جاده ابریشم؛ عرصه نقشآفرینی ایران در اقتصاد جهانی
دستیابی به استقلال اقتصادی، مضمون اصلی پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب است که در مسیر تحقق آن، باید از همه ابزارهای ممکن برای ارتقای توان تجاری و نقش آفرینی پررنگ تر دربازارهای منطقه ای و بین المللی بهره برد که یکی از این فرصت ها، پیوستن به طرح «یک کمربند- یک راه» و احیای جاده ابریشم است.
به گزارش ایرنا، رهبر معظم انقلاب امسال را سال «حمایت از کالای ایرانی» نامیدند و در سخنرانی نوروزی در بارگاه رضوی دوباره بر تقویت اقتصاد درونزا و برون نگر- به عنوان دوبازوی اقتصاد مقاومتی- تاکید کردند.
از فحوای این کلام، خودکفایی و استقلال اقتصادی با توجه به توانمندی های کشور برمی آید؛ امری که بایسته هایی را می طلبد و در این میان یکی از موارد بسیار مهم که باید لحاظ شود، ایجاد یا ورود به ائتلاف ها یا اتحادهای منطقه ای و طرح های مشارکت جویانه اقتصادی با هدف تامین منافع کشورهای همکار است.
این امر، زمانی اهمیت خود را بیشتر نمایان می سازد که به واقعیت های امروز اقتصاد جهانی توجه کنیم. زیرا یک کشور به تنهایی به دلیل محدودیت های منابع، در برخی زمینه ها توان تولید مشخصی دارد و از این رو باید باقیمانده نیازهای خود را از طرق دیگر تامین کند.
واردات یکی از این راه هاست که به خروج ارز از کشور می انجامد؛ با این همه در صورت تشکیل ائتلاف های اقتصادی و ایجاد همپوشانی های تجاری به شیوه سودرسانی دوجانبه، می توان با کمترین هزینه و بدون ایجاد وابستگی صرف به نیازهای متقابل دولت ها پاسخ گفت. این راه افزون بر منافع اقتصادی، به همگرایی بیشتر ملت ها هم کمک می کند و به عبارت دیگر، ابزاری برای دیپلماسی عمومی پیش روی کشورهای گوناگون می گشاید.
از سوی دیگر، فشارهای روزافزون اقتصادهای بزرگ به سبب سودجویی و بهره کشی از ملت های دیگر، لزوم ایجاد ائتلاف های منطقه ای و بین المللی بین کشورهای مستقل و همسو را پررنگ تر می کند.
در چنین شرایطی است که ایران می تواند به عنوان عضو تروییکای جنبش غیرمتعهدها مشتمل بر حدود ۱۲۰ کشور و یکی از مهمترین بازیگران سیاسی منطقه ای با پیوستن به اتحادیه های گوناگون اقتصادی درهای بازارهای تازه ای را بگشاید و توانمندی های فنی- مهندسی بومی و همچنین تولیدات و امکانات زیربنایی خود را عرضه کند و از امکانات به اشتراک گذاشته دیگر کشورها بهره مند شود.
در سایه این بازی برد- برد
می توان خودکفایی در تولید کنونی کالاها را تقویت کرد و زیرساخت های لازم برای استقلال در عرصه های دیگر را فراهم آورد.
با این تمهید، به سبب لزوم رعایت پروتکل های مربوط به این ائتلاف ها و چارچوب هایی که به طور طبیعی برای برقراری ارتباط های بین المللی باید با استانداردهای جهانی همخوانی داشته باشد، رشد همه بخش های اقتصادی کشور هم بر پایه آخرین تحولات، قانون ها و بایسته های روز صورت می گیرد.
این گام، همسو با تقویت زیرساخت ها می تواند به افزایش توانمندی واحدهای تولیدی کشور در زمینه بهره گیری از نهاده های اولیه، فناوری های تولید، شیوه های عرضه و بازاریابی بینجامد و بر بهره وری بیفزاید.
مجموع این اقدام ها، جایگاه جمهوری اسلامی ایران در «قطب های تازهشکل گرفته اقتصادی» را به عنوان بازیگر تاثیرگذار در جامعه جهانی ارتقا می بخشد و ابزاری برای حضور موثرتر در بازارهای گوناگون و سهم گیری از سبد تجارت جهانی خواهد بود.
حمل و نقل مسافری و تبادلات کالا در راه گذرهای بین المللی شرق- غرب و شمال- جنوب منطقه بدون در نظر گرفتن جایگاه ایران به عنوان یکی از امن ترین کشورهای غرب آسیا بسیار پیچیده و مستلزم صرف هزینه های فراوان است.
موقعیت ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران میان ۱۵ همسایه و دسترسی از طریق این سرزمین پهناور به آبهای آزاد امتیازی منحصر به فرد پدید آورده است و به نوعی، دست برتر کشور ما در معادلات تجاری منطقه ای و بین المللی به شمار می رود.
کشور ما با قرارگیری در غرب آسیا و دسترسی به دریای خزر در شمال و آبهای آزاد جنوب در خلیج فارس و دریای عمان بازیگری کلیدی در احیای جاده تجاری ابریشم برای اتصال خاور دور و آسیای میانه به اروپا از راه خشکی و پیوند با آفریقا از مسیر دریا به شمار می رود.
طرح «یک کمربند- یک راه» که از سال ۲۰۱۳ میلادی به پیشنهاد چین و مشارکت یکصد کشور جهان با هدف رفع شکاف های اقتصادی، شکوفایی توانمندی های تولیدی و نقش آفرینی در تجارت بین المللی آغاز شده است، دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» را دربرمی گیرد که در هر دو بخش، ایران به عنوان یکی از ایستگاه های اصلی مطرح است.
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد: تمرکز بر ظرفیت های سیاسی و اقتصادی جدید در آسیای دور و خاورمیانه راهبردی است که سیاست ورزان ایران طی سال های گذشته توجه ویژه ای به آن داشته اندکه در این میان نقش آفرینی در پروژه بین المللی جاده جدید ابریشم یکی از مصادیق این راهبرد است.
ارتباط میان دو قطب شرق و غرب جهان از همان نخستین سال های تشکیل، تشکل های اجتماعی انسان، اولویت و نیاز مهم جوامع بشری از چین تا روم باستان بوده است.از این رو جاده ابریشم یا شبکه راه های به هم پیوسته ابریشم به عنوان یکی از مهم ترین مسیرهای ارتباطی در پاسخ به چنین نیازی به دست بشر ایجاد شد و قرون متوالی به عنوان شاهراه حیاتی این ارتباط مورد توجه و استفاده قرار گرفت.
این جاده استراتژیک از غرب چین تا شرق اروپا امتداد داشته و سال های نه چندان دور بر سر تسلط بر منابع این مسیر، میان شاهان ایرانی و عثمانی رقابت شدید وجود داشته است. این شاهراه، پل اصلی بازرگانی در آسیا، اوراسیا، شمال آفریقا و شرق اروپا بود.
ناگفته نماند جاده ابریشم مسیر ارتباطی شرق به غرب یعنی از چین تا یونان و روم در گذشته های دور بود که کارکرد اصلی آن در حوزه تجاری و اقتصادی تعریف می شد. اما از لحاظ سیاسی و اجتماعی هم این جاده چند هزار کیلومتری موجب ارتباط ده ها کشور، قبیله و نژاد شده است و در گسترش ارتباطات فرهنگی آن زمان تاثیر چشمگیری داشت که آثار آن هنوز پس از گذشته قرن ها قابل مشاهده است.
البته از مدت ها قبل دولت های واقع در این مسیر به ویژه چین بر احیای این مسیر با توجه به نیاز کشورها و شرایط معاصر اجتماعی و سیاسی تاکید داشتند و حتی برای اتصال دو باره شرق به اروپا تقریبا مشابه با همان مسیر سنتی اقداماتی را هم صورت دادند.
به این نکته باید اشاره داشت گرچه این مسیر به سبب ظهور فناوری های نوین ارتباطی در سده های اخیر از یک سو و تغییر مرزهای جغرافیایی برخی سرزمین ها و ایجاد جمهوری های تازه در آسیای میانه از دیگر سو مورد غفلت واقع شد، اما سال ۲۰۱۳ میلادی را شاید بتوان آغازی بر پایان این غفلت دانست؛ چه آنکه چین به عنوان یکی از برترین قدرت های اقتصادی جهان با درک ارزش این شاهراه حیاتی پروژه ای با عنوان راه جدید ابریشم را در این سال کلید زد.
از چند سال پیش این ایده از سوی «شی جی پینگ» رئیس جمهوری چین مطرح شد. ابتدا موضوع با نام «احیای راه ابریشم در قرن بیست و یکم» مطرح و دنبال شد و سرانجام پس از چند سال بررسی و تحقیق، سال گذشته به صورت رسمی ابتکار «یک کمربند - یک جاده» به عنوان یک ابرپروژه که شامل برنامه اتصال چین به کشورهای آفریقایی، آسیایی و اروپایی از طریق بنادر، خطوط ریلی و جاده است به جهانیان معرفی شد.
چین از نگاه بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، موتور محرک اقتصاد جهان به شمار می رود و پیش بینی می شود تا دو دهه آینده بتواند به اقتصاد اول جهان تبدیل شود. این کشور از یک سو با توجه به رشد سریع اقتصادی خود، نیاز رو افزونی به مواد اولیه احساس می کند و این مسیر می تواند احتیاجات پکن را از کشورهای حاشیه این کمربند و حتی اروپا تامین کند و از طرف دیگر این مسیر بازار مورد نیاز برای عرضه کالاهای چینی را هم تامین خواهد کرد.
در پروژه جاده ابریشم ۶۵ کشور که ۶۰ درصد از جمعیت جهان و حدود یک سوم از تولید ناخالص داخلی دنیا را تشکیل می دهند، حضور دارند که ایران هم یکی از این جوامع و کشورهاست. پروژه ای که اهمیت سیاسی و اقتصادی آن، رهبران بیش از ۳۰ کشور را در مه ۲۰۱۷ در پکن گرد هم آورد تا طرحی نو دراندازند و از منافع و منابع این شاهراه بهره جویند. پروژه بین المللی راه جدید ابریشم گرچه از سوی برخی از دولت های غربی، بلندپروازی پکن برای فزونی هژمونی خود در آسیا تفسیر شد، اما فرصت مناسبی را در اختیار ایران قرار می دهد تا در موازنه قدرت بلوک شرق و غرب بتواند تاثیرگذاری خود را افزایش دهد.
دولت چین در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که نزدیک به ۹۰۰ میلیون دلار در احیای راه جدید ابریشم سرمایه گذاری خواهد کرد. مبلغی که به گفته ناظران اقتصادی بزرگترین نوع سرمایه گذاری یک کشور در خارج از مرزهایش خواهد بود و به گفته تحلیلگران سیاسی قدرت نمایی پکن در آسیا را در پی خواهد داشت.
این مسیر به اعتقاد طراحان آن میتواند ساختار تجاری نه تنها برای آسیا و کشورهای مسیر بلکه شیوه مبادله در جهان را تغییر دهد. چین در این ایده بزرگ نقش مرکزی و اصلی دارد و مهمترین پشتیبان مادی و معنوی آن هم است. این مسیر در دو بخش زمینی و دریایی پیگیری خواهد شد. مسیر نخست که از چین شروع
می شود و تا قاره سبز ادامه می یابد، در مسیر کشورهای قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ایران، ترکیه، اوکراین، لهستان، بلژیک، فرانسه و ایتالیا را دربر میگیرد و مسیر دریایی هم کشورهای ویتنام و مالزی و اندونزی و سریلانکا و پاکستان و کنیا و ترکیه و یونان و ایتالیا را شامل می شود.
این دو مسیر به نوعی چین را به اروپا و آفریقا متصل می سازد و مواد اولیه و کالاهای تولید شده را به مقاصد مورد نظر انتقال می دهد.
گرچه هدف و اولویت طرح یک کمربند – یک جاده ارتقای تجارت است، اما همزمان می تواند در تحکیم ارتباط کشورهای مسیر در دیگر حوزه ها و مبادلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم نقش آفرین باشد و می توان امیدوار بود که نزدیکی و ارتباط اقتصادی کشورهای مسیر قادر باشد همکاری ها را از حوزه اقتصادی به عرصه های سیاسی هم انتشار دهد و باعث وابستگی متقابل عمیق تر و نزدیکی بیشتر کشورها شود و گامی را برای ایجاد صلح بردارد.
در این میان ایران می تواند بهره برداری بسیار موفقی هم در عرصه اقتصاد و هم در زمینه سیاست خارجی از احیای دوباره این جاده داشته باشد.چنانکه جغرافیای پهناور ایران را می توان به عنوان یکی از مهمترین سرزمین های ویژه وبکر واقع شده در مسیر جاده ابریشم قلمداد کرد.
در واقع ایران تنها مسیر جاده ای و ریلی است که به صورت مستقیم چین را از شرقی ترین مرز در استان خراسان تا غربی ترین بخش به طول بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر به اروپا وصل می کند. همچنین مسیرهای فرعی در ایران، این کمربند را به خلیج فارس هم مرتبط می سازد.
به عبارت دیگر، دسترسی به آب های آزاد جهان از طریق آب های جنوب ایران، ارتباط با جنوب غرب آسیا و منابع نفت و گاز موجود در منطقه خاورمیانه، منابع گسترده نفت و گاز داخل کشور، سیستم حمل و نقل پیشرفته در قیاس با دیگر کشورهای همجوار واقع در جاده ابریشم، امنیت و ثبات پایدار در داخل و همچنین گستره فرهنگی که تا هزاران کیلومتر دورتر از مرزها نفوذ داشته است، نمونه هایی از اهمیت سنجی حضور ایران درمسیر جاده ابریشم است.
آنچه در پی آمده است نگاهی دارد به طرح احیا دوباره جاده ابریشم و جایگاه ایران در این طرح که بخش اول آن را دیروز ملاحظه کردید و اینک بخش دوم و پایانی را می خوانید:
***
مقام های جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده اند تمام توان، همکاری و تلاش خود را برای اجرای بهتر و کامل تر این طرح به کار خواهند گرفت. بر اساس نقشه های طراحی شده، ایران تنها کشور در مسیر نخست این طرح است که دسترسی آسانی را به منابع انرژی دارد و به نظر می رسد کشورما در حوزه تامین نفت و گاز برای چین و دیگر کشورهای این کمربند نقش مهمی را داشته باشد. حتی برخی از تحلیلگران از ایران به عنوان هاب انرژی جاده ابریشم جدید یاد می کنند. در این زمینه از نگاه تهران اجرای این کمربند می تواند نقش مهمی را در توسعه اقتصادی منطقه و جهان و بهبود مناسبات میان کشورها ایفا کند.
در حقیقت جاده جدید ابریشم گرچه از کشورهای بسیاری در اروپا، آفریقا و آسیا عبور می کند، اما در معادلات کنونی جهان شاید بتوان ترکیه، ایران و چین را مهمترین کشورهای مسیر این جاده ارزیابی کرد. این موضوع به خصوص در روزهایی که «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سلطه طلب آمریکا از قدرت گیری هر سرزمینی هراس دارد، بسیار اهمیت می یابد.
پکن در موازنه قدرت جهانی مسیر مقتدرانه ای
را طی می کند و این موضوعی نیست که واشنگتن به راحتی از کنار آن عبور کند. از این رو چینی ها برای احیای جاده ابریشم و ایجاد کریدوری عظیم به منظور توسعه تجارت کشورهایی با شرایطی مشابه را در کنار خود می بییند و وجود منافع و اهداف مشترک میان این کشورها در دوره تقابل گرایی آمریکایی یا همان ترامپیسم می تواند روند احیای جاده ابریشم را تسریع کند.
در این میان، تمرکز بر گسترش امکانات و زیرساخت های ترابری به ویژه خطوط آهن و زمینی و همچنین توسعه بنادر کشور از جمله بندر چابهار، ایران را به انتخابی گریزناپذیر و به صرفه در فرآیند احیای جاده ابریشم مبدل خواهد ساخت که در کنار ترکیه به عنوان کشورهای در حال توسعه که نقش ویژه ای هم در رویدادهای خاورمیانه ایفا می کنند، در کنار چین می توانند مثلثی شامل چین ، ایران و ترکیه را ایجاد کنند که قدرت یابی آن نه به مذاق آمریکا خوش
می آید و نه اروپایی ها از آن استقبال می کنند. با این وجود مسیر جاده جدید ابریشم می تواند دوام همکاری این مثلث را قوام دهد و در سایه این همکاری تهدیدات منطقه ای و فرا منطقه ای علیه ایران را تا حدی دور کند.
در اینجا همچنین باید به نفت به عنوان سرمایه ایران و نیاز غیرقابل انکار شرق آسیا، قفقاز و حتی اروپا اشاره داشت که یکی از مهمترین دلایل ترغیب چین به سرمایه گذاری عظیم در مسیر احیای جاده ابریشم است؛ چه آنکه انتقال نفت به چینی که برای توسعه روزافزون خود به آن نیاز حیاتی دارد، موجب شده است در مسیریابی دریایی و زمینی برای این انتقال مصمم باشد و از دیگر سو این کشور صادر کننده عظیم کالا به ایران، ترکیه و اروپا است که چنین مسیری می تواند به این صادرات سرعت و کیفیت بخشد.
نظام مند شدن نقل و انتقال در این کریدور و انسجام صادرات و واردات از دیگر موضوعاتی است که کشورهای حاضر در پروژه احیای جاده ابریشم بر آن تاکید دارند و این موضوع می تواند بسترهای مناسبی برای افزایش ظرفیت صادرات غیرنفتی در ایران فراهم کند و محصولات ایرانی را با سهولت و شتاب بیشتری به بازارهای هدف برساند.
به این ترتیب، ایران علاوه بر مسیرهای دریایی انتقال منابع انرژی به جنوب و شرق آسیا، گذرگاهی مهم برای بازرگانی اقتصادهای بزرگ شرقی چون هند و چین را به سوی مقاصد گوناگون مهیا خواهد ساخت؛ وضعیتی که
می تواند ضمن ارتقای موقعیت ژئواکونومیک، هزینه های تقابل آمریکا با ایران را بشدت افزایش داده و راهی را به سوی عبور بی خطر از تهدیدات رئیس جمهوری پرهیاهوی آمریکا بگشاید.
در این زمینه یکTop of Foیک کارشناس روابط خارجی بستر نقش آفرینی موثر ایران در جاده ابریشم را فراهم دانسته و می گوید: سیاست ایران باید در راستای جلب سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در داخل و سرمایه گذاری های منتج به ایجاد زیرساخت ها باشد تا به ایفای نقش بپردازد.
بهرام امیراحمدیان اظهار می دارد: اگر اجلاس آتی راه ابریشم ادامه همان ابتکار “یک کمربند، یک راه” باشد، در مقابل هر نوع تبلیغات، ممانعت یا محدودیت هایی که آمریکا و متحدانش بخواهند در عرصه اقیانوس در رابطه با تجارت چین با ماورای بحار(دریاها)، واردات انرژی و مواد خام و صادرات کالاهای چینی به جهان ایجاد کنند، چین در نظر دارد که از طریق همان جاده ابریشم کهن و باستانی بتواند ارتباط خود را با آسیا و اروپا از این طریق ادامه دهد.
وی توضیح می دهد: در ابتکار جدید، یک شعبه از این راه در امتداد همان جاده کهن از چین وارد آسیای مرکزی و از آنجا وارد ایران شده و از ایران به سمت شمال غرب و ترکیه و اروپا خواهد رفت و ایران به عنوان نقطه اتصال اروپا، آسیا و چین می تواند به ایفای نقش بپردازد.
این کارشناس می افزاید: اگر ایران وارد بازی شده و بخشی از تجارت چین به اروپا از طریق ایران صورت گیرد، موجب خواهد شد که ایران نقش ترانزیتی خود را افزایش دهد و به نوعی جایگاه جغرافیایی خود را به مرتبه و جایگاه ژئوپلتیکی تغییر دهد؛ به طوری که هم اروپا و هم چین در ارتباط با یکدیگر از راه ایران به عنوان تزانزیت استفاده کنند.
وی اضافه می کند: اگر خود مساله تنها تزانزیت باشد، درست است که جایگاه ایران را در منطقه و جهان ارتقا خواهد داد، اما از نظر درآمدهای ناشی از ترانزیت، این درآمد آنقدر نیست که بتواند هزینه استهلاک جاده ها و مسیرهای ترانزیتی ایران را پوشش دهد و فقط از نظر سیاسی، جایگاه و منظر ژئوپلتیکی، ایران ارتقا می یابد، اما از نظر درآمد آنچنان درآمدی که متصور است، قابل دسترس نخواهد بود.
امیراحمدیان در این باره که ایران چه کار باید بکند؟ می گوید: اگر ایران بتواند در این منطقه ایفای نقش کند به این ترتیب که مقداری از کالایی که از چین می خواهد به اروپا برود به صورت مواد نیم ساخته و کالاهای نیمه تمام وارد ایران شده و چین با استفاده از نیروی انسانی، انرژی موجود و استعدادهای نهفته در خاک ایران با سرمایه گذاری ثابت بخشی از کالاها را در ایران بسازد، این فرآیند و صادرات موجب ایجاد اشتغال در بخش صنعت، صنایع تبدیلی و در نهایت افزایش اشتغال خواهد شد.
وی تصریح می کند: ایران در کنفرانس جاده ابریشم باید بگوید زمانی وارد ابتکار می شویم که برای ما نقش در نظر بگیرند؛ با دادن نقش به ایران در فرآیند توسعه، زیرساخت ها، سرمایه گذاری ها
و ایجاد اشتغال، اگر بخشی از فرآیند ساخت کالاها در ایران انجام و بعد از ایران به اروپا و دیگر مناطق صادر شود، در این صورت ایران می تواند متکی به این باشد که توسعه اقتصادی پیدا کرده، صنعت و صنایع تبدیلی این کشور توسعه یافته و اشتغال ایجاد کند و در عین حال کشورهای دیگر را به خود وابسته سازد.
نامبرده ادامه می دهد: ترانزیت به تنهایی ایجاد وابستگی نمی کند مگر این که بدیل و جایگزینی نداشته باشد. وقتی که راه تراسیکا در شمال ایران از طریق دریای خزر و بندر ترکمن باشی در شرق و بندر باکو در غرب این راه موجود و جایگزینی برای ایران باشد و ایران مزیتی در ترانزیت نداشته باشد، طبیعی است که از این سرمایه گذاری ها و ابتکارات چیزی برای ما حاصل نخواهد شد.
وی اضافه می کند: به همین سبب سیاست ایران باید در راستای جلب سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در داخل و سرمایه گذاری هایی که به ایجاد اشتغال و ساخت زیرساخت ها منتج شود باشد تا به ایفای نقش بپردازد.
امیراحمدیان می افزاید: اگر این راه انتخاب شود یا بخشی از تجارت چین با اروپا از این طریق صورت گیرد موجب خواهد شد ایران نقش ترانزیتی خود را افزایش دهد و جایگاه جغرافیایی خود را به یک جایگاه ژئوپلتیکی تغییر دهد و اروپا و چین بتوانند از خاک ایران استفاده کنند.
وی در این باره که آیا بستر چنین نقش آفرینی برای ایران فراهم است، می گوید: این بستر با توجه به وجود نیروی انسانی ماهر، تحصیلکرده و متخصص در ایران فراهم است، بازار کار اشباع بوده و نمی تواند نیروی کار را صادر کند. همچنین از نظر وجود انرژی در دسترس و شبکه های حمل و نقلی ریلی، جاده ای،
هوایی و دریایی ، ایران بسیار مستعد بوده و اینها با ظرفیت های خالی کار می کنند.
این کارشناس روابط خارجی تصریح
می کند: در صنایع تبدیلی و بسته بندی ایران ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت خالی وجود دارد که می تواند در اختیار چین در مسیر راه ابریشم قرار گیرد. این استعداد در ایران به صورت بالفعل و بالقوه برای حضور در صحنه
وجود دارد.
وی در این باره که با توجه به نقش چین و توزیع تولیدات و کالاهای چینی در اقصی نقاط جهان و همچنین سیاست های منطقه ای، این فرصت به ایران داده خواهد شد که بتواند از مزیت راه ابریشم استفاده کند، اظهار می دارد: هر کشوری به دنبال منافع خود بوده و چین به دنبال این است که در مسیر جاده ابریشم از نیروی انسانی و ماشین آلات خود استفاده کند. حتی در سرمایه گذاری در آسیای مرکزی به دنبال بهره وری خود و استفاده از کارگر و ماشین آلات
چینی است.
امیراحمدیان اضافه می کند: ایران کشوری بزرگ و یک قدرت منطقه ای است و نباید اجازه دهد در حالی که تمام استعدادها در این کشور فراهم است، آنها سرمایه گذاری کرده و در عین حال نیرو و ماشین آلات خود را بیاورند.
وی می گوید: ایران در صورتی در ابتکار یک کمربند و یک راه می تواند ایفای نقش کند که ایجاد وابستگی متقابل کند. در غیر این صورت فقط یک جاده و شبکه راه ها است که در صورت استفاده از این مسیرها هر چقدر هم پول زیادی نسبت به دیگر مسیرهای جایگزین بگیریم کفاف استهلاک جاده های ما را نخواهد داد.
این صاحب نظر اضافه می کند: مساله تنها استهلاک نیست بلکه اشغال جاده ها و مسیرهاست و ممکن است آسیب های جاده ای داشته باشد و محیط زیست را آلوده کند که همه اینها باید در نظر گرفته شود.
وی با بیان این که بدون مشارکت و وابستگی متقابل اقتصادی و صنعتی بین ایران و چین، این امر فایده ای نخواهد داشت، خاطرنشان می کند: چین به دنبال منافع خود و گسترش سیطره اش در آسیا است که ما باید از این فرصت استفاده کنیم که اگر چین منافع ما را تامین کند با این کشور تعامل خواهیم داشت. اما این که ایران صرفا یک کشور برای ترانزیت شود و جایگاه ژئوپلتیک را افزایش دهد چیزی عاید ایران نخواهد شد و اشتغال هم ایجاد نمی شود.
امیراحمدیان ادامه می دهد: چین به دنبال مقابله با سیطره آمریکا در اقیانوس آرام است که برای نظامی کردن منطقه آسیای شرقی از سوی آمریکا تهدید می شود.
وی با اشاره به افزایش قیمت بیمه کشتی رانی
برای مواد خام و نفت که ۳۰درصد آن از تنگه مالاکا انجام می شود، می گوید: فشار دیگر آمریکا بر جزایر چین جنوبی است تا در دریای چین جنوبی و جزایر مصنوعی که چین می سازد درگیری های نظامی پیش آورد و چین به سمت نظامی گری پیش رود و این امر قیمت تمام شده کالاهای چینی را بالا برده و شناور کردن نرخ برابری یوان مقابل ارزهای بین المللی، چین را در آینده با تنگنا مواجه می کند.
این کارشناس تصریح می کند: چین به دنبال راه جایگزینی است و ایران باید هوشیار باشد و از این فرصت استفاده کند و به چین فشار بیاورد و بتواند ایفای نقش کند. در غیر این صورت تنها به عنوان یک کشور بزرگراهی با وابستگی به دیگر کشورها، قدرت و سیطره خود را از دست خواهد داد.
به هرحال آنچه مسلم است اینکه به نظر
می رسد پیوستن به ائتلاف های تجاری منطقه ای و جهانی مانند این طرح، هم خودکفایی اقتصادی کشور را تقویت می کند و هم ایران را به سبب بهره مندی از توانمندی ها و دانش های بومی سازی شده گوناگونی که در چهار دهه گذشته با اتکا به جوانان و دانشمندان خود به دست آورده است، به عنوان الگویی برای دیگر کشورها معرفی می کند.
البته همه اینها مشروط به این است که با نظارت دائم، بازتعریف رویه های ناکارآمد پیشین و مدیریت اثربخش ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک، بتوان از فرصت های پیش آمده بدرستی بهره گرفت و توان واقعی خویش را بارور کرد.
منبع: روزنامه اطلاعات