آذربایجان پس از انتخابات ریاست جمهوری؛ سیر سیاست داخلی و خارجی
در آوریل 2018، انتخابات ریاست جمهوری پیش از موعد در آذربایجان برگزار شد. برگزاری این انتخابات آرام، قابل پیشبینی و بدون بروز نارضایتی اجتماعی و سیاسی بود. الهام علییف پیروز شد و همچنان به رهبری کشور ادامه میدهد. وی پس از پیروزی در انتخابات، قوانین جدید قانون اساسی را به تصویب رساند، سپس نخست وزیر را تغییر داد و ترکیب دولت را تا حدودی روزآمد کرد.
به دلیل استعفای رهبر ارمنستان، سرژ سرکسیان که در پی اعتراضات همگانی اتفاق افتاد، روند سیاسی آذربایجان مورد بی توجهی قرار گرفته است. در عین حال، جذابیت روند سیاسی آذربایجان تنها به دلیل درگیری این کشور در مناقشه قرهباغ نیست. در آوریل 2018، انتخابات ریاست جمهوری پیش از موعد در آذربایجان برگزار شد. برگزاری این انتخابات آرام، قابل پیشبینی و بدون بروز نارضایتی اجتماعی و سیاسی بود. الهام علییف پیروز شد و همچنان به رهبری کشور ادامه میدهد (اولین دوره ریاست جمهوری وی در سال 2003 آغاز شد). وی پس از پیروزی در انتخابات، قوانین جدید قانون اساسی را به تصویب رساند، سپس نخست وزیر را تغییر داد و ترکیب دولت را تا حدودی روزآمد کرد. اما مبارزات انتخاباتی اخیر چه تأثیری بر وضعیت داخلی آذربایجان و رویکردهای سیاست خارجی آن خواهد داشت؟ آیا باکو همچنان «سیاست در حال نوسان» و به عبارتی توازن دقیق میان مراکز اصلی قدرت در عرصه بینالمللی را حفظ خواهد کرد؟ آیا میتوان در آینده نزدیک منتظر دستیابی به پیشرفتهای قابل توجه در حل و فصل مناقشات قرهباغ بود یا، برعکس، به ویژه به دلیل بیثباتیهای ارمنستان، این مناقشات ناگزیر سختتر خواهد شد؟
انتخابات با دسیسه و بدون دسیسه
تبلیغات انتخاباتی آذربایجان، که در تاریخ 11 آوریل 2018 به پایان رسید، پیش از موعد بود. اگر قرار بود مبارزات انتخاباتی به «صورت رسمی» (در موعد مقرر) برگزار شود، رأیگیری میبایست در روز 17 اکتبر انجام شود. بنابراین، همین تغییر تاریخ انتخابات بیانگر دسیسه خاصی است. چراکه الهام علییف تا پیش از اعلام تغییر زمان مبارزات انتخاباتی هیچ رقیب واقعی نداشت. رقبای واقعی او در زمان مبارزات انتخاباتی ظاهر نشدند. لازم به ذکر است که موقعیت منحصر به فرد الهام علییف در سیاست آذربایجان تنها به علت منابع اداری خاص که بدون شک با ظرفیت کامل مورد استفاده قرار میگیرد، نمی باشد.
حکومت آذربایجان سالهاست که ماهرانه به اقشار مختلف جمعیت پناه میبرد. این حکومت به عنوان تجسم اصول سکولاریسم و همکاری فعال با ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به ویژه در زمینه اقتصادی، برای روشنفکران طرفدار غرب جذاب است. در این خصوص، گلایهها از حکومت، به عنوان مثال با محدودیت آزادی در ارتباط است، که با انتخاب به نفع ثبات و بازدارندگی افراطگرایان اسلامی قابل جبران است (تهدید این گروه هم از ایران و هم از قفقاز شمالی روسیه، و در چند سال اخیر بیشتر از جانب «دولت اسلامی» (داعش) نشأت میگیرد.)
برای جمعیت روستایی، دولت حاکم با جهتگیریهای پدر سالارانهاش جذاب است. اقلیتهای قومی نیز، معمولا تمایل دارند محافظهکار باشند و به علت غیر قابل پیشبینیبودن وضعیتشان تمایلی به تغییر حکومت ندارند. هدفگذاری بر روی تقویت ارتش، نیروهای مسلح را متحد جدی حکومت کرده است (برای مقایسه در نظر داشته باشید که بودجه نظامی آذربایجان بالاتر از بودجه ملی ارمنستان است). ثبات، برند و ویژگی جذابی برای افراد عادی و بازرگانانی است که در دهه 1990 تجربه حکومت کوتاهمدت «جبهه مردمی» را پشت سر گذراندهاند. در عین حال، با توجه به مهاجرت زیاد نیروی کار، نارضایتی اجتماعی از بین میرود. به طوری که، آذربایجانیها چهارمین گروه خارجی ساکن در قلمرو روسیه هستند: طبق آمار رسمی، تعداد آنها 620 هزار نفر است و براساس برآوردهای کارشناسی موجود بیش از 1 میلیون نفر هستند.
عدم وجود اپوزوسیون قوی سکولار در زمان برگزاری مبارزات انتخاباتی گذشته نیز به نفع الهام علییف شد. نمایندگان اپوزوسیون (در درجه اول شورای ملی نیروهای دموکراتیک، و همچنین جنبش «جمهوریخواه آلترناتیو») اعلام کردند که در این مبارزات شرکت نمیکنند. اپوزوسیونهایی که نمایندگی دیگر ساختارها را برعهده داشتند، پیشتر بارها به بایکوت (تحریم) متوسل شدند، اما در این زمینه موفقیت زیادی به دست نیاوردند. بنابراین در سال 2018 هم جنبش «جمهوریخواه آلترناتیو» (رئال) و شورای ملی نیروهای دموکرات آذربایجان نتوانستند هیچگونه راه موثرتری برای مقابله با مقاصد حکومت برای گسترش اختیارات ریاست جمهوری الهام علییف برگزینند.
در میان رقبای رئیس جمهور فعلی، سیاستمدارانی بودند که قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند. در سالهای 2003، 2008 و 2013، قدرت حسنقلییف به ترتیب با (0.55، 2.28 و 1.99 درصد) و حافظ حاجییف با (0.40، 0.65 و 0.66 درصد) نامزد شدند. در سال 2013، زاهد اروج با (1.45 درصد)، فرج قلییف (0.86 درصد)، آراز علیزاده (0.87 درصد) و سردار مامدوف (0.62 درصد) در انتخابات شرکت کردند. فقط رازی نوراللهیف قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده بود.
مخالفان الهام علییف در سالهای مختلف تا حدی مخالفت خود را ابراز کردند. در عین حال، برخی از آنها، به لحاظ پوپولیسم و ناسیونالیسم، اغلب از دولت پیشی گرفتند. بنابراین، قدرت حسنقلییف در سخنرانی خود در ژانویه 2012، ابتکار تغییر نام کشور به جمهوری آذربایجان شمالی را مطرح کرد، آذربایجانیها را «ملتی تجزیه شده» اعلام نمود و آنها را به مبارزه برای وحدت با برادران آذری که در ایران زندگی میکنند فراخواند. شهرت حافظ حاجییف نیز با رفتارهای عجیب و غریب کمتر از حسنقلییف نیست، در این رابطه میتوان به اظهارات وی در مورد آذربایجانیبودن حضرت محمد(ص) اشاره کرد. وی همچنین پس از حادثهی سقوط هواپیمای سوخو-24 روسیه در آسمان سوریه، حمایت کامل آنکارا را در برابر «امپریالیسم روسیه» اعلام نمود.
در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 2018، همه این موارد دوباره مطرح شدند. رازی نوراللهیف برای حل و فصل سریع مناقشات قرهباغ، خواستار تقویت روابط استراتژیک با پاکستان شد، قدرت حسینقلییف وعده داد که در صورت پیروزی، «اراضی ازدست رفته» را بازگرداند. اما الهام علییف در مقابل رقبایی که در این مسابقه پوپولیسم شرکت کرده بودند، به عنوان یک سیاستمدار محترم ظاهر شد، هرچند وی نیز از لفاظیهای سرسختانه درباره قرهباغ اجتناب نکرد. با این همه، اگر نتیجه مبارزات انتخاباتی قابل پیش بینی بود، پس جابجایی زمان انتخابات چه معنایی داشت؟
انتخابات رسما به دلیل مراسم مربوط به صدمین سال جمهوری دموکراتیک آذربایجان و اعلام اولین دولت ملی آذربایجان در می 1918، زودتر از موعد برگزار شد. در این تاریخ ملاقات هیئتهای خارجی و مذاکرات مربوط به چشمانداز همکاریهای جمهوریهای حاشیه دریای خزر با دیگر کشورها برنامهریزی گردید. با این حال، در پاسخ به پرسش مربوط به زمان انتخابات، باید در نظر داشت که مبارزات انتخاباتی سال 2018 اولین دوره انتخابات پس از اتمام اصلاحات قانون اساسی در جمهوری آذربایجان بود. در نتیجه دو دور اصلاح قانون اساسی (در سال های 2009 و 2016). محدودیتهای مربوط به اختیارات رئیس دولت برداشته شد و مدت زمان ریاست جمهوری از 5 سال به 7 سال افزایش یافت. در این رابطه، انتخابات ریاست جمهوری «زودهنگام» و پیش از موعد برگزار شد تا مدت زمان بحثهای احتمالی را کوتاه کرده (البته مباحثی که بیشتر دردورن نخبگان حاکم مطرح می شوند نه حتی مباحثی که به شکل عمومی طرح میگردند) و از موارد غیرمنتظره ناخوشایند جلوگیری نمایند و بدین صورت مدل «ریاست طلبانه» دولت را قوام بخشند. در حقیقت، با انتخاب الهام علییف در دوره جدید و برای بار چهارم، اصلاحات قانون اساسی در نهایت تکمیل شد.
دولت جدید و کادرهای قدیمی
رئیس جمهور آذربایجان پس از قرارگرفتن در این مقام (مراسم تحلیف یک هفته پس از رأیگیری برگزار شد) خط مشی تغییر کادرهای اصلی را دنبال نکرد. با وجود این در آوریل 2018 نخست وزیر جدید منصوب شد. آرتور راسی زاده سالهای زیادی در صدر هیئت دولت قرار داشت، اما پس از انتخابات، نوروز مامدِف جانشین وی شد. از یک طرف، یکی از صاحبمنصبان مسن و طراز اول کشور، فعالیت سیاسی را ترک کرده است. راسی زاده در زمان بازنشستگی 83 داشت. با این حال، مامدُف هم در سیاست چندان تازه کار نیست. او 71 سال دارد. وی همچنین مترجم رسمی زبان فرانسه است، در سالهای شوروی در آفریقا مشغول به کار بود و پس از فروپاشی عهدهدار سمتی در تیم حیدر علییف و پس از آن در تیم پسرش بود. مامدُف با قرارگرفتن در پست نخستوزیری، از پست دستیاری رئیس جمهور در امور سیاست خارجی استعفا داد. وی در این پست هم بسیار فعال بود و به طور مرتب در موضوعات مربوط به سیاست خارجی بیاناتی را ابراز میکرد.
با روی کارآمدن مامِدُف، ترکیب دولت تغییر جزئی کرده است. در دولت جدید، وزرای کلیدی کرسیهای خود را حفظ کردند. در میان آنها، «سیلاویکها» یا «مسئولان نهادهای قدرتمند» (وزیر دفاع ذاکر حسنُف و رییس وزارت کشور، رامیل اوسوبُف) و همچنین اِلمار مامدیارُف دیپلمات ارشد آذربایجان، وجود دارند. اما، در ترکیب جدید هیأت دولت، رئیس کمیته دولتی در امور مهاجران تغییر یافت. فواد مرادُف جانشین ناظم ابراهیمُف که از عهده کار خود بر نمیآمد و مورد انتقاد عمومی قرار داشت، گردید.
به احتمال زیاد، نخست وزیر جدید به کانون آلترناتیوی برای حکومت تبدیل نمیشود. مامدُف به عنوان دستیار علییف در حل و فصل روابط غیررسمی درون نخبگان آذربایجان شناخته میشود، یعنی در جایگاهی قرار دارد که به مناسبات دشوار نمایندگان «تیم قدیمی» (که رئیس جمهور فعلی از پدرش به ارث برده) و گروه «جدید» که با منافع معاون اول رئیس جمهور مهربان علییوا، همسر الهام علییف مرتبط است، میپردازد. تقویت عمود قدرت وحدت صفوف را میطلبد. رامیز مِهدییف، یکی دیگر از سیاستمداران باسابقه آذربایجان، که ریاست نهاد ریاست جمهوری را از سال 1995برعهده داشت، برای سالهای زیادی نقش ناظم را با موفقیت ایفا کرد، اما به قدرت بیشتری نیاز بود، و گرنه «شیرازه» سیستم قدرت کامل نمیشد.
در عین حال، ثبات آذربایجان روی دیگری هم دارد. روی دیگر آن به انحصار فضای سیاسی و حاشیهسازی مخالفان سکولار برمیگردد. این امر که با ضعف اپوزیسیون سکولار و نبود یک سری از رهبران مشخص و برنامههای جذاب، خطر انباشت نارضایتی اجتماعی با کمک نیروهای غیرسیستماتیک (بازیگران غیردولتی) وجود داشته باشد موضوع کم اهمیتی نیست. تا به امروز، این گروهها (مانند اسلامگرایان افراطی) پراکنده بوده و به اندازه کافی قوی نیستند. با وجود این، در این زمینه هنوز مخاطراتی هم باقی مانده است.
قره باغ، امنیت، دستور کار بینالمللی
وقتی صحبت از سیاست خارجی و امنیت مطرح است، ارزیابی اهمیت انتخابات گذشته باید دشوار باشد. هم دولت و هم اپوزوسیون (حتی کسانی که این مبارزات انتخاباتی را تحریم کردهاند) نشان دادند که اجماع در مورد دورنمای حل و فصل اوضاع قره باغ را حفظ خواهند کرد. در عین حال، این موضوع با سیگنالهای مختلفی همراه بوده است. به عقیده راسیم موسیبیک کارشناس منتفذ و نماینده مجلس ملی آذربایجان، تغییر زمان انتخابات با نوعی «راهحل ضروری» برای حل وفصل مناقشه قره باغ در ارتباط است که متضمن مصالحه و سازش خواهد بود. در نتیجه، زمانی که اظهارات جدی با وعده پیشرفت مذاکرات همراه میشود، یک الگوریتم شناخته شده به کار خود ادامه میدهد. فعلا تا 21 آوریل در خطوط تماس دو طرف وخامتی جزئی مشاهده میشود. اعتراضات همگانی در کشور همسایه ارمنستان، که در آن تعمیق انقلاب «مخملی» ( به قول نیکول پاشینیان رهبر معترضان) بیثباتی داخلی در پی دارد، نوعی وسوسه ایجاد کرده است. در مارس سال 2008، به محض وقوع درگیری میان دولت و پلیس در ایروان (که پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری روی داد)، بزرگترین نقض آتش بس تا آن زمان، ثبت شد.
با این حال، برای باکو، که به هیچ وجه به حفظ وضع موجود فعلی علاقمند نیست، محدودیتها و موانعی هم برای تشدید عمنلیات جنگی وجود دارد. نخست آنکه، این امر پایبندی به دوره سنتی است: فشار بر تمام جهات سیاسی بدون کشیدهشدن و گرایش به جنگ. دوم آنکه، روسیه و غرب، حتی به رغم رویارویی در رابطه با بحران سوریه و اوکراین، وحدت مواضع و دیدگاههای خود را در مورد چشمانداز حل و فصل مناقشه قره باغ حفظ میکنند. سه عضو اصلی (روسای) گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا یعنی روسیه، ایالات متحده و فرانسه با اجرای «اصول بهروزشده مادرید» صرفا از طریق مذاکره موافق هستند. به چالشکشیدن این رویکرد، به معنی رویاروکردن خود با غرب و همزمان با روسیه است که باکو برای آن آمادگی ندارد. برعکس، باکو سعی دارد از توازن دقیق بین آنها به نفع خود استفاده کند. ایران موضوعی جزئی است. تهران از «اصول به روز شده مادرید» حمایت نمیکند، اما در عین حال، صرفا بر حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه بر اساس سازش بین ایروان و باکو اصرار دارد. ترکیه همچنان به هر طریق پشتیبان آذربایجان، متحد استراتژیک خود است. با این حال، آنکارا امروز در خاورمیانه (عراق و سوریه) متمرکز است و علاقهای به تشدید عملیات جنگی در ماورای قفقاز ندارد، چرا که اقدام در این منطقه مداخله روسیه و واشنگتن را در پی خواهد داشت. بنابراین، محتملترین سناریو حفظ وضع موجود همراه با تلاشهای مستمر برای یافتن فرصتهایی به منظور تجدیدنظر در آن است.
نویسنده: سرگی مارکدانُف، دانشیار دپارتمان مطالعات منطقهای خارجی و سیاست خارجی دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه و کارشناس شورای امور بین الملل روسیه (ریاک)
منبع: شورای امور بین الملل روسیه (ریاک)
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانش اموخته مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
انتخابات با دسیسه و بدون دسیسه
تبلیغات انتخاباتی آذربایجان، که در تاریخ 11 آوریل 2018 به پایان رسید، پیش از موعد بود. اگر قرار بود مبارزات انتخاباتی به «صورت رسمی» (در موعد مقرر) برگزار شود، رأیگیری میبایست در روز 17 اکتبر انجام شود. بنابراین، همین تغییر تاریخ انتخابات بیانگر دسیسه خاصی است. چراکه الهام علییف تا پیش از اعلام تغییر زمان مبارزات انتخاباتی هیچ رقیب واقعی نداشت. رقبای واقعی او در زمان مبارزات انتخاباتی ظاهر نشدند. لازم به ذکر است که موقعیت منحصر به فرد الهام علییف در سیاست آذربایجان تنها به علت منابع اداری خاص که بدون شک با ظرفیت کامل مورد استفاده قرار میگیرد، نمی باشد.
حکومت آذربایجان سالهاست که ماهرانه به اقشار مختلف جمعیت پناه میبرد. این حکومت به عنوان تجسم اصول سکولاریسم و همکاری فعال با ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به ویژه در زمینه اقتصادی، برای روشنفکران طرفدار غرب جذاب است. در این خصوص، گلایهها از حکومت، به عنوان مثال با محدودیت آزادی در ارتباط است، که با انتخاب به نفع ثبات و بازدارندگی افراطگرایان اسلامی قابل جبران است (تهدید این گروه هم از ایران و هم از قفقاز شمالی روسیه، و در چند سال اخیر بیشتر از جانب «دولت اسلامی» (داعش) نشأت میگیرد.)
برای جمعیت روستایی، دولت حاکم با جهتگیریهای پدر سالارانهاش جذاب است. اقلیتهای قومی نیز، معمولا تمایل دارند محافظهکار باشند و به علت غیر قابل پیشبینیبودن وضعیتشان تمایلی به تغییر حکومت ندارند. هدفگذاری بر روی تقویت ارتش، نیروهای مسلح را متحد جدی حکومت کرده است (برای مقایسه در نظر داشته باشید که بودجه نظامی آذربایجان بالاتر از بودجه ملی ارمنستان است). ثبات، برند و ویژگی جذابی برای افراد عادی و بازرگانانی است که در دهه 1990 تجربه حکومت کوتاهمدت «جبهه مردمی» را پشت سر گذراندهاند. در عین حال، با توجه به مهاجرت زیاد نیروی کار، نارضایتی اجتماعی از بین میرود. به طوری که، آذربایجانیها چهارمین گروه خارجی ساکن در قلمرو روسیه هستند: طبق آمار رسمی، تعداد آنها 620 هزار نفر است و براساس برآوردهای کارشناسی موجود بیش از 1 میلیون نفر هستند.
عدم وجود اپوزوسیون قوی سکولار در زمان برگزاری مبارزات انتخاباتی گذشته نیز به نفع الهام علییف شد. نمایندگان اپوزوسیون (در درجه اول شورای ملی نیروهای دموکراتیک، و همچنین جنبش «جمهوریخواه آلترناتیو») اعلام کردند که در این مبارزات شرکت نمیکنند. اپوزوسیونهایی که نمایندگی دیگر ساختارها را برعهده داشتند، پیشتر بارها به بایکوت (تحریم) متوسل شدند، اما در این زمینه موفقیت زیادی به دست نیاوردند. بنابراین در سال 2018 هم جنبش «جمهوریخواه آلترناتیو» (رئال) و شورای ملی نیروهای دموکرات آذربایجان نتوانستند هیچگونه راه موثرتری برای مقابله با مقاصد حکومت برای گسترش اختیارات ریاست جمهوری الهام علییف برگزینند.
در میان رقبای رئیس جمهور فعلی، سیاستمدارانی بودند که قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند. در سالهای 2003، 2008 و 2013، قدرت حسنقلییف به ترتیب با (0.55، 2.28 و 1.99 درصد) و حافظ حاجییف با (0.40، 0.65 و 0.66 درصد) نامزد شدند. در سال 2013، زاهد اروج با (1.45 درصد)، فرج قلییف (0.86 درصد)، آراز علیزاده (0.87 درصد) و سردار مامدوف (0.62 درصد) در انتخابات شرکت کردند. فقط رازی نوراللهیف قبلا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده بود.
مخالفان الهام علییف در سالهای مختلف تا حدی مخالفت خود را ابراز کردند. در عین حال، برخی از آنها، به لحاظ پوپولیسم و ناسیونالیسم، اغلب از دولت پیشی گرفتند. بنابراین، قدرت حسنقلییف در سخنرانی خود در ژانویه 2012، ابتکار تغییر نام کشور به جمهوری آذربایجان شمالی را مطرح کرد، آذربایجانیها را «ملتی تجزیه شده» اعلام نمود و آنها را به مبارزه برای وحدت با برادران آذری که در ایران زندگی میکنند فراخواند. شهرت حافظ حاجییف نیز با رفتارهای عجیب و غریب کمتر از حسنقلییف نیست، در این رابطه میتوان به اظهارات وی در مورد آذربایجانیبودن حضرت محمد(ص) اشاره کرد. وی همچنین پس از حادثهی سقوط هواپیمای سوخو-24 روسیه در آسمان سوریه، حمایت کامل آنکارا را در برابر «امپریالیسم روسیه» اعلام نمود.
در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 2018، همه این موارد دوباره مطرح شدند. رازی نوراللهیف برای حل و فصل سریع مناقشات قرهباغ، خواستار تقویت روابط استراتژیک با پاکستان شد، قدرت حسینقلییف وعده داد که در صورت پیروزی، «اراضی ازدست رفته» را بازگرداند. اما الهام علییف در مقابل رقبایی که در این مسابقه پوپولیسم شرکت کرده بودند، به عنوان یک سیاستمدار محترم ظاهر شد، هرچند وی نیز از لفاظیهای سرسختانه درباره قرهباغ اجتناب نکرد. با این همه، اگر نتیجه مبارزات انتخاباتی قابل پیش بینی بود، پس جابجایی زمان انتخابات چه معنایی داشت؟
انتخابات رسما به دلیل مراسم مربوط به صدمین سال جمهوری دموکراتیک آذربایجان و اعلام اولین دولت ملی آذربایجان در می 1918، زودتر از موعد برگزار شد. در این تاریخ ملاقات هیئتهای خارجی و مذاکرات مربوط به چشمانداز همکاریهای جمهوریهای حاشیه دریای خزر با دیگر کشورها برنامهریزی گردید. با این حال، در پاسخ به پرسش مربوط به زمان انتخابات، باید در نظر داشت که مبارزات انتخاباتی سال 2018 اولین دوره انتخابات پس از اتمام اصلاحات قانون اساسی در جمهوری آذربایجان بود. در نتیجه دو دور اصلاح قانون اساسی (در سال های 2009 و 2016). محدودیتهای مربوط به اختیارات رئیس دولت برداشته شد و مدت زمان ریاست جمهوری از 5 سال به 7 سال افزایش یافت. در این رابطه، انتخابات ریاست جمهوری «زودهنگام» و پیش از موعد برگزار شد تا مدت زمان بحثهای احتمالی را کوتاه کرده (البته مباحثی که بیشتر دردورن نخبگان حاکم مطرح می شوند نه حتی مباحثی که به شکل عمومی طرح میگردند) و از موارد غیرمنتظره ناخوشایند جلوگیری نمایند و بدین صورت مدل «ریاست طلبانه» دولت را قوام بخشند. در حقیقت، با انتخاب الهام علییف در دوره جدید و برای بار چهارم، اصلاحات قانون اساسی در نهایت تکمیل شد.
دولت جدید و کادرهای قدیمی
رئیس جمهور آذربایجان پس از قرارگرفتن در این مقام (مراسم تحلیف یک هفته پس از رأیگیری برگزار شد) خط مشی تغییر کادرهای اصلی را دنبال نکرد. با وجود این در آوریل 2018 نخست وزیر جدید منصوب شد. آرتور راسی زاده سالهای زیادی در صدر هیئت دولت قرار داشت، اما پس از انتخابات، نوروز مامدِف جانشین وی شد. از یک طرف، یکی از صاحبمنصبان مسن و طراز اول کشور، فعالیت سیاسی را ترک کرده است. راسی زاده در زمان بازنشستگی 83 داشت. با این حال، مامدُف هم در سیاست چندان تازه کار نیست. او 71 سال دارد. وی همچنین مترجم رسمی زبان فرانسه است، در سالهای شوروی در آفریقا مشغول به کار بود و پس از فروپاشی عهدهدار سمتی در تیم حیدر علییف و پس از آن در تیم پسرش بود. مامدُف با قرارگرفتن در پست نخستوزیری، از پست دستیاری رئیس جمهور در امور سیاست خارجی استعفا داد. وی در این پست هم بسیار فعال بود و به طور مرتب در موضوعات مربوط به سیاست خارجی بیاناتی را ابراز میکرد.
با روی کارآمدن مامِدُف، ترکیب دولت تغییر جزئی کرده است. در دولت جدید، وزرای کلیدی کرسیهای خود را حفظ کردند. در میان آنها، «سیلاویکها» یا «مسئولان نهادهای قدرتمند» (وزیر دفاع ذاکر حسنُف و رییس وزارت کشور، رامیل اوسوبُف) و همچنین اِلمار مامدیارُف دیپلمات ارشد آذربایجان، وجود دارند. اما، در ترکیب جدید هیأت دولت، رئیس کمیته دولتی در امور مهاجران تغییر یافت. فواد مرادُف جانشین ناظم ابراهیمُف که از عهده کار خود بر نمیآمد و مورد انتقاد عمومی قرار داشت، گردید.
به احتمال زیاد، نخست وزیر جدید به کانون آلترناتیوی برای حکومت تبدیل نمیشود. مامدُف به عنوان دستیار علییف در حل و فصل روابط غیررسمی درون نخبگان آذربایجان شناخته میشود، یعنی در جایگاهی قرار دارد که به مناسبات دشوار نمایندگان «تیم قدیمی» (که رئیس جمهور فعلی از پدرش به ارث برده) و گروه «جدید» که با منافع معاون اول رئیس جمهور مهربان علییوا، همسر الهام علییف مرتبط است، میپردازد. تقویت عمود قدرت وحدت صفوف را میطلبد. رامیز مِهدییف، یکی دیگر از سیاستمداران باسابقه آذربایجان، که ریاست نهاد ریاست جمهوری را از سال 1995برعهده داشت، برای سالهای زیادی نقش ناظم را با موفقیت ایفا کرد، اما به قدرت بیشتری نیاز بود، و گرنه «شیرازه» سیستم قدرت کامل نمیشد.
در عین حال، ثبات آذربایجان روی دیگری هم دارد. روی دیگر آن به انحصار فضای سیاسی و حاشیهسازی مخالفان سکولار برمیگردد. این امر که با ضعف اپوزیسیون سکولار و نبود یک سری از رهبران مشخص و برنامههای جذاب، خطر انباشت نارضایتی اجتماعی با کمک نیروهای غیرسیستماتیک (بازیگران غیردولتی) وجود داشته باشد موضوع کم اهمیتی نیست. تا به امروز، این گروهها (مانند اسلامگرایان افراطی) پراکنده بوده و به اندازه کافی قوی نیستند. با وجود این، در این زمینه هنوز مخاطراتی هم باقی مانده است.
قره باغ، امنیت، دستور کار بینالمللی
وقتی صحبت از سیاست خارجی و امنیت مطرح است، ارزیابی اهمیت انتخابات گذشته باید دشوار باشد. هم دولت و هم اپوزوسیون (حتی کسانی که این مبارزات انتخاباتی را تحریم کردهاند) نشان دادند که اجماع در مورد دورنمای حل و فصل اوضاع قره باغ را حفظ خواهند کرد. در عین حال، این موضوع با سیگنالهای مختلفی همراه بوده است. به عقیده راسیم موسیبیک کارشناس منتفذ و نماینده مجلس ملی آذربایجان، تغییر زمان انتخابات با نوعی «راهحل ضروری» برای حل وفصل مناقشه قره باغ در ارتباط است که متضمن مصالحه و سازش خواهد بود. در نتیجه، زمانی که اظهارات جدی با وعده پیشرفت مذاکرات همراه میشود، یک الگوریتم شناخته شده به کار خود ادامه میدهد. فعلا تا 21 آوریل در خطوط تماس دو طرف وخامتی جزئی مشاهده میشود. اعتراضات همگانی در کشور همسایه ارمنستان، که در آن تعمیق انقلاب «مخملی» ( به قول نیکول پاشینیان رهبر معترضان) بیثباتی داخلی در پی دارد، نوعی وسوسه ایجاد کرده است. در مارس سال 2008، به محض وقوع درگیری میان دولت و پلیس در ایروان (که پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری روی داد)، بزرگترین نقض آتش بس تا آن زمان، ثبت شد.
با این حال، برای باکو، که به هیچ وجه به حفظ وضع موجود فعلی علاقمند نیست، محدودیتها و موانعی هم برای تشدید عمنلیات جنگی وجود دارد. نخست آنکه، این امر پایبندی به دوره سنتی است: فشار بر تمام جهات سیاسی بدون کشیدهشدن و گرایش به جنگ. دوم آنکه، روسیه و غرب، حتی به رغم رویارویی در رابطه با بحران سوریه و اوکراین، وحدت مواضع و دیدگاههای خود را در مورد چشمانداز حل و فصل مناقشه قره باغ حفظ میکنند. سه عضو اصلی (روسای) گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا یعنی روسیه، ایالات متحده و فرانسه با اجرای «اصول بهروزشده مادرید» صرفا از طریق مذاکره موافق هستند. به چالشکشیدن این رویکرد، به معنی رویاروکردن خود با غرب و همزمان با روسیه است که باکو برای آن آمادگی ندارد. برعکس، باکو سعی دارد از توازن دقیق بین آنها به نفع خود استفاده کند. ایران موضوعی جزئی است. تهران از «اصول به روز شده مادرید» حمایت نمیکند، اما در عین حال، صرفا بر حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه بر اساس سازش بین ایروان و باکو اصرار دارد. ترکیه همچنان به هر طریق پشتیبان آذربایجان، متحد استراتژیک خود است. با این حال، آنکارا امروز در خاورمیانه (عراق و سوریه) متمرکز است و علاقهای به تشدید عملیات جنگی در ماورای قفقاز ندارد، چرا که اقدام در این منطقه مداخله روسیه و واشنگتن را در پی خواهد داشت. بنابراین، محتملترین سناریو حفظ وضع موجود همراه با تلاشهای مستمر برای یافتن فرصتهایی به منظور تجدیدنظر در آن است.
نویسنده: سرگی مارکدانُف، دانشیار دپارتمان مطالعات منطقهای خارجی و سیاست خارجی دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه و کارشناس شورای امور بین الملل روسیه (ریاک)
منبع: شورای امور بین الملل روسیه (ریاک)
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانش اموخته مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت 10:51 توسط احمدعلی بوستان سعدی
|
