جواد منصوری سفیر پیشین ایران در چین بر ارتباطات و گفتگوهای منظم بین تهران و پکن تاکید کرد و این موضوع را در فضای پسا تحریم ضروری دانست.
دومین مقصد از تور آسیایی اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، کشور چین معین شده بود. چین در یک دهه گذشته مناسباتش را با تهران افزایش داده است؛ هرچند توسعه مناسبات بین ایران و چین در یک دهه گذشته به ویژه در دوران تحریم، جنبه اقتصادی یافته است اما به نظر می رسد در دوران پسابرجام، ابعاد جدید دیگری هم می تواند پیدا کند. با این وجود، سفر دکتر ظریف به چین، نخستین سفر او به پکن پس از دستیابی به توافق هسته‌ای محسوب می‌شود. سند جامع همکاری‌های راهبردی در افق ۲۵ سال آینده در بهمن سال گذشته، با سفر رئیس‌جمهوری چین به تهران بین طرفین امضا شد. درخصوص مناسبات ایران و چین در دوره پسابرجام خبرآنلاین گفتگویی با جواد منصوری سفیر پیشین ایران در چین ، داشته‌ است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم.
- در مورد سفر آقای ظریف به چین صحبت بفرمایید. آیا روابط بعد از دوران تحریم با چین می تواند متفاوت از گذشته باشد؟
* دو کشور ایران و چین در دو منطقه از شرق و غرب آسیا، از لحاظ ژئوپلتیکی و روابط تاریخی- فرهنگی اهمیت زیادی دارند و در سال‌های اخیر در بسیاری از زمینه‌های سیاسی اقتصادی روابط رو به توسعه ای را دنبال کردند. به‌طوری که امروز می توان گفت روابط ایران و چین به شکلی استراتژیک تعریف می شود و در همه زمینه‌ها، فعالیت دو جانبه رو به گسترش است. از طرف دیگر اینکه در بسیاری از مواضع بین المللی مواضع مشترک بین دو طرف وجود دارد و این موضوع می تواند به نزدیک شدن دو دولت و افزایش همکاری‌ها کمک کند. نگاه دیگری که تاثیر گذار است این است که منطقه غرب آسیا بویژه خلیج فارس تامین کننده بخشی از انرژی چین بوده و بازار گسترده چین محسوب می شود که نفوذ ایران و حضور آن در این منطقه از اهمیت بالایی در سیاست خارجی دولت چین برخوردار است .
از این رو ایران در این منطقه برای چین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ضمن اینکه ظرفیت همکاری با ایران در تمامی زمینه‌ها وجود دارد طبعا این مسئله باعث می شود که دو طرف برای هماهنگی و پیگیری کارها، ارتباطات منظمی در سطح بالا داشته باشند. در یک سال گذشته سفرهای متعددی از چین به ایران و از ایران به چین صورت گرفته و در زمینه اجرایی کردن بسیاری از طرح‌ها و نهایی کردن بعضی از تصمیمات پیشرفته بخصوص تبادل نظر در زمینه مسئله برجام رفت و آمدها و گفت و گو‌هایی وجود دارد که در این برهه بخصوص اهمیت خاصی به این سفر داده می شود.
-روابط آمریکا با چین در آینده با آمدن ترامپ دچار چه تغییر و تحولاتی می تواند قرار بگیرد؟
آمریکایی‌ها در مورد روابطشان با چین دچار یک تضاد یا پارادوکس هستند که براحتی نمی توانند از این تضاد خارج شوند. سیاست‌ها و رفتارهای حساب شده و روبه استحکام چین برای دولت آمریکا ایجاد نگرانی زیادی کرده و از طرفی توسعه نفوذ چین در بازارهای جهانی بویژه در شرق آسیا به صورت طبیعی برای امریکایی‌ها قابل قبول نیست. از این رو به این دلیل است که شاهد مواضع خاص و گاه تنش زا از سوی ترامپ هستیم. رئیس جمهوری منتخب آمریکا از حضور کالاهای چینی در بازار آمریکا و حضور سرمایه گذاران آمریکایی در چین نگرانی خاصی دارد و البته سیاست‌های کلی آمریکا نیز در این رابطه قابل تحلیل است. به طریق اولی این نگرانی در شرق آسیا بیشتر است و به این دلیل است که برای آمریکا روابط با چین پیچیدگی‌های فوق العاده‌ای دارد. از این رو نمی توان یه شکل جدی روی سخنان ترامپ حساب کرد که چه سیاستی را در پیش رو دارد. به این دلیل که بعد از استقرار در محل کار خود به شکل طبیعی با واقعیت‌های دیگری مواجه خواهد شد که ممکن است در مواضع و نظریاتش در رابطه با چین تغییراتی دهد.
-این تغییر رویکرد در تفاوت نگاه جمهوریخواهان به چین با رویکرد دموکرات‌ها است؟
*به طور معمول در ۳۵ سال گذشته جمهوریخواهان به شکل خاص تری روابط بهتری با چین داشتند و سعی کردند به چین به عنوان شریک خود در صحنه بین المللی نگاه کنند. اما این دموکرات‌ها بودند که به چین به عنوان یک رقیب خود نگاه می کردند. از این رو به نظر می رسد روابط چین و آمریکا ممکن است در آینده یک تنش‌های بیشتری را پیش رو داشته باشد.
-تنش یا دوستی بین چین و آمریکا چه تاثیری می تواند روی ایران داشته باشد؟ روابط چین با ایران تحت شعاع رابطه آن با آمریکا است یا می توان بین این دو رابطه تفکیک قائل شد؟
*روابط چین با آمریکا بسیار گسترده است و به این دلیل نمی توان به شکل مشخصی گفت که این روابط مستقیما به روابط با ایران ارتباط پیدا کند. ضمن اینکه به هر حال دولت چین هم در معادلات بین‌المللی خود به گونه ای رفتار می کند که آمریکایی‌ها به راحتی نتوانند در مورد چین تعیین تکلیف کنند یا تصمیم گیری ویژه ای به زیان این کشور بگیرند. نکته دیگر اینکه به هر حال هر دولتی در آمریکا روی کار بیاید واقعیت موجود چین را نمی تواند نادیده بگیرد و هر سیاستی را بدون در نظر گرفتن چین اتخاذ کند. به هر روی دولت چین از شرایط ضعف خود دور شده است و در حوزه‌های مختلف قدرت بزرگی محسوب می شود که آمریکا نمی تواند در موردش هر تصمیمی بگیرد.
-به نظرتان مواضع چین در مورد برجام در آینده چگونه خواهد بود؟ ایران می تواند روی چین حساب ویژه ای باز کند که در آینده اگر قطعنامه ای علیه ایران صادر شود کنار تهران بماند؟
* به نظر می رسد که با توجه به تحولات صورت گرفته در چند سال اخیر در خاورمیانه از یک طرف و افزایش تنش بین چین و آمریکا از طرف دیگر، دولت چین نسبت به رفتارهای آمریکا نظر مثبتی و همگرایانه ای نخواهد داشت. حتی بعضی از کشورهای اروپایی هم نسبت به رفتارهای آمریکا نظر مثبتی ندارند، به دلیل اینکه بعضی نظرات جدید ترامپ را مخصوصا در راستای ثبات و امنیت اقتصادی سیاسی خود و هم پیمانان خود نمی بینند. اروپایی‌ها هم به هر حال انتظار دارند آمریکا معادلات و مناسبات اقتصادی که سال‌های سال آمریکا به آن پایبند بوده و روی آن حساب کرده اند به هم نزند. از این رو چین هم با اینکه دوست و شریک آمریکا محسوب می شود اما در مقابل رفتارهایی که منافع آن را دچار تنش کند مقاومت نشان خواهند داد و در موضوع برجام هم به هر حال چین بین کشورهای پنج بعلاوه یک طرفدار حل سریعتر موضوع بوده است. چینی‌ها به هر حال به موضوعات مختلف با دید و نگرش اقتصادی می نگرند و امنیت انرژی خود را حیاتی می دانند.
-آقای ظریف بعد از چین به ژاپن رفتند. روابط ایران با ژاپن را چگونه می بینید؟ با اینکه این دو کشور تعارض خاصی ندارند ولی روابط گسترده‌ای هم مشاهده نمی شود.
*به هر حال مناسبات ژاپن با ایران تحت تاثیر آمریکا است و ژاپن از مناسباتی که بخواهد فاصله آن را با آمریکا کاهش دهد یا دچار صدمه کند فاصله می گیرد. از این رو با توجه به پا برجا بودن مشکلات بین آمریکا و ایران، چشم انداز خاصی هم برای گسترش روابط ژاپن و ایران به شکل خاصی مطرح نیست. البته گستره روابط دیپلماتیک بسیار زیاد است و سفر آقای ظریف می تواند گشایش‌هایی را در روند معالات و مبادلات تجاری و اقتصادی بوجود آورد.
ترامپ و روابط چین و آمریکا
بی شک روابط چین و آمریکا یکی از مهمترین روابط قرن حاضر برای جامعه جهانی و همچنین هر دو کشور چین و آمریکا است. زیرا که این روابط بر صحنه روابط بین الملل، منطقه ای و کانون‌های گرم سیاسی و امنیتی بویژه در حوزه شرق و جنوب آسیا و مهمتر از همه بر اقتصاد و تجارت جهانی نیز تاثیر گذار است. لذا همواره مورد توجه و بحث‌های کاندیداها در زمان انتخابات آمریکا نیز قرار می گیرد. جلیل ادیبی در ایرنا نوشت:واقعا انتخاب دونالد ترامپ چه تاثیری بر مناسبات فعلی چین و آمریکا خواهد گذاشت؟ روابطی که فعلا نه خصمانه است و نه دوستانه، اما سردی روابط که متاثر از تغییر جهت سیاست آمریکا به شرق آسیا در دوران اخیر صورت گرفته و تاثیرات مهمی که این سیاست بر ملاحظات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پیرامون چین گذاشته، کاملا مشهود است. آنچه که مسلم است ترامپ رئیس جمهوری است که کمترین تجربه را در سیاست خارجی آمریکا دارد. او اساساً سیاستمدار نیست، همه او را یک تاجر و سرمایه دار می شناسند. ترامپ از معدود روسای جمهوری است که پیش از این نه سابقه حضور در کنگره و نه در کسوت فرمانداری و نه نقش دولتی داشته و از همه مهمتر خود را وامدار هیچ یک از دو حزب عمده آمریکا نمی داند.این موارد بعلاوه شخصیت بحث برانگیز ترامپ موجب شده مواضع و سیاست‌های او در حوزه سیاست خارجی و روابط با بازیگران مهم جهانی به سختی پیش بینی شود. با تمامی این ملاحظات، این شخصیت غیرقابل پیش بینی، قرار است از روز ۲۰ ژانویه سال آینده میلادی به کاخ سفید پا بگذارد و سکان بزرگترین قدرت و اقتصاد جهان را در دست بگیرد و اما روابط آمریکا و چین دارای ابعادی است که حتی ترامپ نیز نمی تواند حداقل به دلیل منافع ناشی از روابط با چین آن را نادیده یا حتی کوچک به شمار آورد. این دو کشور از وابستگی اقتصادی نسبتا عمیقی به یکدیگر برخوردارند، چنانچه منافع مشترک این دو بیش از اختلافات، و همکاری این دو بیش از درگیری آنهاست. حجم روابط تجاری این دو کشور هم اکنون از رقم
۵۰۰ میلیارد دلار فراتر رفته و هرگونه محدودیت و تهدید فراتر از آستانه تحمل مناسبات، برای هر دو کشور هزینه زا خواهد بود. چینی‌ها (چه مردم و چه محافل آکادمیک) قبل از پیروزی ترامپ معتقد بودند او برای مناسبات چین و آمریکا می تواند از رقیبش مثبت تر باشد. آنها معتقدند که با یک تاجر در مقایسه با حزبی که با ایجاد مسائل سیاسی، امنیت پیرامونی، حقوق بشری و غیره تهدیدات مضاعفی را برای چین ایجاد نموده، بهتر می توان تعامل داشت. شایان ذکر است که دیدگاه‌های ترامپ تا بحال مشخص کرده که نگاه او بیشتر معطوف به اقتصاد داخلی و رفاه شهروندان است و همین نکته احتمالا برای چینی‌ها یعنی دردسر کمتر. چینی‌ها بخوبی واقفند که آمریکا قادر به ایجاد موانع بسیار مهم در مسیر تحقق استراتژی توسعه اقتصادی چین است ولی تهدیدات بیش از حد در زمینه امنیت داخلی و خارجی چین (همچون حقوق بشر، آزادی بیان، سیاست مهار چین، تحریک مناقشات پیرامونی نظیر جزایر دیایو تای، تایوان، دریای جنوبی و غیره)، با توجه به راهبری شین جین پینگ و دیدگاه مقتدرانه و متفاوت از اسلاف خود، چیزی نیست که چین آن را از سوی آمریکا برتابد. تجربه نشان داده است که چینی‌ها در مسائل تجاری و اقتصادی با توجه به نگاه راهبردی به این مسائل می توان چانه زنی و تعامل کرد ولی با مسائل سیاسی و امنیتی نه.
آمریکا امیدوار است باگسترش روابط اقتصادی وتجاری با چین سود بیشتری حاصل کند به همین دلیل می خواهد در صنایعی که چین آن را در انحصار دولتی خود دارد مانندارتباطات ازراه دور ، زیرساختها، بیمه، خدمات مالی باز، حقوق مالکیت معنوی دربازارداخلی چین، واقعی کردن نرخ ارزRMB بتواند سهم بیشتری از بازار چین را صاحب شود و از انواع صادرات به چین از جمله فروش و صادرات خدمات به داخل چین منفعت کسب نماید تا حداقل کسری تجاری آمریکا با چین را کاهش دهد. آقای یانگ جیه مینگ رئیس سابق موسسه تحقیقات مسائل بین المللی شانگهای و رئیس کمیته آکادمیک و از محققین برجسته چین در خصوص روابط چین و آمریکا در زمان ترامپ اظهار می دارد: تاثیرات دونالد ترامپ بر روابط چین و آمریکا در سه محور ظهور خواهد داشت .
۱-مسائل مشکل ساز روابط دو کشور تغییر خواهد کرد.اولین مسئله مشکل ساز بی‌اعتمادی استراتژیک بین آمریکا و چین است. چین بزرگترین کشور در حال خیزش و آمریکا بزرگترین کشور قدرتمند جهان است. در همین راستا آمریکا سلطه و هژمونی خود را در جهان باید حفظ و کنترل کند. این عدم اعتماد بین دو کشور در آینده همچنان استمرار خواهد داشت. آقای ترامپ به عنوان نماینده‌ای از نیروهای مخالف جهانی شدن به منافع اقتصادی توجه بیشتری دارد، لذا پیش بینی می شود که این کشور از چین خواهد خواست در بعضی از بخش‌ها منعطف و کوتاه بیاید. از سوی دیگر در برخی از موضوعاتی که هم اکنون بین چین و آمریکا همکاری وجود دارد مانند تغییرات جهانی آب و هوا، محتملا به اختلافات جدید تغییر شکل دهد.
۲-کانون‌های مهم مورد توجه دو کشور در روابط چین و آمریکا احتمالا دستخوش تغییر خواهد شد. سابقا آمریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک متحدان نظامی خود را برای مهار چین ایجاد کرده بود. اما اکنون این وضعیت درحال تغییر است و آمریکا باید مطابق با وضعیت فعلی تحولات کشورها مانند فیلیپین، مالزی، ویتنام یکسری راهبردهای جدید در توازن آسیا – پاسفیک،TPP و مانند آن را برنامه ریزی کند .
۳-جدا از چالش‌ها، چین و آمریکا با فرصت‌های جدیدی نیز هم روبرو خواهند بود. به وجود آمدن موضوعات جدید مثبت در روابط چین و آمریکا را نمی توان انکار کرد. ترامپ بعنوان نماینده طبقه رهبران جدید آمریکا به تبادل منافع نسبت به گذشته توجه و تاکید بیشتری دارد. مسائل استراتژیک و امنیتی همواره موضوعات سنتی مورد علاقه حزب جمهوریخواهان بوده، لذا ممکن است موجب شود که در وضعیت جدید با چین در مسائل جهانی استراتژیک تنظیمات جدید داشته باشند و البته تنش در مسائلی نظیر حقوق بشر، دمکراسی و غیره می تواند کاهش یابد. به طورکلی،چین در عملیاتی کردن وضعیت جهانی برنامه دارد، بطوری که توانایی مشارکت این کشور در تدوین نظم وقوانین بین‌المللی در حال ارتقاء است و ابتکار عمل چین در مسائل بین المللی نیز در حال افزایش است. ”
نویسنده معتقد است ترامپ در آینده،در روابط با چین تغییر ایجاد خواهد کرد. اما با توجه به ابعاد مناسبات این دو کشور، همکاری فعلی که دارای ماهیت منافع مشترک بسیاری زیاد برای این دو است، به نظر نمی رسد به روابط خصمانه تبدیل شود، باید در انتظار یک چانه زنی داغ جدید در عرصه‌های مختلف از جمله تعدیل حقوق و تعرفه‌های تجاری باشیم. به طورکلی آمریکا با ترامپ در داخل و خارج چهره جدیدی خواهد داشت و البته چین امروز با رهبری شی جین پینگ با یک دهه گذشته تفاوت دارد و می توان حتی منتظر چالش‌های جدی هم باشیم.
البته این را فراموش نباید کرد چنانچه ترامپ سیاست‌های حمایت تجاری به نفع آمریکا و گرایش‌های پشتیبانی از صنایع داخلی و بسته تر کردن واردات به آمریکارا اتخاذ کند، چین تنها کشور متاثر این صحنه نخواهد بود، بلکه کلیه کشورهای آسیایی که حدود ۲۰ درصد از صادراتشان به آمریکاست نیز تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و این می تواند به معنای کاهش نفوذ آمریکا و تقویت موضع چین در شرق و جنوب آسیا باشد.

http://www.ettelaat.com/etiran/?p=265140