نقش کم رنگ دیپلماسی علمی در روابط ایران و جمهوری آذربایجان
همکاریهای علمی یکی از حوزههای مهمی است که در روابط ایران و جمهوری آذربایجان تا اندازۀ زیادی مغفول مانده است و با وجود ظرفیتهای مناسب و نیاز هر دو کشور به گسترش این نوع همکاریها هرگز از رونق کافی برخوردار نشده است و وضعیت مطلوبی ندارد. البته از نخستین سالهای پس از فروپاشی تا امروز تلاشهایی در این مسیر صورت گرفته و توافقهایی انجام شده است که در مقایسه با کارنامۀ سایر بازیگران در عرصۀ دیپلماسی علمی چندان چشمگیر نیستند.
یادداشت سردبیر: این مقاله برگرفته از نتایج یک پژوهش مشترک با دکتر الهه کولایی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و عضو شورای علمی ایراس، بوده که با حمایت مرکز مطالعات و همکاریهای علمی بینالمللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اجرا شده است.
امروزه اثرگذاری متقابل علم، فناوری و روابط بینالملل بر یکدیگر واقعیتی است که بهگونهای گسترده پذیرفته شده است. علم و فناوری نقش روزافزونی در کسب قدرت، نفوذ و سهم از بازارها ایفا میکنند. موفقیت اقتصادی و رونق یک کشور بستگی به توانایی آن در دستیابی به منابع جهانی، و جذب استعدادها و سرمایهها دارد. همکاری علمی برای اعتمادسازی و نزدیکی جوامع بهویژه آنها که فرهنگها و یا نظامهای سیاسی متخاصم با یکدیگر دارند به شدت مورد نیاز است. همکاری علمی میتواند به عاملی مؤثر برای مدیریت منازعه، و افزایش درک متقابل تبدیل شود و به توانمندسازی مناطق محروم جهان کمک کند.
علم، منبع همان چیزی است که جوزف نای آن را «قدرت نرم» میخواند. جامعۀ علمی معمولاً به مسائلی فرامرزی میپردازد که دغدغۀ مشترک کشورها است. در صورت همسویی با اهداف گستردهتر سیاست خارجی، این کانالهای تبادل علمی میتوانند به ائتلافسازی و حل منازعه کمک کنند. همکاری علمی میتواند به بهبود روابط بین المللی بینجامد و در بلندمدت سوءتفاهمهایی را که مانع تحقق ظرفیتهای موجود برای گسترش روابط بین کشورها میشوند برطرف سازد.
دیپلماسی علمی در رابطه با همسایگان اهمیت بیشتری مییابد. کشورهای همسایه معمولاً با دشواریهای مشترکی روبرو میشوند که از واقعیتهای جغرافیایی سرچشمه میگیرند و حل آنها مستلزم همکاریهای علمی است. از سوی دیگر همکاریهای علمی با همسایگان میتوان زمینهساز تربیت نسلی از تحصیلکردگان و نخبگان در کشورهای همسایه باشد که میتوانند زمینهساز نفوذ فرهنگی و فکری یک کشور و تحقق منافع آن در بلندمدت باشند. ظرفیتهای علمی و فنی پیشرفتۀ ایران در مقایسه با بسیاری از جمهوریهای پیشین شوروی
و نیز در مقایسه با سایر همسایگان آنها، میتوانند به منظور ایجاد فرصتهای بیشتر در روابط با کشورهای قفقاز جنوبی به کار گرفته شود. بسیاری از رقبای منطقهای و فرامنطقهای ایران به تأسیس مدرسه و دانشگاه و انواع همکاریهای علمی با این کشورها مبادرت ورزیدهاند تا تحقق اهداف گستردهتر سیاست خارجی خود را در بلندمدت آسانتر کنند.
حضور ايران در قفقاز جنوبي و روابط آن با همسايگانش در اين منطقه، به صورت كلي محدود بوده است، در حالی که نمیتوان گفت مانع مهارناپذيري براي برقراري روابط نزديكتر وجود دارد. کشورهای قفقاز جنوبی در مقایسه با سایر حوزههای همجوار کشورمان از هنگام فروپاشی شوروی تا کنون جایگاهی در خور در دستور کار سیاست خارجی ایران نیافتهاند. نقش کمرنگ کنونی ایران در منطقه به هیچ وجه با واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی همخوانی ندارد. سیاست خارجی ایران در این منطقه بیشتر انفعالی و در پی دفع تهدیدهای احتمالی، و کمتر فعال و در جستوجوی خلق فرصتهای تازه بوده است، در حالی که روابط با این کشورها میتواند عمیقتر و گستردهتر از احداث جادههای ناتمام و معاملۀ انرژی باشد.
در روابط ایران و جمهوری آذربایجان، ناهمواریها و بینظمیهایی وجود داشته است. سیاست ایران در قفقاز جنوبی و در آسیای مرکزی تا اندازۀ زیادی بر اساس محدودیتهای داخلی کشور و منافع و رویاروییهایش در ورای این مناطق، از جمله با ایالات متحده، بنا نهاده شده است. با وجود اینکه سیاستهای تهران در قفقاز در اساس توسط ملاحظات مادی و نه ایدئولوژی هدایت میشوند، حساسیت ایالات متحده به ایران و رقابت آمریکا و روسیه در منطقه، نقش مؤثری در جلوگیری از اجرای بسیاری از توافقهای ایران و کشورهای قفقاز جنوبی داشته است. تأثیرگذاری طرفهای سوم (بهویژه روسیه و ایالات متحده) بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان بارها بر منافع کشورمان تأثیر سوی خود را بر جای گذاشته است. روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان همواره تحت تأثیر پیوند استراتژیک جمهوری آذربایجان با ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل و نیز اختلاف در مورد رژیم حقوقی دریای خزر قرار داشته است و سرشت روابط سیاسی دو کشور حتی مانع گسترش روابط اقتصادی شده است.
با این همه، به نظر میرسد پس از توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ و رفع تدریجی تحریمهای
بینالمللی علیه ایران، جمهوری آذربایجان و ایران بخت آن را یافتند تا تغییری بنیادین در سرشت روابط دوجانبه ایجاد کنند و بر مناسبات آلوده به سالها سوءظن غالب شوند. جمهوری آذربایجان تمایل دارد به سکویی برای معاملات اقتصادی ایران و اروپا و گذرگاهی برای انتقال نفت و گاز ایران به بازارهای غرب تبدیل شود. ایران و جمهوری آذربایجان که هر دوی آنها امروز به سرمایهگذاری خارجی و افزایش تجارت منطقهای به شدت نیاز دارند پس از حدود یک دهه سردی روابط، در دوران پسابرجام مشتاقانهتر به سوی هم شتافتند.
جمهوری آذربایجان در روابط خود با ایران برای بعد ترانزیتی و اقتصادی اولویت ویژهای قائل است. موقعیت جغرافیایی این کشور موجب میشود ایران به گزینهای اجتنابناپذیر برای تأمین منافع اقتصادی آن تبدیل شود. بدیهی است که با تدوین یک راهبرد دقیق برای گسترش مناسبات اقتصادی و ایجاد مشوقهای لازم، میتوان منافع دو کشور را هر چه بیشتر به هم گره زد و بر تأثیرگذاری منفی و کارشکنیهای طرفهای سوم و نگرانیهای امنیتی فائق آمد و به نقشی شایستۀ جایگاه ژئوپلیتیکی ایران در منطقه دست یافت.
همکاریهای علمی یکی از حوزههای مهمی است که در روابط ایران و جمهوری آذربایجان تا اندازۀ زیادی مغفول مانده است و با وجود ظرفیتهای مناسب و نیاز هر دو کشور به گسترش این نوع همکاریها هرگز از رونق کافی برخوردار نشده است و وضعیت مطلوبی ندارد. البته از نخستین سالهای پس از فروپاشی تا امروز تلاشهایی در این مسیر صورت گرفته و توافقهایی انجام شده است که در مقایسه با کارنامۀ سایر بازیگران در عرصۀ دیپلماسی علمی چندان چشمگیر نیستند. بیشتر دانشگاههای جمهوری آذربایجان و 11 دانشگاه و مؤسسۀ آموزشی ایران عضو اتحادیۀ دانشگاههای قفقاز هستند که با ابتکار کشورهای ترکیه و گرجستان با هدف اولیۀ بهرهبرداری از میراث مشترک کشورهای همسایه در جغرافیای قفقاز تأسیس شد تا آیندۀ این منطقه در پرتوی کارهای آکادمیک صورت گرفته در حوزههای زبان، فرهنگ، تاریخ، هنر، اقتصاد، و آموزش روشن شود.
در سال 1996 اتاقهاي ايران در دانشگاههاي باكو و خواجه نصيرالدين طوسي جمهوري آذربايجان، اتاق بخش ايران در دانشكده خاورشناسي دانشگاه دولتي باكو و دانشكده ادبيات فارسي دانشگاه
علوم تربيتي خواجه نصيرالدين طوسي جمهوری آذربايجان با هدف گسترش روابط علمي و فرهنگي
ميان مراكز آموزش عالي ايران و جمهوری آذربايجان و نيز كمك به مراكز آموزش زبان فارسي در اين
كشور افتتاح شدند. ایران و جمهوری آذربایجان توافقنامههایی برای همکاری علمی در زمینههای پزشکی امضا کردهاند و جمهوری اسلامی ایران برای توسعه همکاریها با جمهوری آذربایجان در زمینههای مختلف از جمله ایجاد
پارکهای مشترک علم و فناوری اعلام آمادگی کرده است.
نمایندگی جامعهالمصطفی در جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر اقدامهایی چون ترجمه و تألیف کتب درسی مورد نیاز جامعه علمی جمهوری آذربایجان در حوزه قرآن، حدیث، کلام، تاریخ، فقه، احکام، عقاید و اخلاق اسلامی و همچنین گرفتن مجوز چاپ از کمیته دینی جمهوری آذربایجان و برگزاری دورههای دانشافزایی قرآنی و مذهبی انجام داده است. البته، در سال 1992، دولت جمهوری آذربایجان، دانشگاه اسلام را با هدف تربیت نسل جدید روحانیون و کاهش نیاز به اعزام دانشجویان به منظور تحصیلات مذهبی به خارج از کشور تأسیس کرد و به طور کلی، همکاری با این کشور در زمینۀ آموزشهای مذهبی نمیتواند از حد مشخصی فراتر رود.
با وجود اینکه در ایران بازار مؤسسه های اعزام دانشجو به کشورهای مستقل همسود از جمله جمهوری آذربایجان گرم است، اما کشور ما به مقصد جذابی برای دانشجویان این کشور تبدیل نشده و تبلیغات کافی در مورد جایگاه علمی ایران و ظرفیتهای دانشگاههای کشور برای مردم جمهوری آذربایجان صورت نگرفته است. شماری از دانشجویان ایرانی در آکادمی انرژی اکو در باکو در دورۀ دکتری مشغول به تحصیل شدهاند. در حال حاضر 268 دانشجو ایرانی مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی جمهوری آذربایجان هستند. در حالی که شمار دانشجویان ایرانی در جمهوری آذربایجان حدود دو هزار نفر است، در ایران بر اساس آمار سازمان امور دانشجویان وزارت علوم تنها 64 دانشجو از جمهوری آذربایجان مشغول به تحصیل هستند.
بیشتر تفاهمنامههای بینوزارتی بین ایران و جمهوری آذربایجان در زمینۀ همکاریهای علمی و آموزشی که شمار آنها به پنج سند میرسد، در سالهای 1371 تا 1373 و یکی از آنها هم در سال 1381 بسته شدهاند. این تفاهمنامهها بندهای مفیدی در مورد توسعۀ همکاریهای آکادمیک مانند دادن بورس، آموزش زبان و مانند آن را در بر داشتهاند. مهلت برخی از این تفاهمها به پایان رسیده و برخی بهخودی خود قابل تمدید بودهاند. اما در سالهای اخیر نوعی خلأ و رکود در این سطح از همکاریها بهوجود آمده و باید زمینۀ بستن تفاهمنامههای جدید فراهم شود. دانشگاههای استانهای همجوار این جمهوری هم در حال حاضر توافقهایی نیز با دانشگاههای جمهوری آذربایجان دارند.
با توجه به واقعیتهای موجود مانند تفاوت قابل توجه سبک زندگی در جمهوریهای سکولار پساشوروی با ایران، برخوردار نبودن ایران از یک راهبرد و برنامۀ منسجم در جهت جذب دانشجویان خارجی و استقبال نکردن جوانان جمهوری آذربایجان از ایران به شکل گسترده بهعنوان گزینهای برای ادامۀ تحصیل به دلایل مختلف تاکنون، بهنظر نمیرسد کشور ما به آسانی و در کوتاهمدت بتواند در صدر اولویتهای جوانان جمهوری آذربایجان برای ادامۀ تحصیل در خارج قرار بگیرد. اما آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد تعریف پروژههای تحقیقاتی مشترک، تبادل اساتید دانشگاه و متخصصان، برگزاری فرصتهای مطالعاتی و یا دورههای بازآموزی کوتاه مدت، و تبادل تجربیات در زمینۀ حل مشکلات زیستمحیطی، بهداشتی و درمانی، و نظایر آنها است. شناسایی توانمندیهای کشورمان به جمهوری آذربایجان بهویژه
در حوزههای غیرحساسیتزای پزشکی، فنی و علوم پایه اهمیت زیادی در موفقیت دیپلماسی علمی خواهد داشت.
جمهوری اسلامی در منطقۀ قفقاز و به ویژه در جمهوری آذربایجان که به دلیل اشتراک های فرهنگی، زبانی و مذهبی انتظار میرود کارنامۀ بهتری در عرصۀ همکاری علمی با آن داشته باشد، به گونه جدی با رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای روبه رو است. شاید همکاری جمهوری آذربایجان با بسیاری از این کشورها بهویژه در نخستین سالهای پس از فروپاشی، برخاسته از نیازهای فوری اقتصادی و فنی و نه ملاحظات سیاسی بوده باشد. درواقع، نزدیکی فرهنگی و مذهبی، و قرابت جغرافیایی به خودی خود سبب نمیشوند همسایگان، پیشنهادها و برنامههای عملگرایانۀ دیگر کشورها را رد کنند و برای رفع نیازهای خود منتظر ابتکار ایران بمانند. رقبای کشورمان به تربیت متخصص در رشتههای مختلف (بهویژه اقتصاد و مدیریت) برای جمهوریهای پیشین شوروی مبادرت ورزیدهاند تا تداوم نقش و تأمین منافع خود را در آیندۀ این کشورها تضمین کنند.
روسها که با دو قرن سیطره بر قفقاز، نخستین کارگزاران انتقال ایدههای مدرن به این منطقه بودهاند و در ایجاد نظام آموزشی جدید و تأسیس دانشگاه در جمهوری آذربایجان کنونی نقش اساسی داشتهاند، هنوز هم بازیگری اجتنابناپذیر در عرصۀ همکاریهای آکادمیک با این کشور به شمار میروند. شمار به نسبت زیادی از مؤسسههای آموزش عالی روسیه در باکو شعبه دارند. ایالات متحده نیز بهعنوان یکی از سردمداران قدرت نرم و دیپلماسی علمی، مراکز آموزشی و اطلاعرسانی پیشرفتهای در آسیای مرکزی و قفقاز دارد.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، همکاری آموزشی میان ترکیه و کشورهای ترکزبان به دو شیوۀ اعطای بورس به دانشآموزان و دانشجویان منطقه برای تحصیل در ترکیه و تأسیس مدرسه و دانشگاه در این کشورها آغاز شد . با وجود فراز و نشیبهای بسیار، ترکیه همچنان به اجرای برنامههای گوناگون آموزشی ادامه میدهد و نخبگان سیاسی هنوز به تأثیر این برنامهها در بلندمدت اعتقاد دارند. در سال تحصیلی 2013-2012 تعداد 7379 دانشجو از جمهوری آذربایجان در ترکیه مشغول به تحصیل بودهاند و درواقع جمهوری آذربایجان در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که اتباع آنها برای تحصیل به ترکیه میروند. دولت ترکیه که دربارۀ مسائل فرهنگی و هویتی، اغلب مایل به کنترل شدید و انحصارگری بوده است ، در زمینۀ آموزش برون مرزی ، موضعش را تعدیل کرد و بخش خصوصی را آزاد گذاشت تا به تأسیس نهادهای آموزشی در آسیای مرکزی و قفقاز بپردازد.
اسرائیل، کنشگر دیگری است که فعالیتهایش در حوزۀ دیپلماسی علمی قابل توجه است. در طول چند سال اخیر دیپلماسی علمی بهعنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی بهطور ویژه مورد توجه مسئولین این رژیم قرار گرفته است. اسراییل برای رسیدن به اهدافش از ابزار و مؤسسههای گوناگونی بهره برده است. به باور مقامهای جمهوری آذربایجان، توسعۀ همکاری با اسرائیل در زمینۀ کشاورزی، فناوری، پزشکی، حفاظت از محیط زیست، آموزش و ارتباطات، با جاری کردن سرمایه و فناوری سطح بالا به بخشهای مختلف اقتصادی، منافع این کشور را تأمین میکند و رفاه شهروندان را افزایش میدهد.
در حالیکه تنشهای سیاسی در سراسر جهان در حال افزایشاند،
به نظر میرسد دیپلماسی سنتی، قدرت نظامی و ابزارهای اقتصادی برای رویارویی با آنها ناکافی باشند. بهرهبرداری از «دیپلماسی علمی» به منظور بهبود روابط سیاسی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی، تاکنون بهطور جدی در دستور کار سیاستگذاران کشورمان قرار نداشته است و به ظرفیتهای علمی و فنی کشور در جهت تحقق منافع ملی در رابطه با جمهوری آذربایجان هم توجه مناسب نشده است. متأسفانه، همکاریهای علمی ایران با جمهوری آذربایجان در مقایسه با رقبای منطقهای و فرامنطقهای در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و دستگاههای مسئول نتوانستهاند دیپلماسی علمی در خور یک قدرت منطقهای را در قفقاز جنوبی و بهویژه در رابطه با جمهوری آذربایجان سازمان دهند. در نتیجه، نزدیکی زبانی و فرهنگی و مذهبی، همانگونه که در روابط سیاسی تنشزا بوده است، در حوزۀ ملایم همکاریهای علمی هم بیثمر مانده و به گونۀ شایسته مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است.
در حالیکه همکاریهای علمی در سطوح مختلف میتوانند تنشهای سیاسی را هم تخفیف دهند. در ایران تاکنون سیاست منسجمی در جهت گسترش همکاریهای علمی با کشورهای قفقاز جنوبی و جذب و آموزش محققان و دانشجویان این کشورها شکل نگرفته است. در رابطه با جمهوری آذربایجان به جای بهرهبرداری از دیپلماسی علمی در جهت تنشزدایی پایدار از روابط و ایجاد درک متقابل بهتر، همکاریهای علمی تابع ملاحظات سیاسی شده و به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفتهاند. این در حالی است که توانمندیهای کشورمان در بسیاری از زمینههای علمی و فنی در سطحی بسیار بالاتر از این همسایۀ شمالی قرار دارد و برای جمهوری آذربایجان نیز تأمین نیازهای فنیاش از ایران مقرون به صرفهتر خواهد بود. دانشگاههای استانهای همجوار این جمهوری که در حال حاضر توافقهایی نیز با طرف آذری میتوانند نقش مؤثری در این زمینه ایفا کنند. برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت برای متخصصین در رشتههای مختلف و راهاندازی مدارس تابستانی برای دانشآموزان و دانشجویان و فراهم کردن فرصتهای مطالعاتی برای دانشگاهیان این کشور باید به شکل جدی در دستور کار نهادهای ایرانی قرار بگیرد.
همکاری و هماهنگی وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد با دستگاه سیاست خارجی در این راستا ضروری است. با شکل گرفتن عزمی جدی به منظور طراحی دقیق و جامع دیپلماسی علمی و اهداف آن، و انعکاس این مسئله در سیاستگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت کشور، میتوان به ارتقای جایگاه ایران به عنوان یکی از قدرتهای اصلی منطقهای در قفقاز جنوبی بیشتر امیدوار بود. دیپلماسی علمی از یک سو میتواند در خدمت بهبود و ارتقای هر چه بیشتر روابط سیاسی قرار بگیرد و از سوی دیگر با نزدیکی هر چه بیشتر دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان، امکان افزایش همکاریهای علمی بیشتر فراهم میشود و بسیاری از دغدغههای مشترک در زمینههای محیطزیست، بهداشت و درمان، آموزش، و فناوری، به شکلی آسانتر، کاراتر و اثربخشتر برطرف میشوند.
نویسنده: شیوا علیزاده، دانشجوی دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل اوراسیا
امروزه اثرگذاری متقابل علم، فناوری و روابط بینالملل بر یکدیگر واقعیتی است که بهگونهای گسترده پذیرفته شده است. علم و فناوری نقش روزافزونی در کسب قدرت، نفوذ و سهم از بازارها ایفا میکنند. موفقیت اقتصادی و رونق یک کشور بستگی به توانایی آن در دستیابی به منابع جهانی، و جذب استعدادها و سرمایهها دارد. همکاری علمی برای اعتمادسازی و نزدیکی جوامع بهویژه آنها که فرهنگها و یا نظامهای سیاسی متخاصم با یکدیگر دارند به شدت مورد نیاز است. همکاری علمی میتواند به عاملی مؤثر برای مدیریت منازعه، و افزایش درک متقابل تبدیل شود و به توانمندسازی مناطق محروم جهان کمک کند.
علم، منبع همان چیزی است که جوزف نای آن را «قدرت نرم» میخواند. جامعۀ علمی معمولاً به مسائلی فرامرزی میپردازد که دغدغۀ مشترک کشورها است. در صورت همسویی با اهداف گستردهتر سیاست خارجی، این کانالهای تبادل علمی میتوانند به ائتلافسازی و حل منازعه کمک کنند. همکاری علمی میتواند به بهبود روابط بین المللی بینجامد و در بلندمدت سوءتفاهمهایی را که مانع تحقق ظرفیتهای موجود برای گسترش روابط بین کشورها میشوند برطرف سازد.
دیپلماسی علمی در رابطه با همسایگان اهمیت بیشتری مییابد. کشورهای همسایه معمولاً با دشواریهای مشترکی روبرو میشوند که از واقعیتهای جغرافیایی سرچشمه میگیرند و حل آنها مستلزم همکاریهای علمی است. از سوی دیگر همکاریهای علمی با همسایگان میتوان زمینهساز تربیت نسلی از تحصیلکردگان و نخبگان در کشورهای همسایه باشد که میتوانند زمینهساز نفوذ فرهنگی و فکری یک کشور و تحقق منافع آن در بلندمدت باشند. ظرفیتهای علمی و فنی پیشرفتۀ ایران در مقایسه با بسیاری از جمهوریهای پیشین شوروی
علم، منبع همان چیزی است که جوزف نای آن را «قدرت نرم» میخواند
حضور ايران در قفقاز جنوبي و روابط آن با همسايگانش در اين منطقه، به صورت كلي محدود بوده است، در حالی که نمیتوان گفت مانع مهارناپذيري براي برقراري روابط نزديكتر وجود دارد. کشورهای قفقاز جنوبی در مقایسه با سایر حوزههای همجوار کشورمان از هنگام فروپاشی شوروی تا کنون جایگاهی در خور در دستور کار سیاست خارجی ایران نیافتهاند. نقش کمرنگ کنونی ایران در منطقه به هیچ وجه با واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی همخوانی ندارد. سیاست خارجی ایران در این منطقه بیشتر انفعالی و در پی دفع تهدیدهای احتمالی، و کمتر فعال و در جستوجوی خلق فرصتهای تازه بوده است، در حالی که روابط با این کشورها میتواند عمیقتر و گستردهتر از احداث جادههای ناتمام و معاملۀ انرژی باشد.
در روابط ایران و جمهوری آذربایجان، ناهمواریها و بینظمیهایی وجود داشته است. سیاست ایران در قفقاز جنوبی و در آسیای مرکزی تا اندازۀ زیادی بر اساس محدودیتهای داخلی کشور و منافع و رویاروییهایش در ورای این مناطق، از جمله با ایالات متحده، بنا نهاده شده است. با وجود اینکه سیاستهای تهران در قفقاز در اساس توسط ملاحظات مادی و نه ایدئولوژی هدایت میشوند، حساسیت ایالات متحده به ایران و رقابت آمریکا و روسیه در منطقه، نقش مؤثری در جلوگیری از اجرای بسیاری از توافقهای ایران و کشورهای قفقاز جنوبی داشته است. تأثیرگذاری طرفهای سوم (بهویژه روسیه و ایالات متحده) بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان بارها بر منافع کشورمان تأثیر سوی خود را بر جای گذاشته است. روابط سیاسی ایران و جمهوری آذربایجان همواره تحت تأثیر پیوند استراتژیک جمهوری آذربایجان با ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل و نیز اختلاف در مورد رژیم حقوقی دریای خزر قرار داشته است و سرشت روابط سیاسی دو کشور حتی مانع گسترش روابط اقتصادی شده است.
با این همه، به نظر میرسد پس از توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ و رفع تدریجی تحریمهای
کشورهای همسایه معمولاً با دشواریهای مشترکی روبرو میشوند که از واقعیتهای جغرافیایی سرچشمه میگیرند و حل آنها مستلزم همکاریهای علمی است
جمهوری آذربایجان در روابط خود با ایران برای بعد ترانزیتی و اقتصادی اولویت ویژهای قائل است. موقعیت جغرافیایی این کشور موجب میشود ایران به گزینهای اجتنابناپذیر برای تأمین منافع اقتصادی آن تبدیل شود. بدیهی است که با تدوین یک راهبرد دقیق برای گسترش مناسبات اقتصادی و ایجاد مشوقهای لازم، میتوان منافع دو کشور را هر چه بیشتر به هم گره زد و بر تأثیرگذاری منفی و کارشکنیهای طرفهای سوم و نگرانیهای امنیتی فائق آمد و به نقشی شایستۀ جایگاه ژئوپلیتیکی ایران در منطقه دست یافت.
همکاریهای علمی یکی از حوزههای مهمی است که در روابط ایران و جمهوری آذربایجان تا اندازۀ زیادی مغفول مانده است و با وجود ظرفیتهای مناسب و نیاز هر دو کشور به گسترش این نوع همکاریها هرگز از رونق کافی برخوردار نشده است و وضعیت مطلوبی ندارد. البته از نخستین سالهای پس از فروپاشی تا امروز تلاشهایی در این مسیر صورت گرفته و توافقهایی انجام شده است که در مقایسه با کارنامۀ سایر بازیگران در عرصۀ دیپلماسی علمی چندان چشمگیر نیستند. بیشتر دانشگاههای جمهوری آذربایجان و 11 دانشگاه و مؤسسۀ آموزشی ایران عضو اتحادیۀ دانشگاههای قفقاز هستند که با ابتکار کشورهای ترکیه و گرجستان با هدف اولیۀ بهرهبرداری از میراث مشترک کشورهای همسایه در جغرافیای قفقاز تأسیس شد تا آیندۀ این منطقه در پرتوی کارهای آکادمیک صورت گرفته در حوزههای زبان، فرهنگ، تاریخ، هنر، اقتصاد، و آموزش روشن شود.
در سال 1996 اتاقهاي ايران در دانشگاههاي باكو و خواجه نصيرالدين طوسي جمهوري آذربايجان، اتاق بخش ايران در دانشكده خاورشناسي دانشگاه دولتي باكو و دانشكده ادبيات فارسي دانشگاه
علوم تربيتي خواجه نصيرالدين طوسي جمهوری آذربايجان با هدف گسترش روابط علمي و فرهنگي
ميان مراكز آموزش عالي ايران و جمهوری آذربايجان و نيز كمك به مراكز آموزش زبان فارسي در اين
كشور افتتاح شدند. ایران و جمهوری آذربایجان توافقنامههایی برای همکاری علمی در زمینههای پزشکی امضا کردهاند و جمهوری اسلامی ایران برای توسعه همکاریها با جمهوری آذربایجان در زمینههای مختلف از جمله ایجاد
جمهوری اسلامی در منطقۀ قفقاز و به ویژه در جمهوری آذربایجان که به دلیل اشتراک های فرهنگی، زبانی و مذهبی انتظار میرود کارنامۀ بهتری در عرصۀ همکاری علمی با آن داشته باشد، به گونه جدی با رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای روبه رو است
نمایندگی جامعهالمصطفی در جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر اقدامهایی چون ترجمه و تألیف کتب درسی مورد نیاز جامعه علمی جمهوری آذربایجان در حوزه قرآن، حدیث، کلام، تاریخ، فقه، احکام، عقاید و اخلاق اسلامی و همچنین گرفتن مجوز چاپ از کمیته دینی جمهوری آذربایجان و برگزاری دورههای دانشافزایی قرآنی و مذهبی انجام داده است. البته، در سال 1992، دولت جمهوری آذربایجان، دانشگاه اسلام را با هدف تربیت نسل جدید روحانیون و کاهش نیاز به اعزام دانشجویان به منظور تحصیلات مذهبی به خارج از کشور تأسیس کرد و به طور کلی، همکاری با این کشور در زمینۀ آموزشهای مذهبی نمیتواند از حد مشخصی فراتر رود.
با وجود اینکه در ایران بازار مؤسسه های اعزام دانشجو به کشورهای مستقل همسود از جمله جمهوری آذربایجان گرم است، اما کشور ما به مقصد جذابی برای دانشجویان این کشور تبدیل نشده و تبلیغات کافی در مورد جایگاه علمی ایران و ظرفیتهای دانشگاههای کشور برای مردم جمهوری آذربایجان صورت نگرفته است. شماری از دانشجویان ایرانی در آکادمی انرژی اکو در باکو در دورۀ دکتری مشغول به تحصیل شدهاند. در حال حاضر 268 دانشجو ایرانی مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی جمهوری آذربایجان هستند. در حالی که شمار دانشجویان ایرانی در جمهوری آذربایجان حدود دو هزار نفر است، در ایران بر اساس آمار سازمان امور دانشجویان وزارت علوم تنها 64 دانشجو از جمهوری آذربایجان مشغول به تحصیل هستند.
بیشتر تفاهمنامههای بینوزارتی بین ایران و جمهوری آذربایجان در زمینۀ همکاریهای علمی و آموزشی که شمار آنها به پنج سند میرسد، در سالهای 1371 تا 1373 و یکی از آنها هم در سال 1381 بسته شدهاند. این تفاهمنامهها بندهای مفیدی در مورد توسعۀ همکاریهای آکادمیک مانند دادن بورس، آموزش زبان و مانند آن را در بر داشتهاند. مهلت برخی از این تفاهمها به پایان رسیده و برخی بهخودی خود قابل تمدید بودهاند. اما در سالهای اخیر نوعی خلأ و رکود در این سطح از همکاریها بهوجود آمده و باید زمینۀ بستن تفاهمنامههای جدید فراهم شود. دانشگاههای استانهای همجوار این جمهوری هم در حال حاضر توافقهایی نیز با دانشگاههای جمهوری آذربایجان دارند.
با توجه به واقعیتهای موجود مانند تفاوت قابل توجه سبک زندگی در جمهوریهای سکولار پساشوروی با ایران، برخوردار نبودن ایران از یک راهبرد و برنامۀ منسجم در جهت جذب دانشجویان خارجی و استقبال نکردن جوانان جمهوری آذربایجان از ایران به شکل گسترده بهعنوان گزینهای برای ادامۀ تحصیل به دلایل مختلف تاکنون، بهنظر نمیرسد کشور ما به آسانی و در کوتاهمدت بتواند در صدر اولویتهای جوانان جمهوری آذربایجان برای ادامۀ تحصیل در خارج قرار بگیرد. اما آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد تعریف پروژههای تحقیقاتی مشترک، تبادل اساتید دانشگاه و متخصصان، برگزاری فرصتهای مطالعاتی و یا دورههای بازآموزی کوتاه مدت، و تبادل تجربیات در زمینۀ حل مشکلات زیستمحیطی، بهداشتی و درمانی، و نظایر آنها است. شناسایی توانمندیهای کشورمان به جمهوری آذربایجان بهویژه
بهرهبرداری از «دیپلماسی علمی» به منظور بهبود روابط سیاسی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی، تاکنون بهطور جدی در دستور کار سیاستگذاران کشورمان قرار نداشته است و به ظرفیتهای علمی و فنی کشور در جهت تحقق منافع ملی در رابطه با جمهوری آذربایجان هم توجه مناسب نشده است
جمهوری اسلامی در منطقۀ قفقاز و به ویژه در جمهوری آذربایجان که به دلیل اشتراک های فرهنگی، زبانی و مذهبی انتظار میرود کارنامۀ بهتری در عرصۀ همکاری علمی با آن داشته باشد، به گونه جدی با رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای روبه رو است. شاید همکاری جمهوری آذربایجان با بسیاری از این کشورها بهویژه در نخستین سالهای پس از فروپاشی، برخاسته از نیازهای فوری اقتصادی و فنی و نه ملاحظات سیاسی بوده باشد. درواقع، نزدیکی فرهنگی و مذهبی، و قرابت جغرافیایی به خودی خود سبب نمیشوند همسایگان، پیشنهادها و برنامههای عملگرایانۀ دیگر کشورها را رد کنند و برای رفع نیازهای خود منتظر ابتکار ایران بمانند. رقبای کشورمان به تربیت متخصص در رشتههای مختلف (بهویژه اقتصاد و مدیریت) برای جمهوریهای پیشین شوروی مبادرت ورزیدهاند تا تداوم نقش و تأمین منافع خود را در آیندۀ این کشورها تضمین کنند.
روسها که با دو قرن سیطره بر قفقاز، نخستین کارگزاران انتقال ایدههای مدرن به این منطقه بودهاند و در ایجاد نظام آموزشی جدید و تأسیس دانشگاه در جمهوری آذربایجان کنونی نقش اساسی داشتهاند، هنوز هم بازیگری اجتنابناپذیر در عرصۀ همکاریهای آکادمیک با این کشور به شمار میروند. شمار به نسبت زیادی از مؤسسههای آموزش عالی روسیه در باکو شعبه دارند. ایالات متحده نیز بهعنوان یکی از سردمداران قدرت نرم و دیپلماسی علمی، مراکز آموزشی و اطلاعرسانی پیشرفتهای در آسیای مرکزی و قفقاز دارد.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، همکاری آموزشی میان ترکیه و کشورهای ترکزبان به دو شیوۀ اعطای بورس به دانشآموزان و دانشجویان منطقه برای تحصیل در ترکیه و تأسیس مدرسه و دانشگاه در این کشورها آغاز شد . با وجود فراز و نشیبهای بسیار، ترکیه همچنان به اجرای برنامههای گوناگون آموزشی ادامه میدهد و نخبگان سیاسی هنوز به تأثیر این برنامهها در بلندمدت اعتقاد دارند. در سال تحصیلی 2013-2012 تعداد 7379 دانشجو از جمهوری آذربایجان در ترکیه مشغول به تحصیل بودهاند و درواقع جمهوری آذربایجان در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که اتباع آنها برای تحصیل به ترکیه میروند. دولت ترکیه که دربارۀ مسائل فرهنگی و هویتی، اغلب مایل به کنترل شدید و انحصارگری بوده است ، در زمینۀ آموزش برون مرزی ، موضعش را تعدیل کرد و بخش خصوصی را آزاد گذاشت تا به تأسیس نهادهای آموزشی در آسیای مرکزی و قفقاز بپردازد.
اسرائیل، کنشگر دیگری است که فعالیتهایش در حوزۀ دیپلماسی علمی قابل توجه است. در طول چند سال اخیر دیپلماسی علمی بهعنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی بهطور ویژه مورد توجه مسئولین این رژیم قرار گرفته است. اسراییل برای رسیدن به اهدافش از ابزار و مؤسسههای گوناگونی بهره برده است. به باور مقامهای جمهوری آذربایجان، توسعۀ همکاری با اسرائیل در زمینۀ کشاورزی، فناوری، پزشکی، حفاظت از محیط زیست، آموزش و ارتباطات، با جاری کردن سرمایه و فناوری سطح بالا به بخشهای مختلف اقتصادی، منافع این کشور را تأمین میکند و رفاه شهروندان را افزایش میدهد.
در حالیکه تنشهای سیاسی در سراسر جهان در حال افزایشاند،
با شکل گرفتن عزمی جدی به منظور طراحی دقیق و جامع دیپلماسی علمی و اهداف آن، و انعکاس این مسئله در سیاستگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت کشور، میتوان به ارتقای جایگاه ایران به عنوان یکی از قدرتهای اصلی منطقهای در قفقاز جنوبی بیشتر امیدوار بود
در حالیکه همکاریهای علمی در سطوح مختلف میتوانند تنشهای سیاسی را هم تخفیف دهند. در ایران تاکنون سیاست منسجمی در جهت گسترش همکاریهای علمی با کشورهای قفقاز جنوبی و جذب و آموزش محققان و دانشجویان این کشورها شکل نگرفته است. در رابطه با جمهوری آذربایجان به جای بهرهبرداری از دیپلماسی علمی در جهت تنشزدایی پایدار از روابط و ایجاد درک متقابل بهتر، همکاریهای علمی تابع ملاحظات سیاسی شده و به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفتهاند. این در حالی است که توانمندیهای کشورمان در بسیاری از زمینههای علمی و فنی در سطحی بسیار بالاتر از این همسایۀ شمالی قرار دارد و برای جمهوری آذربایجان نیز تأمین نیازهای فنیاش از ایران مقرون به صرفهتر خواهد بود. دانشگاههای استانهای همجوار این جمهوری که در حال حاضر توافقهایی نیز با طرف آذری میتوانند نقش مؤثری در این زمینه ایفا کنند. برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت برای متخصصین در رشتههای مختلف و راهاندازی مدارس تابستانی برای دانشآموزان و دانشجویان و فراهم کردن فرصتهای مطالعاتی برای دانشگاهیان این کشور باید به شکل جدی در دستور کار نهادهای ایرانی قرار بگیرد.
همکاری و هماهنگی وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد با دستگاه سیاست خارجی در این راستا ضروری است. با شکل گرفتن عزمی جدی به منظور طراحی دقیق و جامع دیپلماسی علمی و اهداف آن، و انعکاس این مسئله در سیاستگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت کشور، میتوان به ارتقای جایگاه ایران به عنوان یکی از قدرتهای اصلی منطقهای در قفقاز جنوبی بیشتر امیدوار بود. دیپلماسی علمی از یک سو میتواند در خدمت بهبود و ارتقای هر چه بیشتر روابط سیاسی قرار بگیرد و از سوی دیگر با نزدیکی هر چه بیشتر دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان، امکان افزایش همکاریهای علمی بیشتر فراهم میشود و بسیاری از دغدغههای مشترک در زمینههای محیطزیست، بهداشت و درمان، آموزش، و فناوری، به شکلی آسانتر، کاراتر و اثربخشتر برطرف میشوند.
نویسنده: شیوا علیزاده، دانشجوی دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل اوراسیا
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۶ ساعت 7:59 توسط احمدعلی بوستان سعدی
|
