جایگاه یمن در راهبردهای جدید روسیه
پوتین مشغول پیدا کردن دوستان جدید است
احسان تقوایی نیا: فروپاشی اتحاد شوروی نهتنها باعث شد تا این کشور به جمهوریهای مختلف تقسیم شود، بلکه بر نفوذ عظیم روسها بر دیگر مناطق جهان نیز پایان داد. ضعف روسیه برآمده از فروپاشی شوروی دستکم تا اوایل سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم ادامه پیدا کرد، اما روسها مجددا - نه مثل سابق اما- بهتدریج تلاش کردند تا نفوذ ازدسترفته خود را احیا کنند. در این میان، کشورهای یمن، عراق، سوریه و لیبی در منطقه خاورمیانه، پیشتر جزء ستون بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی بودند ... یمن بهعنوان کشوری واقعشده در کنار تنگه استراتژیک بابالمندب حتی بعد از بیدار شدن روسیه از خواب زمستانی نیز موردتوجه مسکو واقع نشد و بهنوعی در رویکردهای این کشور جایی نداشت. بااینحال به نظر میرسد با افزایش رقابتهای منطقهای بین روسیه و آمریکا؛ روسها نیز حاضر نیستند اجازه دهند هر تحولی بدون توجه به نقش آنها در منطقه رخ دهد ...
ایراس: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نهتنها باعث شد تا این کشور به جمهوریهای مختلف تقسیم شود و برادری بزرگتر مسکو بر جمهوریهای آسیای مرکزی، قفقاز و اروپای شرقی از بین برود، بلکه بر نفوذ عظیم روسها بر دیگر مناطق جهان نیز پایان داد. ضعف روسیه برآمده از فروپاشی شوروی دستکم تا اوایل سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم ادامه پیدا کرد، اما روسها مجددا - نه مثل سابق اما- بهتدریج تلاش کردند تا نفوذ ازدسترفته خود را احیا کنند. منطقه خاورمیانه و کشورهای یمن، عراق، سوریه و لیبی پیشتر جزء ستون بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی بودند. پس از فروپاشی شوروی غرب به نمایندگی ایالاتمتحده آمریکا از ضعفهای بنیادین مسکو استفاده کرد و روزبهروز به حوزههای نفوذ روسها تاخت تا اینکه توانست این کشورها را از چنگ کرملین دربیاورد. هرچند در عراق روسها از قدرت لازم برای مقابله با ائتلاف علیه صدام حسین برخوردار نبودند و در مورد لیبی نیز به گفته خود فریب وعدههای غرب را خوردند اما پساز این تحولات به این درک رسیدند که اگر نجنبند غربیها تا دروازههای مسکو نیز پیشروی خواهند کرد.
یمن بهعنوان کشوری واقعشده در کنار تنگه استراتژیک بابالمندب حتی بعد از بیدار شدن روسیه از خواب زمستانی نیز موردتوجه مسکو واقع نشد و بهنوعی در رویکردهای این کشور جایی نداشت. بااینحال به نظر میرسد با افزایش رقابتهای منطقهای بین روسیه و آمریکا و مخصوصاً هجوم غرب به حوزههای نفوذ سنتی مسکو (اوکراین)، روسها نیز حاضر نیستند اجازه دهند هر تحولی بدون توجه به نقش آنها در منطقه رخ دهد. اگرچه ظاهراً ایالاتمتحده در یمن مداخله نظامی ندارد، اما نیروهای عربی به رهبری عربستان از پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا بهرهمند هستند. چندی پیش، روسیه از تشکیل شورای عالی سیاسی- که حاصل اتحاد و ائتلاف جنبش انصار الله و حزب مشارکت مردمی به ریاست علی عبدالله صالح (رئیسجمهور سابق این کشور) است- حمایت کرد. از طرف دیگر علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن، بر آمادگی این کشور برای استفاده روسیه از پایگاههای نظامی یمن جهت مقابله با تروریسم تأکید کرد. تحولات رخداده این پرسش اساسی را پیش چشم ما قرار میدهد که آیا رویکردهای روسیه در قبال یمن تغییر کرده است و مسکو میخواهد بر سر این کشور نیز با غرب به چانهزنی بپردازد یا خیر؟ در خلال پاسخ به این پرسش، سؤالهای دیگری نیز مطرح میشود، ازجمله اینکه یمن چه اهمیتی در سیاست خارجی روسیه دارد و مواضع روسیه از ابتدای بحران در یمن به چه شکل بوده است و در آینده به چه سمت و سویی سیر خواهد کرد؟
اهمیت یمن در سیاست خارجی روسیه
در طول نیمه دوم قرن بیستم یمن جنوبی بهعنوان کشوری دارای ایدئولوژی کمونیستی بهشدت در مدار اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، بهطوریکه دستکم 5هزار مشاور نظامی روس در این کشور حضور داشتند و بیش از 50هزار یمنی نیز برای تحصیل و آموزش راهی دانشگاههای شوروی شده بودند. این روابط پس از فروپاشی شوروی دچار تغییرات اساسی شد و روسها برخلاف سلف خود توجه زیادی به یمن نکردند، به گونه ای که حتی در بحران اخیر یمن نیز، موضع فعالی را در پیش نگرفتند. همواره این پرسش مطرح شده است که چرا روسیه ای که در سوریه نهایت تلاش خویش را برای ساقط نشدن دولت بشار اسد انجام داده است، در بحران یمن منفعل عمل کرده است؟ در پاسخ باید گفت که یمن تاکنون اولویتی برای روسیه محسوب نشده و اولویت چندانی در سیاست خارجی مسکو -دست کم تا چندی پیش- نداشته است. روسای جمهور روسیه و یمن طی 15 سال اخیر تنها 4 بار با یکدیگر دیدار و گفتگو کردهاند. روابط اقتصادی یمن و روسیه نیز آنچنان نیست که باعث حساسیتهای دو طرف شود. در زمان دولت علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن نیز مناسباتی عادی - و نه در سطح بالا- بین دو کشور در جریان بود که باعث حساسیت هیچکدام از کشورهای منطقهای و جهانی نمیشد. باوجود تلاشهای متعدد عبدالله صالح و حوثیها برای ایجاد روابط گرم با روسیه، به نظر می رسد درگیری مسکو در سایر مسائل (اعم از داخلی و خارجی) مانع تحقق این روابط گرم و نزدیکیها شده است (1).
چنان که بیان شد، یمن بهعنوان یک کشور کوچک عربی باوجود داشتن موقعیتی استراتژیک، جایگاهی در راهبردهای کلان مسکو نداشته است. مقامات روسی عمدتاً در رابطه با تحولات یمن به اظهارات اعلامی و دیپلماتیک بسنده کردهاند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که روسیه نمیخواهد بهطور یکجانبه مناسبات خود با کشورهای عربی را دچار خدشه کند. سیاستگذاران روس به این نتیجه رسیدهاند که حمایت بدون قید و شرط از بشار اسد روابط آنها را با اعراب منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دچار چالش کرده است، درنتیجه خواهان افزودن چالش دیگری نیستند (2).
شرایط بهگونهای رقم خورده است که روسها حتی به قطعنامه ۲۲۱۶ پیشنهادشده از سوی شورای همکاری خلیجفارس در بیست و پنجم فروردین 1394 نیز رأی ممتنع دادند. این قطعنامه تحریمهایی تسلیحاتی علیه گروه مردمی انصار الله، ممنوعیت سفر علی عبدالله صالح، تحریم عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصار الله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت را دربرمی گرفت.
افزایش نقش روسیه در پرونده یمن
جنگ در یمن بهتدریج در حال تبدیل به یک جنگ بینالمللی در مقیاس بزرگ است که در حال حرکت فراتر از مرزهای رویارویی مسلحانه بین عربستان سعودی و حوثیها است. به نظر میرسد در حال حاضر شاهد تشدید درگیریهای نیابتی بین ایران و عربستان هستیم. چنان که ذکر آن گذشت، روسیه تا مقطع اخیر نقش بالایی در یمن از خود نشان نداده و اگر گفته نشود انفعال، رویکردهای این کشور نشان می دهد که تحولات یمن برای مسکو از اولویت چندانی برخوردار نیست. با اینحال به نظر میرسد مسکو که بر اساس دیدگاه مقامات این کشور باید یکی از طرفین حلوفصل همه پروندهها و بحرانهای بینالمللی باشد، به یکباره تغییراتی در سیاستهای گذشته خود در قبال یمن صورت داده است. شاهد این امر را میتوان در جلوگیری روسیه از صدور قطعنامه یا حتی یک بیانیه از سوی شورای امنیت در مورد یمن دانست. رویکرد جدید روسیه، نشان از یک تحول کیفی در معادلات مربوط به یمن دارد.
علاوه بر این علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن اخیراً بر آمادگی این کشور برای استفاده روسیه از پایگاههای نظامی یمن جهت مقابله با تروریسم تأکید کرده است. اظهارنظر رئیسجمهور سابق یمن در خصوص آمادگی اعطای پایگاههای یمنی به روسیه، در حالی مطرحشده که مسکو اخیراً با استفاده از حریم هوایی ایران، اهدافی در سوریه را مورد حمله قرار داده است. پرواضح است که هدف عبدالله صالح از این پیشنهاد جلب رضایت مسکو جهت حمایت از حوثیها در برابر عربستان و دیگر طرفین است اما هنوز مشخص نیست روسها تا چه اندازه از این پیشنهاد استقبال خواهند کرد.
بهطورکلی درک موضع مسکو در قبال تحولات یمن بسیار مشکل است و این امر در بیشتر رسانههای دولتی و غیردولتی روسیه نیز کاملاً مشخص است. عمده تفسیر مقامات رسمی و همچنین رسانههای روسی از تحولات یمنی بر این نکته استوار است که غرب و در رأس آن آمریکا در این قضیه نیز از وجود استاندارهای دوگانه در سیاستهای خود استفاده کرده است. نکته مهم دیگر اینکه رسانههای روسیه، درگیریها در یمن را رقابت بین ایران و عربستان دانستهاند. ازنظر روسها، هدف از عملیات عربستان سعودی در یمن، کشیدن فرش از زیر پای ایرانی ها در منطقه غرب آسیا است، چراکه انعقاد موافقتنامه بین ایران و گروه 1+5 در شرایط گسترش نفوذ ایران در منطقه، سناریوی نامطلوبی را پیش چشم سعودی ها گشوده است. «حال که ایران حتی در شرایط تحریمها و فشار بینالمللی بیوقفه به موفقیتهای قابلتوجهی در عراق، سوریه و یمن دست مییابد، بعد از سازش بین ایران و غرب که تحریمها رفع شده و ایران از انزوای بینالمللی بیرون آید، چه میشود!؟»
روسها تاکنون تلاش کردهاند که با همه طرفهای درگیر در یمن از نزدیک تماس داشته باشند، بااینحال مشخص نیست که آیا با تشدید درگیریها به نفع یکی از طرفین موضعگیری خواهند کرد یا خیر. هرچند برخیها این تفسیر را مطرح نمودهاند که روسها به دلیل موضع مشترک با تهران در این جنگ، جانب حوثیهای شیعی را خواهند گرفت اما به نظر می رسد که این استنباط کاملاً اشتباه است.
روسیه به دو شیوه میتواند در یمن نقشآفرینی کند. نخست اینکه اهمیت ژئوپلیتیک یمن و سابقه حضور تاریخی روسها در این کشور باعث میشود تا مسکو بار دیگر توجه به این کشور را در اولویتهای خود بگنجاند. دوم اینکه فعال شدن حضور این کشور در یمن اهرمی برای فشار به عربستان و یا تنظیم مناسبات با سعودیها باشد. درواقع روسیه به بحران یمن بهعنوان موضوعی بلندمدت و سامانهای نگاه میکند و در این زمینه دچار هیچگونه توهمی درباره چشمانداز حضور واقعی برای منافع سیاسی و اقتصادی نیست. علاوه بر این مسکو هرگونه رقابت بین ایران و عربستان را بااحتیاط دنبال می کند، چرا که بهصورت واقعی از درگیر شدن در منازعهای شیعی-سنی هراس دارد (3).
موضع روسیه در جنگ در یمن را باید در چارچوب رویکرد کلی مسکو در قبال غرب آسیا مورد تحلیل قرارداد. بر اساس نظر «ویتالی نامکین» تحلیلگر برجسته روس، روسیه از این به بعد نقش مستقلتر و فعالتری را در درگیریهای منطقه بر عهده خواهد گرفت، به همین دلیل در حال برقراری ارتباط با همه طرفهای درگیر نهتنها در یمن بلکه در کشورهای دیگر نیز هست. بااینحال بعید به نظر میرسد پشتیبانی روسیه از حوثیها همانند حمایت تعیینکننده روسها از بشار اسد در سوریه باشد، چراکه این دو کشور برای مسکو در اولویت یکسانی قرار ندارند. بدین معنی که روسیه در سوریه داری پایگاه استراتژیک طرطوس است در حالی که در شرایط حاضر، منافع حیاتی مشابهی در یمن ندارد.
روسها برای حمایت یکجانبه از حوثیهای یمن دارای محدودیتهایی هستند. آنها بهخوبی میدانند که یمن در حال حاضر صحنه رقابت ایران (شیعه) و عربستان (سنی) است و هرچند ایالاتمتحده آشکارا از ریاض حمایت میکند اما پشتیبانی مستقیم مسکو از حوثیهای یمن ممکن است آنها را در برابر کشورهای سنی قرار دهد که روسها این را در جهت منافع خود نمیبینند. بنابراین به نظر میرسد فعال شدن روسیه در بحران یمن را باید از این نظر مورد تحلیل قرارداد که این کشور آمادگی بر عهده گرفتن نقشی واسطهای برای حل این بحران را دارد و عملکردی همانند عرصه سوریه برای آن متصور نیست. روسیه با در نظر گرفتن سیاست حفظ وضع موجود در منطقه و یمن، مخالف هرگونه مداخله خارجی در این کشور عربی است. چندی پیش نیز سرگئی لاوروف با استناد به نمونههایی از دخالت در صربستانِ اسلوبودان میلوشویچ و لیبیِ معمر قذافی اعلام کرد که خواهان حفظ نظم در منطقه است.
نتیجه
منطقه غرب آسیا در شرایط بحران عمیق سیاسی قرار دارد و این در حالی است که همواره در رابطه با روسها این نکته به اثبات رسیده است که نفوذ مسکو در دوران درگیری و اوج بحران تقویت ميشود و پس از حلوفصل درگیری میتواند تضعیف شود. عملیات نظامی روسیه در سوریه در شرایطی است که به نظر میرسد ایالاتمتحده تلاش دارد خود را از درگیریها کنار بکشد. در حالی که مسکو در تلاش است تا موقعیت خود را بهعنوان یک قدرت بزرگ در صحنه بینالمللی تثبیت کند، امکان حفظ نفوذ واشنگتن در منطقه باعث نگرانی فزاینده برخی از متحدان این کشور شده است. به نظر میرسد طی مدت اخیر انفعال واشنگتن در شرایطی محقق شده است که روزبهروز بر نفوذ مسکو افزوده شده است. یمن آخرین مورد از تحولاتی است که روس ها خواهان نقش آفرینی در حل و فصل آن شده اند. هرچند یمن بهعنوان کشوری واقعشده در کنار تنگه استراتژیک بابالمندب حتی بعد از بیدار شدن روسیه از خواب زمستانی نیز موردتوجه مسکو واقع نشد و بهنوعی در رویکردهای این کشور جایی نداشت، اما به نظر میرسد در رویکردهای جدید مسکو و با افزایش رقابتهای منطقهای بین این کشور و آمریکا روسها نیز حاضر نیستند اجازه دهند هر تحولی بدون توجه به نقش آنها در منطقه رخ دهد. بدون تردید روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین به صورت تدریجی و با احتیاط در حال پیدا کردن متحدین جدیدی است، بنابراین از این پس می توان در انتظار افزایش فعالیت های روسیه در بحران یمن بود. هرچند روس ها در یمن دارای منافع استراتژیک نیستند اما پروسه تحولات می تواند به سمتی سیر کند که مسکو در این بخش از جغرافیای جهان نیز دارای منافعی مهم شود.
----------
نویسنده: احسان تقوایی نیا - پژوهشگر مطالعات اوراسیا
----------
یادداشت ها:
1- احسان تقوایی نیا،«روسیه در یمن منافعی ندارد»،سایت مجله دیپلمات،خرداد 1394،قابل دسترسی در:
http://thediplomat.ir/245
2- Russia, Saudi Arabia coordinate positions on Middle East settlement, tass, 22August 2016:
http://tass.com/politics/895281
3- Maxim Suchkov, Moscow Handling Yemen Dilemma, russiancouncil,7april2015:
http://russiancouncil.ru/en/inner/?id_4=5613#top-content
یمن بهعنوان کشوری واقعشده در کنار تنگه استراتژیک بابالمندب حتی بعد از بیدار شدن روسیه از خواب زمستانی نیز موردتوجه مسکو واقع نشد و بهنوعی در رویکردهای این کشور جایی نداشت. بااینحال به نظر میرسد با افزایش رقابتهای منطقهای بین روسیه و آمریکا و مخصوصاً هجوم غرب به حوزههای نفوذ سنتی مسکو (اوکراین)، روسها نیز حاضر نیستند اجازه دهند هر تحولی بدون توجه به نقش آنها در منطقه رخ دهد. اگرچه ظاهراً ایالاتمتحده در یمن مداخله نظامی ندارد، اما نیروهای عربی به رهبری عربستان از پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا بهرهمند هستند. چندی پیش، روسیه از تشکیل شورای عالی سیاسی- که حاصل اتحاد و ائتلاف جنبش انصار الله و حزب مشارکت مردمی به ریاست علی عبدالله صالح (رئیسجمهور سابق این کشور) است- حمایت کرد. از طرف دیگر علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن، بر آمادگی این کشور برای استفاده روسیه از پایگاههای نظامی یمن جهت مقابله با تروریسم تأکید کرد. تحولات رخداده این پرسش اساسی را پیش چشم ما قرار میدهد که آیا رویکردهای روسیه در قبال یمن تغییر کرده است و مسکو میخواهد بر سر این کشور نیز با غرب به چانهزنی بپردازد یا خیر؟ در خلال پاسخ به این پرسش، سؤالهای دیگری نیز مطرح میشود، ازجمله اینکه یمن چه اهمیتی در سیاست خارجی روسیه دارد و مواضع روسیه از ابتدای بحران در یمن به چه شکل بوده است و در آینده به چه سمت و سویی سیر خواهد کرد؟
اهمیت یمن در سیاست خارجی روسیه
در طول نیمه دوم قرن بیستم یمن جنوبی بهعنوان کشوری دارای ایدئولوژی کمونیستی بهشدت در مدار اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، بهطوریکه دستکم 5هزار مشاور نظامی روس در این کشور حضور داشتند و بیش از 50هزار یمنی نیز برای تحصیل و آموزش راهی دانشگاههای شوروی شده بودند. این روابط پس از فروپاشی شوروی دچار تغییرات اساسی شد و روسها برخلاف سلف خود توجه زیادی به یمن نکردند، به گونه ای که حتی در بحران اخیر یمن نیز، موضع فعالی را در پیش نگرفتند. همواره این پرسش مطرح شده است که چرا روسیه ای که در سوریه نهایت تلاش خویش را برای ساقط نشدن دولت بشار اسد انجام داده است، در بحران یمن منفعل عمل کرده است؟ در پاسخ باید گفت که یمن تاکنون اولویتی برای روسیه محسوب نشده و اولویت چندانی در سیاست خارجی مسکو -دست کم تا چندی پیش- نداشته است. روسای جمهور روسیه و یمن طی 15 سال اخیر تنها 4 بار با یکدیگر دیدار و گفتگو کردهاند. روابط اقتصادی یمن و روسیه نیز آنچنان نیست که باعث حساسیتهای دو طرف شود. در زمان دولت علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن نیز مناسباتی عادی - و نه در سطح بالا- بین دو کشور در جریان بود که باعث حساسیت هیچکدام از کشورهای منطقهای و جهانی نمیشد. باوجود تلاشهای متعدد عبدالله صالح و حوثیها برای ایجاد روابط گرم با روسیه، به نظر می رسد درگیری مسکو در سایر مسائل (اعم از داخلی و خارجی) مانع تحقق این روابط گرم و نزدیکیها شده است (1).
چنان که بیان شد، یمن بهعنوان یک کشور کوچک عربی باوجود داشتن موقعیتی استراتژیک، جایگاهی در راهبردهای کلان مسکو نداشته است. مقامات روسی عمدتاً در رابطه با تحولات یمن به اظهارات اعلامی و دیپلماتیک بسنده کردهاند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که روسیه نمیخواهد بهطور یکجانبه مناسبات خود با کشورهای عربی را دچار خدشه کند. سیاستگذاران روس به این نتیجه رسیدهاند که حمایت بدون قید و شرط از بشار اسد روابط آنها را با اعراب منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دچار چالش کرده است، درنتیجه خواهان افزودن چالش دیگری نیستند (2).
شرایط بهگونهای رقم خورده است که روسها حتی به قطعنامه ۲۲۱۶ پیشنهادشده از سوی شورای همکاری خلیجفارس در بیست و پنجم فروردین 1394 نیز رأی ممتنع دادند. این قطعنامه تحریمهایی تسلیحاتی علیه گروه مردمی انصار الله، ممنوعیت سفر علی عبدالله صالح، تحریم عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصار الله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت را دربرمی گرفت.
افزایش نقش روسیه در پرونده یمن
جنگ در یمن بهتدریج در حال تبدیل به یک جنگ بینالمللی در مقیاس بزرگ است که در حال حرکت فراتر از مرزهای رویارویی مسلحانه بین عربستان سعودی و حوثیها است. به نظر میرسد در حال حاضر شاهد تشدید درگیریهای نیابتی بین ایران و عربستان هستیم. چنان که ذکر آن گذشت، روسیه تا مقطع اخیر نقش بالایی در یمن از خود نشان نداده و اگر گفته نشود انفعال، رویکردهای این کشور نشان می دهد که تحولات یمن برای مسکو از اولویت چندانی برخوردار نیست. با اینحال به نظر میرسد مسکو که بر اساس دیدگاه مقامات این کشور باید یکی از طرفین حلوفصل همه پروندهها و بحرانهای بینالمللی باشد، به یکباره تغییراتی در سیاستهای گذشته خود در قبال یمن صورت داده است. شاهد این امر را میتوان در جلوگیری روسیه از صدور قطعنامه یا حتی یک بیانیه از سوی شورای امنیت در مورد یمن دانست. رویکرد جدید روسیه، نشان از یک تحول کیفی در معادلات مربوط به یمن دارد.
علاوه بر این علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن اخیراً بر آمادگی این کشور برای استفاده روسیه از پایگاههای نظامی یمن جهت مقابله با تروریسم تأکید کرده است. اظهارنظر رئیسجمهور سابق یمن در خصوص آمادگی اعطای پایگاههای یمنی به روسیه، در حالی مطرحشده که مسکو اخیراً با استفاده از حریم هوایی ایران، اهدافی در سوریه را مورد حمله قرار داده است. پرواضح است که هدف عبدالله صالح از این پیشنهاد جلب رضایت مسکو جهت حمایت از حوثیها در برابر عربستان و دیگر طرفین است اما هنوز مشخص نیست روسها تا چه اندازه از این پیشنهاد استقبال خواهند کرد.
بهطورکلی درک موضع مسکو در قبال تحولات یمن بسیار مشکل است و این امر در بیشتر رسانههای دولتی و غیردولتی روسیه نیز کاملاً مشخص است. عمده تفسیر مقامات رسمی و همچنین رسانههای روسی از تحولات یمنی بر این نکته استوار است که غرب و در رأس آن آمریکا در این قضیه نیز از وجود استاندارهای دوگانه در سیاستهای خود استفاده کرده است. نکته مهم دیگر اینکه رسانههای روسیه، درگیریها در یمن را رقابت بین ایران و عربستان دانستهاند. ازنظر روسها، هدف از عملیات عربستان سعودی در یمن، کشیدن فرش از زیر پای ایرانی ها در منطقه غرب آسیا است، چراکه انعقاد موافقتنامه بین ایران و گروه 1+5 در شرایط گسترش نفوذ ایران در منطقه، سناریوی نامطلوبی را پیش چشم سعودی ها گشوده است. «حال که ایران حتی در شرایط تحریمها و فشار بینالمللی بیوقفه به موفقیتهای قابلتوجهی در عراق، سوریه و یمن دست مییابد، بعد از سازش بین ایران و غرب که تحریمها رفع شده و ایران از انزوای بینالمللی بیرون آید، چه میشود!؟»
روسها تاکنون تلاش کردهاند که با همه طرفهای درگیر در یمن از نزدیک تماس داشته باشند، بااینحال مشخص نیست که آیا با تشدید درگیریها به نفع یکی از طرفین موضعگیری خواهند کرد یا خیر. هرچند برخیها این تفسیر را مطرح نمودهاند که روسها به دلیل موضع مشترک با تهران در این جنگ، جانب حوثیهای شیعی را خواهند گرفت اما به نظر می رسد که این استنباط کاملاً اشتباه است.
روسیه به دو شیوه میتواند در یمن نقشآفرینی کند. نخست اینکه اهمیت ژئوپلیتیک یمن و سابقه حضور تاریخی روسها در این کشور باعث میشود تا مسکو بار دیگر توجه به این کشور را در اولویتهای خود بگنجاند. دوم اینکه فعال شدن حضور این کشور در یمن اهرمی برای فشار به عربستان و یا تنظیم مناسبات با سعودیها باشد. درواقع روسیه به بحران یمن بهعنوان موضوعی بلندمدت و سامانهای نگاه میکند و در این زمینه دچار هیچگونه توهمی درباره چشمانداز حضور واقعی برای منافع سیاسی و اقتصادی نیست. علاوه بر این مسکو هرگونه رقابت بین ایران و عربستان را بااحتیاط دنبال می کند، چرا که بهصورت واقعی از درگیر شدن در منازعهای شیعی-سنی هراس دارد (3).
موضع روسیه در جنگ در یمن را باید در چارچوب رویکرد کلی مسکو در قبال غرب آسیا مورد تحلیل قرارداد. بر اساس نظر «ویتالی نامکین» تحلیلگر برجسته روس، روسیه از این به بعد نقش مستقلتر و فعالتری را در درگیریهای منطقه بر عهده خواهد گرفت، به همین دلیل در حال برقراری ارتباط با همه طرفهای درگیر نهتنها در یمن بلکه در کشورهای دیگر نیز هست. بااینحال بعید به نظر میرسد پشتیبانی روسیه از حوثیها همانند حمایت تعیینکننده روسها از بشار اسد در سوریه باشد، چراکه این دو کشور برای مسکو در اولویت یکسانی قرار ندارند. بدین معنی که روسیه در سوریه داری پایگاه استراتژیک طرطوس است در حالی که در شرایط حاضر، منافع حیاتی مشابهی در یمن ندارد.
روسها برای حمایت یکجانبه از حوثیهای یمن دارای محدودیتهایی هستند. آنها بهخوبی میدانند که یمن در حال حاضر صحنه رقابت ایران (شیعه) و عربستان (سنی) است و هرچند ایالاتمتحده آشکارا از ریاض حمایت میکند اما پشتیبانی مستقیم مسکو از حوثیهای یمن ممکن است آنها را در برابر کشورهای سنی قرار دهد که روسها این را در جهت منافع خود نمیبینند. بنابراین به نظر میرسد فعال شدن روسیه در بحران یمن را باید از این نظر مورد تحلیل قرارداد که این کشور آمادگی بر عهده گرفتن نقشی واسطهای برای حل این بحران را دارد و عملکردی همانند عرصه سوریه برای آن متصور نیست. روسیه با در نظر گرفتن سیاست حفظ وضع موجود در منطقه و یمن، مخالف هرگونه مداخله خارجی در این کشور عربی است. چندی پیش نیز سرگئی لاوروف با استناد به نمونههایی از دخالت در صربستانِ اسلوبودان میلوشویچ و لیبیِ معمر قذافی اعلام کرد که خواهان حفظ نظم در منطقه است.
نتیجه
منطقه غرب آسیا در شرایط بحران عمیق سیاسی قرار دارد و این در حالی است که همواره در رابطه با روسها این نکته به اثبات رسیده است که نفوذ مسکو در دوران درگیری و اوج بحران تقویت ميشود و پس از حلوفصل درگیری میتواند تضعیف شود. عملیات نظامی روسیه در سوریه در شرایطی است که به نظر میرسد ایالاتمتحده تلاش دارد خود را از درگیریها کنار بکشد. در حالی که مسکو در تلاش است تا موقعیت خود را بهعنوان یک قدرت بزرگ در صحنه بینالمللی تثبیت کند، امکان حفظ نفوذ واشنگتن در منطقه باعث نگرانی فزاینده برخی از متحدان این کشور شده است. به نظر میرسد طی مدت اخیر انفعال واشنگتن در شرایطی محقق شده است که روزبهروز بر نفوذ مسکو افزوده شده است. یمن آخرین مورد از تحولاتی است که روس ها خواهان نقش آفرینی در حل و فصل آن شده اند. هرچند یمن بهعنوان کشوری واقعشده در کنار تنگه استراتژیک بابالمندب حتی بعد از بیدار شدن روسیه از خواب زمستانی نیز موردتوجه مسکو واقع نشد و بهنوعی در رویکردهای این کشور جایی نداشت، اما به نظر میرسد در رویکردهای جدید مسکو و با افزایش رقابتهای منطقهای بین این کشور و آمریکا روسها نیز حاضر نیستند اجازه دهند هر تحولی بدون توجه به نقش آنها در منطقه رخ دهد. بدون تردید روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین به صورت تدریجی و با احتیاط در حال پیدا کردن متحدین جدیدی است، بنابراین از این پس می توان در انتظار افزایش فعالیت های روسیه در بحران یمن بود. هرچند روس ها در یمن دارای منافع استراتژیک نیستند اما پروسه تحولات می تواند به سمتی سیر کند که مسکو در این بخش از جغرافیای جهان نیز دارای منافعی مهم شود.
----------
نویسنده: احسان تقوایی نیا - پژوهشگر مطالعات اوراسیا
----------
یادداشت ها:
1- احسان تقوایی نیا،«روسیه در یمن منافعی ندارد»،سایت مجله دیپلمات،خرداد 1394،قابل دسترسی در:
http://thediplomat.ir/245
2- Russia, Saudi Arabia coordinate positions on Middle East settlement, tass, 22August 2016:
http://tass.com/politics/895281
3- Maxim Suchkov, Moscow Handling Yemen Dilemma, russiancouncil,7april2015:
http://russiancouncil.ru/en/inner/?id_4=5613#top-content
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم مهر ۱۳۹۵ ساعت 7:52 توسط احمدعلی بوستان سعدی
|