چشمانداز روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی در سال 1397
فارغ از جنبه دوجانبه، سفر اخیر رئیسجمهور به ترکمنستان در صورتی میتواند آغازگر واقعی رویکردی جدید به آسیای مرکزی باشد که با مجموعهای از اقدامات و رویکردهای مشابه نسبت به دیگر کشورهای منطقه نیز همراه شود. اما عرصه منطقهای در این پهنه جغرافیایی واقع در همسایگی شمالی کشورمان تا چه حد برای توسعه تعاملات با جمهوری اسلامی ایران فراهم است و مهمترین فرصتها و چالشهای ایران در این عرصه در سال جدید کدامند؟
سال 1397 خورشیدی در حالی نخستین روزهای خود را پشت سر میگذارد که انتخاب عشقآباد به عنوان مقصد نخستین سفر خارجی امسال حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان، میتواند نمایانگر توجهی ویژهتر از گذشته به منطقه آسیای مرکزی باشد. این سفر در شرایطی انجام گرفت که طی ماههای اخیر، سایه برخی اختلافات، از مناقشه بر سر واردات گاز ترکمنستان به کشورمان تا برخوردهای غیرمنطقی گاه و بیگاه مرزبانان ترکمن با صیادان ایرانی، بر سر روابط دو کشور سنگینی میکرد. در این شرایط، طیف وسیع تفاهمات صورت گرفته میان مقامات ارشد دو کشور، به عنوان روزنه امیدی برای توسعه پیوندها مورد توجه قرار گرفت. در عین حال، فارغ از جنبه دوجانبه، سفر اخیر رئیسجمهور به ترکمنستان در صورتی میتواند آغازگر واقعی رویکردی جدید به آسیای مرکزی باشد که با مجموعهای از اقدامات و رویکردهای مشابه نسبت به دیگر کشورهای منطقه نیز همراه شود. اما عرصه منطقهای در این پهنه جغرافیایی واقع در همسایگی شمالی کشورمان تا چه حد برای توسعه تعاملات با جمهوری اسلامی ایران فراهم است و مهمترین فرصتها و چالشهای ایران در این عرصه در سال جدید کدامند؟
ایران و «آسیای مرکزی جدید»
بیش از ربع قرن پس از فروپاشی اتحاد شوروی، منطقه آسیای مرکزی تقریباً در تمامی جنبههای اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی- هویتی دستخوش تحولاتی چشمگیر شده؛ به گونهای که مجموعه تحولات داخلی و منطقهای را میتوان نشانهای شکلگیری یک «آسیای مرکزی جدید» قلمداد کرد. در عرصه ژئوپلیتیک منطقهای، مختصات این تحول به شکل تغییر بازیگران خارجی فعال در منطقه و به تبع آن، تغییر قواعد بازی جلوهگر شده است. در شرایطی که حتی تا حدود یک دهه پیش، روسیه به عنوان مرکز سابق اتحاد، بازیگر فرامنطقهای غالب در آسیای مرکزی محسوب شده و سعی در حفظ انحصار خود در جنبههای گوناگون حیات منطقه داشت، چین توانسته با فتح سنگر به سنگر حوزههای مختلف تعاملات در منطقه، آشکارا نقش و نفوذ روسیه را به چالش بکشد.
در این راستا، هرچند روابط نزدیک و دوستانه مسکو و پکن در سطح دوجانبه از یک سو و رویکردِ تاکنون محتاطانه چین از سوی دیگر، چشمانداز بروز تنش میان این دو را دستکم در میانمدت نامحتمل میسازد، اما این امر تغییری در واقعیت جاری و در حال گسترش در منطقه ایجاد نمیکند. طرح عظیم و بلندپروازانه «یک کمربند- یک جاده» چین که منطقه آسیای مرکزی نیز بخشی بنیادین از آن به شمار میرود، خود در تغییر عرصه بازی ژئوپلیتیکی در منطقه نقش داشته و همچنان خواهد داشت. در همین حال، خودِ روسیه نیز تحت تأثیر مجموعهای از عوامل، از جمله تلاش برای حفظ سطح معناداری از نقش و نفوذ خود در فضای پساشوروی، ایده «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» یا به طور کلی، همگرایی اوراسیایی را مورد توجه قرار داده و طی دو سه سال اخیر با شدتی بیش از گذشته درصدد محقق کردن آن برآمده است.
در همین راستا، به نظر میرسد ایالات متحده نیز که نخست در پرتو تحولات سالهای ابتدایی پس از شوروی و سپس در پیوند با عملیات نظامی خود در افغانستان، این منطقه را مورد توجه ویژه قرار داد، اکنون تحت تأثیر ملاحظات برآمده از سیاست داخلی و خارجی خود از یک سو و تحولات منطقهای در آسیای مرکزی از سوی دیگر، واقعیت این تحول مهم ژئوپلیتیکی را مورد پذیرش قرار داده است.
از دیگر مختصات آسیای مرکزی جدید، میتوان به تثبیت نقش و جایگاه هریک از کشورهای منطقه اشاره کرد که به نوبه خود، با توسعه فرایند ملتسازی در کشورهای منطقه و نیز تحول جایگاه اقتصادی آنها در ارتباط بوده است. در این چارچوب، قزاقستان توانسته خود را به عنوان یک کشور پیشرو از نظر اقتصادی، برخوردار از یک حکومت «اقتدارگرای مصلح» و نیز یک سیاست خارجی متوازن معرفی نماید که در عین حال، سعی دارد از طریق میانجیگری در بحرانهای بینالمللی (از موضوع هستهای ایران تا بحران سوریه) عرصه نقشآفرینی خود را به فراتر از منطقه نیز گسترش دهد. از سوی دیگر، ازبکستان که به رغم ثبات نسبی وضعیت اقتصادی و سیاسی، در دوره رهبری اسلام کریماف روندی پر افت و خیز را در سیاست خارجی و روابط بینالمللی خود تجربه کرد نیز در دوره پسا کریماف، نقشآفرینی مستقل منطقهای و پیگیری یک سیاست خارجی باثباتتر را در دستور کار قرار داده است. شاید بتوان برگزاری اجلاس بینالمللی سمرقند در پاییز سال گذشته با حضور شمار زیادی از مقامات ارشد کشورهای منطقهای و فرامنطقهای را مانیفست سیاست خارجی جدید ازبکستان قلمداد کرد.
در همین چارچوب، ترکمنستان که از همان ابتدای استقلال، اتخاذ دکترین «بیطرفی مثبت» را به عنوان راهی برای دستیابی همزمان به دو هدف تثبیت نظام سیاسی در داخل و فراهم کردن یک فضای مساعد بینالمللی برای رشد اقتصادی در دستور کار قرار داده بود، اکنون کم و بیش در حال برداشت محصول این دوره پر افت و خیز است. در چارچوب سیاست خارجی چندبرداری ترکمنستان که از یک دهه پیش و از زمان روی کار آمدن بردی محمداف آغاز شده، عشقآباد توانسته ضمن تنوع بخشیدن به حوزه روابط خارجی خود، زمینه جذب سرمایه برای پیگیری پروژههای اقتصادی را فراهم نموده و همزمان، خود را از فشار بیامان غرب که توسعه روابط با این کشور را منوط به رعایت ملاحظات دموکراتیک میکردند رهایی بخشد. بر این اساس، میتوان گفت این کشور نیز در دستیابی به جایگاه یک دولت «اقتداگرای توسعهگرا» (از منظر توسعه اقتصادی) کم و بیش موفق عمل کرده است.
در این میان، دو کشور فقیرتر منطقه، یعنی قرقیزستان و تاجیکستان نیز هرچند هنوز دست به گریبان نفرین عدم برخورداری از منابع طبیعی هستند که روند رشد اقتصادی آنها را با مشکل مواجه کرده، اما تلاش دارند دستکم از طریق وارد کردن شرکای بیشتر به عرصه اقتصادی، جایگاه منطقهای خود را تثبیت نمایند. در عین حال، به نظر میرسد برای این دو کشور تاکنون برقراری ثبات در داخل و تکمیل فرایند دولتسازی و ملتسازی در اولویت قرار داشته و تعریف هویت منطقهای، به عنوان مرحله بعدی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
به این ترتیب، میتوان گفت که عرصه آسیای مرکزی در شرایط کنونی، نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران، بلکه اصولاً برای هر بازیگر خارجی مشتاق برای نقشآفرینی در این منطقه، به کلی با گذشته متفاوت است و همین امر، ضرورت اتخاذ رویکردها و سیاستهای جدید برای مواجهه با چالشهای جدید و استفاده از فرصتهای جدید را برجسته میسازد.
فرصتهای ایران در آسیای مرکزی
پیوند دو جنبه از تحول منطقهای فوق، یعنی تغییر فضای ژئوپلیتیک منطقهای و حرکت دولتهای منطقه به سمت تعریف هویتهای منطقهای مستقل و باثبات برای خود، میتواند به عنوان فرصتی مهم مورد توجه و استفاده جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. پروژه کمربند و جاده چین به عنوان بزرگترین طرح کنونی «چندجانبهگرایی اوراسیایی» از یک سو و طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا از سوی دیگر، بیانگر عزم جدی دو قدرت بزرگ پیرامونی منطقه آسیای مرکزی برای پیشبرد ایده همگرایی در این منطقه است. در این راستا، ایران که از همان ابتدای پس از فروپاشی شوروی رویکرد همگرایی با این منطقه را مدنظر داشت (به ویژه در قالب اکو)، میتواند از موقعیت جغرافیایی، پیوندهای موجود با دولتهای منطقه و نیز روابط دوجانبه مساعد با روسیه و چین بهره گرفته و از طریق مشارکت در این ابتکارات، زمینه توسعه روابط با منطقه و نیز تأمین منافع اقتصادی- سیاسی خود را به طور همزمان فراهم سازد.
توسعه پیوندهای ترانزیتی با منطقه به عنوان گامی مهم در این راستا قابل ارزیابی است. پروژه راه آهن قزاقستان- ترکمنستان- ایران، اقدامی مهم در جهت ورود به مرحلهای جدید از پیوند با منطقه بود؛ اما تنها در صورت توجه به توسعه همهجانبه این طرح، در کنار مدنظر قرار دادن ابتکارات مکملِ مورد نیاز است که میتوان شاهد تحقق کامل پتانسیلها در این عرصه بود. مذاکرات میان طرفهای دخیل در ابتکار «کریدور شمال-جنوب» میبایست با نگاهی مستقیم به مذاکرات مربوط به پیوستن ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و نیز گفتوگوهای مرتبط با نحوه مشارکت ایران در طرح کمربند و جاده مورد توجه قرار گیرد؛ نه به شکلی مجزا و منفرد. تنها در این صورت است که میتوان از شکلگیری یک «رویکرد» مشخص منطقهای نسبت به آسیای مرکزی با قابلیت موفقیت بالا سخن به میان آورد.
از سوی دیگر، عرصه همکاریهای امنیتی نیز با توجه به پیوندهای ایران با منطقه در هر دو حوزه امنیت سخت و نرم، میتواند فراهمکننده زمینه تعاملات بیشتر ایران با منطقه باشد. یکی از مهمترین تحولات بینالمللی سال گذشته، سقوط «خلافت» خودخوانده داعش در عراق و سوریه بود که به رغم کاستن از فضای تهدید در محیط منطقهای خاورمیانه، سطح بالقوه تهدید را در دیگر مناطق، از جمله آسیای مرکزی بالا برد؛ زیرا موضوع بازگشت تروریستهای خارجی عضو داعش به کشورهای خود، اکنون به عنوان دغدغهای جدی مورد توجه مقامات کشورهای آسیای مرکزی و همچنین قفقاز و خود روسیه قرار دارد. تجربیات ایران در عرصه مبازره با داعش در عراق و سوریه و شناخت میدانی از این گروه تروریستی، مزیتی است که میتواند مورد توجه کشورهای آسیای مرکزی قرار گیرد.
چالشهای ایران در آسیای مرکزی
همانگونه که اشاره شد، حرکت به سمت هویتهای ملی جدید (و در مرحله بعد هویت منطقهای جدید) در آسیای مرکزی، دربردارنده چالشهایی بالقوه نیز میباشد. یکی از این مهمترین این چالشها که به طور مشخص در روند ملتسازی کشورهای پساشوروی بروز و ظهور پیدا کرده، ملتسازی از طریق «غیریتسازی» است که در مورد خاص آسیای مرکزی، در روابط ایران و تاجیکستان نمود پیدا کرده است. تاجیکستان در تلاش برای تعریف خود به عنوان یک «دولت ملی»، عناصر سیاسی- اجتماعی کمونیستی را همراه با عناصر فرهنگی- مذهبی اسلامی، به صورت یکجا انکار کرده که این امر، دولت دوشنبه را نسبت به جنبه مذهبی هویت جمهوری اسلامی ایران حساس ساخته و روندی از تنش را در روابط دو کشور به همراه داشته است. بر همین اساس، انتظار میرود حتی در صورت حل و فصل مسائل تهران- دوشنبه در سطح سیاسی، در لایههای عمیقتر فرهنگ سیاسی تاجیکستان، زمینههای تضاد با جمهوری اسلامی ایران همچنان باقی بماند.
از سوی دیگر، ورود بازیگران جدید به عرصه ژئوپلیتیک منطقهای، اثرات جانبی منفی را برای ایران از منظر اقتصادی به همراه داشته است. در این زمینه، به طور مشخص میتوان از چین سخن گفت که با توجه به حجم بالای اقتصادی و پتانسیل عظیم تولیدی خود، عرصه فعالیت اقتصادی را نه تنها برای ایران، بلکه برای کلیه رقبا به شدت تنگ کرده است. در این عرصه نیز به نظر نمیرسد با توجه به روند رو به رشد نفوذ چین، فضای بازیگری جدید و منحصر به فردی برای ایران فراهم شود؛ اما راهکار چندجانبهگرایی که پیشتر به آن اشاره شد، راه گریزی است که میتواند از طریق پیوند با خودِ رقبا، حد قابل قبولی از منافع اقتصادی را از قِبَل روابط با منطقه برای ایران به همراه داشته باشد.
فرجام سخن
با وجود همسایگی بلافصل ایران با منطقه آسیای مرکزی، از زمان فروپاشی شوروی تاکنون روابط ایران با منطقه هیچگاه در سطح قابل قبول نبوده و با پتانسیلهای موجود فاصله داشته است. طی حدود پنج سال اخیر، روندهای مثبتی در زمینه روابط ایران با همسایگی شمالی خود (چه در آسیای مرکزی و چه قفقاز) آغاز شده که از وجود عزمی سیاسی برای توسعه روابط حکایت میکند. با این حال، این عزم سیاسی تنها زمانی در عرصه عمل به دستاوردهای عینی منجر خواهد شد که با درک کامل و جامع از واقعیت فعلی منطقه و با ملاحظه چالشها و فرصتهای موجود به کار بسته شود. به طور کلی، دو عرصه چندجانبهگرایی منطقهای و همکاری امنیتی، عرصههایی است که در صورت تدوین رویکردهای مشخص از سوی ایران، میتواند زمینه توسعه پیوندها با منطقه را در آینده نزدیک فراهم سازد.
نویسنده: دکتر حمیدرضا عزیزی، استادیار دانشگاه شهید بهشتی و عضو شورای علمی ایراس
       + نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۷ ساعت 9:20 توسط احمدعلی بوستان سعدی
        | 
       
   
