تبعیض، سوء استفاده، تقلب و دستکاری اطلاعات وجود ندارد. از دید اقتصادی، نفس این انحصارزدایی و ایجاد این مکانیزم اعتماد و اطمینان غیرمتمرکز، اثرات قابل ملاحظه‌ای در کاهش هزینه‌های تراکنش (Transaction cost) دارد. توجه کنید هزینه تراکنش به مفهوم تمام هزینه‌های انجام یک معامله و مبادله، مفهومی فراتر از هزینه‌های مستقیم انجام تراکنش است.

اما مزیت‌های بلاک‌چین به موارد فوق محدود نیست. «امنیت»، به مفهوم عدم امکان حملات مخرب توسط هکرها به شبکه، به‌دلیل توزیع شدگی سرورها و همچنین در دسترس بودن دائم شبکه به‌دلیل بی تاثیر بودن خرابی برخی سرورها، از دیگر مزیت‌های تکنولوژی‌ بلاک‌چین است که اثرات اقتصادی قابل توجهی دارد. «شفافیت» مزیت دیگر پلت‌فرم‌های بلاک‌چینی است. یعنی تمام ذی‌نفعان به تمام محتوای شبکه دسترسی دارند. برای مثال در بیت‌کوین یا اتریوم هر چند مشخص نیست حساب‌ها برای چه کسانی است اما تمام افراد امکان مشاهده جزئیات تراکنش‌ها را دارند. البته سطوح و میزان دسترسی در پروتکل‌های مختلف متفاوت و قابل تعریف است. یکی دیگر از مزیت‌های بلاک‌چین در برخی کاربردها، «کاهش هزینه‌های مستقیم شبکه» است، گرچه این مساله عمومیت ندارد. به عنوان آخرین مزیت می‌توان گفت این تکنولوژی، همانند سایر تکنولوژی‌ها بستر مناسبی برای کارآفرینی و ایجاد ارزش و درآمد برای طیف وسیعی از ذی‌نفعان از توسعه‌دهندگان تا کاربران نهایی فراهم می‌کند و البته طبعا می‌تواند باعث حذف برخی مشاغل و کسب و کارها نیز شود.

اما پای زشت این طاووس کجاست؟ بازیابی و بازگردانی (Recovery and Revocation)، مقیاس‌پذیری (Scalability)، کارآیی از جهت زمانی و هزینه‌ای (Efficiency)، ناشناسی (anonymity)، مصرف انرژی و حملات مخرب درون‌شبکه‌ای مثل حمله ۵۱ درصد، برخی از مهم‌ترین نقاط ضعف این تکنولوژی هستند. به‌طور خلاصه منظور از «بازیابی» عدم امکان بازیابی کلید خصوصی، به عنوان مجوز دسترسی فرد به اطلاعات یا اعتبار خود در شبکه است. یعنی اگر فردی مقداری بیت‌کوین داشته باشد و کلید خصوصی خود را گم کند، دسترسی و امکان انتقال تمام اعتبار بیت کوینی موجود در آدرس خود را از دست خواهد داد و این کلید قابل بازیابی مجدد نیست. «بازگردانی» به معنی عدم امکان بازگرداندن یک تراکنش است. یعنی اگر فردی تراکنشی را اشتباه تایید کند امکان بازگرداندن و لغو تراکنش، پس از تایید شبکه وجود ندارد. «مقیاس‌پذیری» اشاره به تعداد تراکنش شبکه ‌در هر ثانیه دارد. به‌دلیل محدودیت‌های فنی، در حال حاضر اغلب شبکه‌های عمومی بلاک‌چینی در مقایسه با سیستم‌های متمرکز نمی‌توانند از تعداد مناسبی از تراکنش‌ها پشتیبانی کنند. این مساله باعث مشکل بعدی یعنی «کارآیی» می‌شود. به‌طور کلی تغییر اطلاعات در یک شبکه بلاک‌چینی نیاز به صرف هزینه و زمان بسیار بالاتری در مقایسه با یک بانک اطلاعاتی متمرکز دارد و این مساله کارآیی شبکه را در مقایسه با سیستم‌های سنتی در وضعیت پایین‌تری قرار می‌دهد. مورد بعدی مربوط به «ناشناسی» افراد در شبکه است. این مساله گرچه در برخی زمینه‌ها و در راستای حفظ حریم خصوصی قابل دفاع و مطلوب است، اما در بسیاری موارد دیگر زمینه مناسبی را برای پولشویی، فرار مالیاتی و معاملات غیرقانونی فراهم می‌کند. مصرف انرژی شبکه‌های بلاک‌چینی نیز به معنی مصرفبرق سرورهای شبکه (نودها) برای بررسی و تایید تراکنش‌ها است که در شبکه بیت‌کوین اصطلاحا به آن اثبات کار (Proof of Work) می‌گویند. حملات ۵۱ درصد نیز به مفهوم تمرکز بیش از ۵۰ درصد قدرت پردازش شبکه در اختیار یک گروه است که در این صورت می‌توانند در شبکه اختلال ایجاد کنند.

در مجموع به نظر می‌رسد، در آینده‌ای بسیار نزدیک پیشرفت تکنولوژی، در کنار بلوغ قانون‌گذاری، مشکلات و چالش‌های این تکنولوژی را تا حد بسیار زیادی حل خواهد کرد و مسائل فوق مانعی در مسیر فراگیری این تکنولوژی نخواهد بود. در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که هرچند ممکن است گاهی منفعت مالی مستقیم یک سیستم غیرمتمرکز کمتر از یک سیستم متمرکز باشد، به‌دلیل منافع غیرمستقیم اقتصادی-اجتماعی این سیستم‌ها، احتمالا در بلندمدت، جوامع، تمایل بیشتری به جایگزینی سیستم‌های متمرکز با نوع بلاک‌چینی آنها خواهند داشت.

استقرار دولت مجازی

مصطفی مالکی تهرانیکارشناس اقتصادیموسسه مکنزی در سال ۲۰۱۳ اقدام به انتشار لیستی از تکنولوژی‌های زیر و رو‌کننده کرد. شاید در آن روزها توجه به این مقاله کمی خیال‌انگیز می‌نمود اما امروز بعد از گذشت تنها چهار سال از آن تاریخ نه‌تنها بشر به بسیاری از آن موضوعات اعتراف کرده بلکه در گزارش جدید این موسسه برخی فرآیندهای جدید نیز تعریف شده است.
استقرار دولت مجازی

اینترنت سیار، اینترنت اشیا و در حال‌حاضر بلاک چین از مهم‌ترین موضوعاتی هستند که بشر امروز به کمک آنها وارد عصر جدیدی از دوران تاریخی خود می‌شود. اکنون می‌توان ادعا کرد که در عصر همگرائی فزاینده فناوری‌ها شاهد رشد خطی تحولات علوم مختلف هستیم و به جرات می‌توان مدعی بود بر خلاف اعصار و ادوار گذشته که خیال‌پردازی انسان از عالم واقع پیشی می‌گرفت، امروز حقایق جهان مادی و تکنولوژی از خیالات انسان‌ها جلوتر حرکت می‌کند و چه سخت و دشوار است که این سرعت تغییر در فرآیند‌ها و سیستم‌ها را بتوان دید و تحلیل کرد و در راه استفاده درست و بهینه از آنها اقدامات لازم را معمول داشت.

در قرن بیستم میلادی، تلاش بر توسعه نقش اقتصادی و مدیریتی دولت‌ها بود، لذا شاهدیم که در این دوران نظام‌های اقتصادی شکل می‌گیرند و اساس عالم بر توسعه مدیریت دولت‌ها و اقتصادها استوار می‌شود. کشورها به دنبال افزایش محدوده مرزهای جغرافیائی خود بودند و بزرگان سیاست به دنبال جاودانگی خورشید در قلمرو تحت سلطه خود حرکت می‌کردند. وظایف سنتی دولت‌ها که به‌طور کلی در طول تاریخ با کمی تغییر دارای اصول ثابت و اولیه بود، محک محکمی از توانمندی سردمداران تلقی می‌شد. حفظ امنیت داخلی، حفظ سرحدات خارجی و در نهایت حفظ ارزش پول به‌طور کلی سه رکن وظایف آنها برشمرده می‌شد. به تدریج و در آستانه قرن جدید وظایف مدرن نیز به این حوزه افزوده شد که شاید مهم‌ترین آنها تعریف و حفظ استانداردها، تعریف حقوق مالکیت اعم از معنوی و مادی و در نهایت تضمین حقوق مالکیت کارآمد را بتوان نام برد. با این حساب دولت‌ها به دنبال ایجاد استانداردهای مختلف در امورات جاری برآمده تا روابط انسان‌ها با یکدیگر در تمام شئون از یک الگوی قابل مدیریت پیروی کند.

به تدریج و با توسعه ارتباطات، جهانی شدن این قواعد و قوانین نیز از الزامات غیر قابل چشم‌پوشی درآمدند، لذا شاهد ایجاد اتحادیه‌ها و تشکل‌های جهان‌شمول در زمینه‌های گوناگون هستیم که برخی از آنها قدیم‌تر و برخی جدیدتر به این قافله ملحق شدند. روابط حاکم بر مراودات مالی در سطح جهانی از الگوهای یکه و منحصر‌به‌فردی تبعیت می‌کنند که در تمام دنیا غیر از برخی کشورها قابل اجرا و پیگیری هستند.

با افزایش حجم مبادلات، قوانین گسترده‌تر شده و دولت‌ها هر روز بزرگ‌تر می‌شوند، نظارت‌های بیشتر و به همان میزان ناکارآمدی رشد می‌کند، همزمان ناآگاهی از این قواعد و گاهی خیانت عوامل این سیستم باعث می‌شود تا شاهد یک نظام ناکارآمدی باشیم که جمع اجزای آن از جمع کل سیستم کوچکتر بوده و در این حالت سیستم به سمت سقوط حرکت می‌کند.

بر اساس گزارش مکنزی در سال ۲۰۱۳ تکنولوژی‌های جدید به کمک تغییر سیستم‌ها آمده تا سیستمی را بسازند که جمع اجزای آن از جمع کل بیشتر بوده تا کارآمدی و بهره‌وری ساختاری رو به تزاید نهاده و هزینه‌ها را به‌شدت کم و نقایص را از بین ببرد.

اولین رکن این نظام، اینترنت سیار است که بشر امروز را قادر کرده در هر لحظه و در هر مکان به فضای مجازی دست یابد. فضای مجازی و شبکه‌های مجازی، مغز جامعه زنده و هوشیار هستند، امروزه شاهدیم که با استفاده از این ابزار در کسری از زمان می‌توان انبوهی از اطلاعات را فارغ از جنس و نوع به هر گوشه عالمی که بشر به آن دسترسی دارد، مخابره کنیم و در همان دم، بازخوردهای آن را شاهد باشیم، رکن دوم را به اینترنت اشیاء تلقی می‌کنند؛ این یعنی هوشمند شدن ابزارها و لوازمی که در دست بشر است، از لباس تن‌پوش تا فضاپیما. اینترنت اجسام باعث خودآگاهی اجسام می‌شود و این خودآگاهی منفرد وقتی در یک سیستم قرار می‌گیرد موجبات خودآگاهی جمعی را فراهم کرده که مقدمه تحول کیفی زندگی بشر در تمام ارکان می‌شود. این تحول کیفی مقدمه‌ای بر بزرگترین اختراع بشر بعد از اینترنت است که به شبکه بلاک‌چین معروف شده است.

در زمان حال شاهد رشد نمائی تکنولوژی هستیم و این رشد لحظه‌ای، قواعد جهان ماده را از اصول محدود به اصول بی‌نهایت تغییر داده، قواعد عوض شده، اصول دچار تحول بنیادی شده و زندگی بشر در آستانه چرخش بزرگ تمدنی جدیدی است تحت‌عنوان «عصر بی‌نهایت». در این تمدن جدید هرآنچه در خیال بشر بگذرد، در جهان واقع موجود است، مهم‌ترین هدف و نتیجه این تغییر بزرگ را می‌توان به حاکمیت مجازی تعبیر کرد. در این حالت مغز انسان‌ها از نقاط منفرد با استفاده از این ابزارهای شبکه مجازی به کل جامعه انسانی تعمیم یافته است و به جرات می‌توان گفت که همه آدم‌های روی زمین در مشارکت کامل در حال تفکر و به اشتراک گذاشتن اندیشه‌ها و آرای خود هستند بی‌آنکه اختیاری بر آن داشته باشند.

شبکه‌های مجازی قواعد موجود و استانداردهایی که به‌عنوان وظایف سنتی دولت‌ها تلقی می‌شد را تغییر داده و جهان را برای یک هماورد جدید آماده می‌سازند.

در برخی علوم و حوزه‌ها از چندی قبل شاهد این تحول بودیم، به‌عنوان مثال هرآنچه پیش از کلمه مجازی قرار می‌گرفت را می‌شود نام برد، آموزش مجازی، بانکداری مجازی و.... اما اکنون در عصر انقلاب بلاک‌چین شاهد یک تعریف جدید تحت عنوان دولت‌های مجازی هستیم. در این دولت‌ها، شبکه‌های مجازی مرتبط با هم که همان مغزهای هوشمند انسانی هستند، در بهترین حالت و شرایط در حال تعامل با یکدیگر هستند، این شبکه‌های مجازی از هرگونه خطا و اشتباه دورند، زیرا تمام اجزای آن شبکه بر فعالیت آن نظارت دارد لذا بهینه بودن عملکرد آن برای اکثریت غیر ذی‌نفع و ذی‌نفع اثبات شده و این مغزهای بی نهایت عاری از هرگونه ادعا و مالکیت بر موضوع به وظیفه اصلی خود که راستی‌آزمایی فرآیندهای سیستمی است می‌پردازند تا ارکان نظام مجازی به وظایف خود جامعه‌عمل بپوشاند.

در حوزه اقتصاد مهم‌ترین کارکرد این ابزار، پول مجازی است. پولی که نه امکان تقلب در آن است، نه امکان تورم دارد و نه امکان تحریم و نظارت. شاید در نگاه اول، انتشار پول مجازی را در راستای کمرنگ‌شدن نقش نظارتی و حاکمیتی دولت‌ها در نظام جهانی را پررنگ کند، اما وقتی کسب یک ارز و پول و خرج کردن آن تحت نظارت میلیون‌ها چشم بیدار و هوشیاری باشد که ذی‌نفع در این معاملات نیستند، دیگر نمی‌توان این فرضیات را بر آن حاکم کرد. در این حالت شفاف‌ترین فرآیند‌های مالی در عالم مجازی به وسیله ارکان غیرذی‌نفع، اما مرتبط در شبکه زنجیروار منبعث می‌شود.

در پیش‌بینی‌های اقتصادی سال آتی کشور عزیزمان صحبتی از این فرآیند‌های زیر و رو‌کننده دیده نمی‌شود و متاسفانه باید گفت طبق معمول وقتی اتفاقی می‌افتد ما با اصل غافلگیری با آن برخورد می‌کنیم. فعالان اقتصادی بدانند و هوشیار باشند که سال جدید، سال اثر‌گذاری فرآیندهای مجازی در کسب و کارهای سنتی است. شاید بهتر باشد برای درک بهتر به جدال بقالی‌ها و هایپرمارکت‌ها نگاهی بیندازیم که چطور غول‌های عرضه محصولات مصرفی، بساط کسب و کارهای سنتی را درهم پیچیدند و با بی‌رحمی تمام خودمان با خرید روزانه به این مجادله دامن می‌زنیم تا بقایای فروشندگان سنتی از بین برود و از این طریق زندگی بهتری را رقم می‌زنیم! اما ورود ارزهای دیجیتال به عرصه اقتصاد و استفاده از ساختار بلاک‌چین با هیچ ساختاری مشابه نبوده که بتوان عمق موضوع را بفهمیم و تنها و تنها به این بسنده می‌کنم که اگر الزامات این پدیده را نادیده بگیریم، شاید سال آینده‌ای به این شکل و صورت وجود نداشته باشد تا بتوان تحلیلی دیگر را ارائه کرد. بد نیست بدانیم فاصله بین چرخش‌های تمدنی بسیار کم شده، از زمان کشف آتش تا خلق کشاورزی چند هزار سال به طول انجامید اما اکنون شاهد آن هستیم که در هر چند ساعت یک تکنولوژی جدید، زندگی ما را هدف قرار می‌دهد، لذا این ادعا که سال آینده در زمینه استفاده از تکنولوژی بلاک‌چین، تحولات اساسی در اقتصاد عالم به وقوع می‌پیوندد دور از ذهن نیست.