ویژگی های یک وزیر امورخارجه در دنیای امروز
دنیای امروز دنیایی است که همه کشورها را نیازمند به مدیرانی می کند که هم فضای جدید را درک کنند، هم با مولفه ها و زبان تخصصی جدید در صحنه سیاست خارجه آشنا باشند، هم با تحولات سریع و ابزار جدید همگام باشند، هم قادر به تطبیق دادن کشور با مولفه ها و تحولات پیش رو باشند.

درسالیان دور، وقتی دیپلماتها از طرف دولتهای شان برای انجام مذاکره با یک دولت متخاصم یا یک دولت متحد به خارج از کشور اعزام میشدند، معمولا دستورالعملی که از طرف پایتخت به آنها داده میشد حاوی نکاتی کلی در باب منافع ملی و نکاتی در مورد چشم انداز و اهداف بلند مدت کشورشان بود.
علت اینکه دستورالعمل دولتها به هیاتهای مذاکرهکننده آنچنان دقیق و موشکافانه نبود، عمدتا به فاصله میان پایتخت مبداء و مکان مذاکرات مربوط میشد. یعنی، با توجه به ابزار کند ارتباطی در آن زمان و سرعت پایین تردد، معمولا انتقال یک پیام از مکان مذاکرات به پایتختهای طرفین آنقدر طول میکشید که عملا در حین مذاکرات هیچ امکان تبادل پیام برای اخذ موافقت و واکنش دولت مرکزی، ایجاد هماهنگی یا دریافت نظر حاکمیت در مورد یک موضع خاص یا موضوعات مورد بحث برای هیات مامور میسر نبود.
از این رو، دولتها پیش از اعزام دیپلماتها، صرفا کلیاتی در مورد منافع ملی و اهداف بلندمدت خود به هیات مذاکره کننده تفهیم میکردند و به آنها برای انجام گفت وگو با طرف مقابل اختیارات تام میدادند. در نتیجه، معاهدات و متونی که در انتهای مذاکرات حاصل میشد - و به تبع، روابطی که میان کشورها در چنین فضایی تنظیم میشد - عمدتا متاثر و متناسب با همین شرایط شکل میگرفت.
اما امروز، با توجه به امکان ارتباط لحظهای، ابزار نوین مانند تله کنفرانس و سایر تحولات شکلی و ماهوی که در نظام بینالملل صورت گرفته، طبیعتا ماهیت مذاکرات بینالمللی و میزان دقت و حساسیت طرفین بر سر تک تک واژگان در پروسه مذاکره به شدت تغییر کرده است، و این امر نیز به نوبه خود بر جنس، دقت و کیفیت روابط میان کشورها - و حتی بر مناسبات ژئوپولیتیک و سیاسی - تاثیرات بسزایی گذاشته است.
امروز شاهدیم که آقایان ظریف و عراقچی با اصرار بر تغییر تنها یک واژه در قطعنامه شورای امنیت و با درج یک قید در یک جمله آن، عملا برنامه موشکی ایران را از زیر ضرب این نهاد امنیتی بینالمللی خارج میکنند و از این طریق اهرمهای مهم فشار و فرصتهای آسیب رسانی متعاقب را از دست کشورهای رقیب خارج میسازند. این پدیده - یعنی تغییر معادلات و توازن قدرت یا خلع سلاح یک کشور از طریق تغییر تنها یک واژه در متن معاهده - در اعصار گذشته چندان قابل تصور نبود.
البته طبیعی است که تحولات رشته و دنیای دیپلماسی تنها متاثر از ورود ابزار نوین ارتباطی و کم شدن فاصلهها نیست. اما مثال فوق به این دلیل ذکر شد که نشان داده شود تا چه میزان مقوله سیاست خارجه و مذاکرات بینالمللی در عصر کنونی به یک مقوله تخصصی، دقیق و حساس تبدیل شده و تا چه میزان بهرهبرداری از افراد متخصص و کاردان در راس دستگاه دیپلماسی کشور - که قادر به سیر و تعامل در چنین فضایی باشند - لازم و ضروری شده است.
به عبارت دیگر، دنیای امروز دنیایی است که همه کشورها را نیازمند به مدیرانی میکند که هم فضای جدید را درک کنند، هم با مولفهها و زبان تخصصی جدید در صحنه سیاست خارجه آشنا باشند، هم با تحولات سریع و ابزار جدید همگام باشند، هم قادر به تطبیق دادن کشور با مولفهها و تحولات پیش رو باشند و هم بتوانند زیرساختهای لازم را برای آماده کردن کشور برای مواجهه با این فضا ایجاد و مهیا سازند.
به بیان دقیقتر، در صحنه سیاست خارجه امروز کسی میتواند وزیر امور خارجه باشد که مولفههای دوران گذار را به درستی شناسایی کند و مطابق آن برای کشور برنامهریزی نماید؛ «جریانشناسی» بداند و از رویکردهای کلینگر، تک بعدی، شعاری و غیر اصولی فاصله بگیرد؛ ساز وکارها و حتی قوانین داخلی کشورهای مهم را بشناسد (مثلا به Foreign relations law در آمریکا مسلط باشد) و ارتباط ارگانیک میان نظام داخلی آنها و نظام بینالمللی را درک کند؛ اختیارات نهادهای داخلی سایر کشورها را بداند و کارکرد و با عملکرد و نقش بازیگران پیرامونی (مانند لابیها و رسانهها) به خوبی آشنا باشد؛ نبض افکار عمومی را در دست داشته باشد و بتواند بااستفاده صحیح و هوشمندانه از رسانهها و شبکههای اجتماعی (مانند توئیتر) ارتباط و همزبانی سازندهای با آن برقرار سازد؛ و نیازهای دستگاه دیپلماسی و ابزار لازم برای مدرنسازی آن را (مثلاً تهیه یک سیستم تلهکفرانس امن برای برقراری ارتباط لحظهای مذاکرهکنندگان با دپارتمانهای حقوقی نهادهای مختلف) شناسایی و تامین نماید.
در واقع، میتوان گفت که دنیای امروز تخصص و کاردانی وزیر امور خارجه - با کیفیتی که ذکر شد - به مثابه یک مزیت نسبی و یک امتیاز راهبردی است که نباید به راحتی از آن گذشت یا غافل شد.
البته حسن انتخاب وزیر امور خارجه در دولت یازدهم نشان داد که دکتر روحانی به خوبی به این حقیقت واقف است. اما کماکان مهم است که کلیت دستگاه سیاسی و همه جناحهای کشور با او در این زمینه همنظر شوند تا هم منافع ایران در صحنه بینالمللی به بهترین شکل تأمین شود و هم راه توسعه دستگاه دیپلماسی کشور متناسب با مقتضیات زمان کماکان باز بماند.
از: رضا نصری
منبع: تارنمای خبرآنلاین، 14 تیر 1
نقل از ایرنا مقاله