لایه های زیرین و پنهان روابط ایران و جمهوری آذربایجان
به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز برهان حشمتی کارشناس مسائل قفقاز طی مقاله ای نوشت:
این روزها به وفور اخبار خوشبینانه ای درباره روابط کشورمان با جمهوری آذربایجان منتشر می شود که برخی معضلات زیرپوستی و لایه های پنهان موجود در روابط میان دو کشور را به غفلت می سپارد. ظاهرا از طرف تهران، برای گسترش روابط دو کشور سه زمینه مهم هدف گذاری شده است:
۱- گرفتن ۵۰۰ میلیون دلار وام از جمهوری آذربایجان یا مشارکت این کشور در سرمایه گذاری برای ساخت خط آهن رشت – آستارا و تحقق یکی از مسیرهای مهم دالان ترانزیت شمال-جنوب
۲- گسترش همکاری های ایران و جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی شامل همکاری در اکتشاف و استخراج نفت و گاز و اتصال خطوط شبکه برق ایران و جمهوری آذربایجان به منظور ایجاد شبکه برق مشترک با روسیه
۳- گسترش حجم تجارت با جمهوری آذربایجان به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار موجود در سال های قبل
ظاهرا این هدف گذاری به قدری مهم و بزرگ هستند که مقامات ذیربط در دوکشور با اعلام و ارایه آمار و ارقام مربوطه، می توانند عناوین مهم خبری را در پایگاه های اینترنتی و روزنامه ها به اخبار و آمار دالان شمال – جنوب و خط آهن رشت – آستارا و اتصال شبکه برق ایران-جمهوری آذربایجان-روسیه اختصاص دهند و اذهان را از سایر مسایل و لایه های پنهان میان ایران و جمهوری آذربایجان دور کنند. اما، واقعیات آن است که اگر مسایل زیربنایی موجود در مناسبات دو کشور حل و برطرف نشوند، دشوار بتوان تصور کرد که همکاری های اقتصادی و تجاری نیز ثمره مفیدی داشته باشد.
یکی از مهمترین معضلات و موانع پیش روی مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان، جاه طلبی های ساختار سیاسی حاکم بر جمهوری آذربایجان است که تحت عنوان «تفکر آذربایجانگرایی» پیگیری می شود. اخیرا رامیز مهدی اف، رییس نهاد ریاست جمهوری آذربایجان در دوازدهم ژوئیه ۲۰۱۶، با انتشار مقاله ای مفصل در خبرگزاری رسمی آذرتاج در توجیه و تبیین سیاست باکو در موضوع «دیاسپورا»، آگاهانه یا ناخودآگاه به بهره گیری باکو از این سیاست جمهوری آذربایجان علیه ایران اذعان کرد. رامیز مهدی اف در این مقاله نوشت : « شمار زیادی از آذربایجانی ها سرنوشت خود را به کشورهای مختلف گره زده اند. براساس برخی اطلاعات، هم اکنون در دنیا نزدیک به ۵۰ میلیون نفر آذربایجانی زندگی می کنند. مثلا در ایران تقریبا ۴۰ میلیون، در ترکیه تخمینا سه میلیون ، در روسیه یک میلیون و نیم، در آمریکا ۴۵۰ هزار نفر ، در اوکراین نزدیک به ۴۵۰ هزار نفر، در گرجستان در دوره شوروی تقریبا ۵۰۰ هزار نفر و هم اکنون ۲۸۰ هزار نفر ، در قزاقستان ۳۰۰ هزار نفر آذربایجانی زندگی می کنند. به همین علت است که موضوع نمایندگی آذربایجانی ها در کشورهای خارجی، در مقایسه با ساکنان وطن (جمهوری آذربایجان)، خیلی برجسته تر دیده می شود. از این رو، فعالیت دیاسپورای آذربایجان و اهمیت آن در زندگی هموطنانمان تاثیر جدی می گذارد. »
رییس نهاد ریاست جمهوری آذربایجان با استناد به سخنرانی و رهنمودهای الهام علی اف، رییس جمهوری این کشور در گردهمایی موسوم به « چهارمین گردهمایی سراسری آذربایجانی های دنیا» در باکو در سوم و چهارم ژوئن ۲۰۱۶ مبنی بر ضرورت احساس تعلق آذربایجانی های دنیا به جمهوری آذربایجان و به خدمت گرفته شدن آنها در راستای اهداف و آمال باکو که به تفصیل و با جزییات بیان شده ، اضافه کرده است :« دستگاه (نهاد) ریاست جمهوری آذربایجان، مطابق با وظایفی که رییس دولتمان در چهارمین کنگره سراسری آذربایجانی های دنیا مطرح کرد، برنامه کاری گسترده ای تهیه و به مجریان ارسال کرده است. در این برنامه کاری ، وظایف تعیین شده توسط الهام علی اف، رییس جمهوری بطور آشکار منعکس شده است. اجرای این وظایف به سازمان های دیاسپورا و سازمان های دولتی دستور داده شده است. در این برنامه کاری، مجریان، اهداف، اشخاص مسئول نظارت بر اجرای امور مشخص شده اند. اطمینان داریم که اجرای وظایف مطرح شده در گردهمایی (چهارمین گردهمایی سراسری آذربایجانی های دنیا) ، فعالیت سازمان های دیاسپورا را در مسیر مطالبات نوین تقویت خواهد کرد و گسترش خواهد داد.»
رییس نهاد ریاست جمهوری آذربایجان همچنین می نویسد: « هموطنانمان در خارج، گرچه شهروندان کشورهای محل زندگی خود هستند، اکثریت آنها خود را در وهله نخست آذربایجانی می شمارند و می خواهند که به سبک وطن خود زندگی کنند!!»
رامیز مهدی اف همچنین به نقل از رهنمودهای الهام علی اف در «چهارمین گردهمایی سراسرسی آذربایجانی های دنیا» در باکو افزوده است : « البته، ما می خواهیم که هر آذربایجانی ساکن خارج، دستکم هر سال یک بار به (جمهوری) آذربایجان بیاید. » رامیز مهدی اف با تاکید بر اهمیتی که الهام علی اف به نقش سفرای این کشور در برقراری ارتباط با سازمان های «دیاسپورا» در کشورهای دیگر می دهد، این ارتباط را نیز چنین تبیین می کند: « فعال بودن سازمان های دیاسپورا در مناطق مختلف ، به میزان زیادی با مهارت و فعالیت حرفه ای سفارتخانه های کشورمان پیوند دارد.» براساس اطلاعات ارایه شده در مقاله رامیز مهدی اف، هم اکنون ۴۶۲ سازمان و گروه مرتبط با کمیته دولتی امور دیاسپورای جمهوری آذربایجان در خارج از این کشور به فعالیت مشغولند و دولت جمهوری آذربایجان برغم اظهارات قبلی برخی از مقامات این کشور، حتی آذری های ایران را نیز «دیاسپورای» جمهوری آذربایجان به حساب می آورند و سعی در بکارگیری اش در راستای امیال و اهداف باکو دارند. رییس جمهوری آذربایجان در بیان مطالبات باکو از سازمان های «دیاسپورا» و جمعیت های آذری خارج از جمهوری آذربایجان گفته است : « یک بار دیگر می خواهم بگویم که شمار نمایندگان دیاسپورای آذربایجان در سازمان های دولتی و حکومتی و قانونگذاری باید بیشتر بشود. فکر می کنم که هنوز کارهای زیادی باید در این زمینه انجام شود. متاسفانه، آذربایجانی ها در سازمان های دولتی و قانونگذاری کشورهای مختلف به اندازه لازم نماینده ندارند. این نمایندگی منطبق با جمعیت آنها نیست. به همین خاطر، باید در این زمینه کار شود.» رامیز مهدی اف برای سرپوش گذاشتن بر این نوع جاه طلبی ها و مداخله گری های باکو در امور آذری های سایر کشورها و بخصوص ایران، می نویسد: «البته، کشورمان در امور داخلی کشورهای محل سکونت اعضای دیاسپورای آذربایجان، برغم پرشمار بودن آنها، نباید دخالت کند و دخالت نیز نخواهد کرد! اما، جمهوری آذربایجان به هر نحو، برای حمایت از ابتکارات مربوط به تلاش های هموطنانمان در کشورهای خارجی برای مشارکت فعال در بخش های مختلف زندگی سیاسی، اقتصادی، علمی و آموزشی و اجتماعی آماه است.»
رامیز مهدی اف به نقل از الهام علی اف، از یکی از شیوه های باکو برای دخالت در امور و خواسته های جمعیت های آذری در سایر کشورها پرده برمی دارد و می نویسد: « نسل جوان باید با (جمهوری) آذربایجان پیوند داشته باشد. در وهله نخست باید زبان آذربایجانی را یاد بگیرد. من خوشحالم که در کشورهای مخلتف، بیش از ۱۶۰ «مدرسه آخر هفته» در حال فعالیت است. تردیدی نیست که ما باید شمار آنها را افزایش دهیم و دولت آذربایجان تلاش های خود را در این زمینه ادامه خواهد داد.» رامیز مهدی اف تاکید کرده است که در این مورد، در وهله نخست وزارت آموزش، کمیته دولتی امور دیاسپورا و سفارتخانه های جمهوری آذربایجان در کشورهای خارجی باید فعال باشند.
به تعبیر رامیز مهدی اف، از نگاه باکو ، سنگ بنای «ایدئولوژی ملت آذربایجان» و «آذربایجانگرایی» ، محبت به وطن (جمهوری آذربایجان) و بکارگیری تمامی نیرو و قابلیت و امکانات برای خدمت به آن است و «دیاسپورای آذربایجان» صرفا توده ای متشکل از هموطنان ساکن کشورهای دیگر نیست، بلکه یک نیروی سیاسی-اجتماعی قدرتمند برای انجام بسیاری کارها در «محل سکونت» خود است و در مبارزه برای تامین «منافع ملی» جمهوری آذربایجان، «خط مقدم» و «سفیران آذربایجان مستقل» محسوب می شود. این مقاله رامیز مهدی اف و نیز سخنان الهام علی اف در «دومین گردهمایی سراسری آذربایجان های دنیا» در باکو در سال ۲۰۰۶ ، نشان می دهد که باکو آذری های ایران را نیز جزئی از دیاسپورای خود می داند، تردیدی باقی نمی ماند که باکو سعی دارد این بخش از مردم ایران را در خدمت منافع خود بگیرد و از گسترش مناسبات با تهران نیز در همین راستا بهره گرفته است. بخصوص که اگر نوشته های رامیز مهدی اف را در کنار تهدیدهایی که نمایندگان مجلس ملی جمهوری آذربایجان در مباحث اخیر خود در نشست این مجلس علیه برنامه سفر دکتر حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران به ارمنستان، مبنی بر بکارگیری باکو از ظرفیت آذری های ایران علیه تهران مطرح کرده بودند، مورد توجه قرار دهیم، می توان به عمق سیاست باکو در این زمینه پی برد. همچنین تحرکات مشکوک و نیمه پنهان سفارتخانه جمهوری آذربایجان در تهران در ارتباط با به اصطلاح «دیاسپورا» در ایران در دوره سفارت بنیاد حسین اف، سفیر جمهوری آذربایجان در تهران نیز تشدید شده است و بنیاد حسین اف توانسته است با استفاده از پوشش گسترش مناسبات باکو با تهران ، ارتباطات خارج از قاعده خود و سفارت جمهوری آذربایجان را حتی به تماس و نشست های خارج از عرف با چهره های سرشناس ورزشی و فرهنگی و اهالی موسیقی و نشر کتاب در میان آذری های ایران و تلاش برای مرتبط کردن آنها با «بنیاد حیدر علی اف» نیز گسترش دهد. اهمیت این مساله زمانی درک می شود که توجه کنیم هدف باکو از این ارتباط گیری ها، صرفا گسترش مراودات فرهنگی عادی نیست و از این مراودات بیشتر برای تداوم تحریکات قومی در میان آذری های ایران و سوق دادن چهره های فرهنگی و ورزشی و اهالی فرهنگ و ادب آذری ایران به سمت مطالبات قومگرایانه سوء استفاده می شود . درست است که این تلاش های باکو در بسیاری موارد به در بسته برخورد می کند و خوشبختانه حیله های تحریک قومگرایی در میان روشنفکران آذری ایران توفیق چندانی برای باکو درپی ندارد، ولی نفس پیگیری این سیاست توسط سفیر جمهوری آذربایجان در ایران و تداوم آن به عنوان بخشی از سیاست باکو در قبال ایران، قبیح و ناخوشایند است و البته در برخی صحنه های پوپولیستی نیز زیان های این سیاست قابل مشاهده است و ضروری است که باکو در صورت صداقت در بهبود روابط با تهران، به این سیاست پایان دهد. حال آنکه نگاهی به نحوه خبررسانی و تبلیغات رسانه های باکو در خصوص مسایل قومی در مناطق آذری نشین ایران و تلاش فزاینده شبکه رسانه ای باکو برای تبدیل هر موضوع اختلافی قومی به بحرانی فراگیر یا دستکم القای وجود زمینه برای بحران قومی گسترده در مناطق آذری نشین ایران نیز نشان می دهد که باکو در زیر پوشش بهبود و گسترش مناسبات با ایران، همچنان سیاست قومی ضدایرانی را که در زمان استالین پایه گذاری شده و در دوره استقلال جمهوری آذربایجان با تحریکات رژیم صهیونیستی و ترکیه و روسیه و برخی کشورهای غربی تقویت شده است، با تمامی نیروی موجود خود دنبال می کند و توانسته است تحت پوشش بهبود و گسترش مناسبات با ایران، حساسیت و واکنش ها و چاره جویی های تهران در مقابل این تحریکات را نیز کاهش دهد و با بهره گیری از دلارهای نفتی، طرح های خود را به پیش ببرد. بخصوص که سازمان ها و گروه هایی که باکو از آنها را عنوان «دیاسپورا» معرفی می کند، به علت الگوبرداری شده بودن سیاست «دیاسپوراسازی» باکو از الگوی «دیاسپورای یهودی و صهیونیست»، بطور مستقیم یا غیرمستقیم با سازمان های صهیونیستی و خود رژیم صهیونیستی ارتباط فکری و سازمانی دارند. مشخصا شبکه ماهواره ای هتاک ضدایرانی که از شیکاگوی آمریکا علیه ایران به زبان آذری برنامه پخش می کند و تلاش مشمئزکننده ای برای تحریکات قومی در ایران دارد، در باکو استودیو دارد و با برقراری ارتباط های زنده تلویزیونی با نمایندگان مجلس و اساتید آکادمی ملی علوم و فعالان سیاسی و رسانه ای و فرهنگی جمهوری آذربایجان ، علیه ایران برنامه پخش می کند. همچنین گروهک ضدایرانی «داک» مورد حمایت مستقیم دولت جمهوری آذربایجان و کمیته امور دیاسپوراست و علاوه بر فعالیت های رسانه ای و برگزاری همایش ها و میزگردهای ضدایرانی در باکو و ترکیه و کشورهای اروپایی، برای فعالیت های زیرزمینی در داخل ایران نیز تلاش می کند و چه بسا «مدارس آخر هفته» که الهام علی اف، خواستار افزاش تعداد آنها برای به اصطلاح «دیاسپورا» شده است نیز در همین قالب فعالیت های زیرزمینی می گنجد.
در ارتباط با عامل فوق، یکی دیگر از مهمترین معضلات و موانع موجود در مقابل مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان، نفوذ فزاینده رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان است که به هر حیله ای برای تاثیرگذاری منفی در مناسبات باکو با ایران تلاش می کند. رژیم صهیونیستی در مقاطعی که قادر بوده، آشکار از گسترش ظاهری مناسبات جمهوری آذربایجان با ایران جلوگیری کرده است. در آن مقاطع، اقدامات رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان علیه ایران، طیفی وسیع از استقرار تاسیسات شنود و راداری علیه ایران در اراضی جمهوری آذربایجان گرفته تا بهره گیری از فرودگاه حیدرعلی اف باکو برای تردد و انتقال عاملان ترور دانشمنان هسته ای به فلسطین اشغالی و نیز به پرواز درآوردن پهباد تجسسی رژیم صهیونیستی از نخجوان به سمت نطنز و سایر اقدامات را شامل شده است. اما، در دوران کنونی که جمهوری اسلامی ایران توانسته است با ابتکارات خاص سیاسی و دیپلماتیک و با توافق هسته ای معادلات بین المللی را برهم زده و موقعیت خود را در صحنه جهانی تغییر داده و تهران به مرکز توجه کشورهای مختلف تبدیل شده است، رژیم صهیونیستی نیز به ناگزیر از حربه های جدیدتری برای تاثیرگذاری بر مناسبات جمهوری آذربایجان با ایران استفاده می کند. از این رو، جلوگیری آشکار رژیم صهیونیستی از گسترش مناسبات باکو با ایران، جای خود را به بهره گیری از این مناسبات برای ضربه زدن به ایران داده است. بعضا نشانه هایی غیرمستقیم از این سیاست رژیم صهیونیستی را نیز می توان رصد و مشاهده کرد. تدارکی که هم اکنون باکو و رژیم صهیونیستی برای انجام سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به جمهوری آذربایجان در سال جاری و برداشتن گامی دیگر به سمت گشایش سفارتخانه جمهوری آذربایجان در فلسطین اشغالی می بینند، از آن جمله است. هیچ تردیدی نمی توان داشت که یکی از اهداف و برنامه های سفر نتانیاهو در سفر به جمهوری آذربایجان، مذاکره درباره ایران پساتحریم و نحوه هماهنگی سیاست های رژیم صهیونیستی و باکو در قبال ایران است. همچنین در ماه های اخیر آویگدور لیبرمن، یکی از طراحان و مجریان اصلی سیاست های نظامی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان به عنوان وزیر دفاع این رژیم منصوب شده است که یکی از هدف گذاری های وی و رژیم صهیونیستی در گسترش مناسبات نظامی و تسلیحاتی این رژیم با جمهوری آذربایجان نیز پیشبرد سیاست های خصمانه رژیم صهیونیستی علیه ایران است. نگاهی به مساله فروش دستکم پنج میلیارد دلاری انواع تسلیحات رژیم صهیونیستی به جمهوری آذربایجان که در ظاهر به بهانه تقویت ارتش این کشور برای حل مناقشه قره باغ انجام می شود نیز نشان می دهد که جمهوری آذربایجان به انباری از تسلیحات اسراییلی تبدیل شده است که امکان بکارگیری آنها علیه ایران زیاد است. بخصوص که تولید مشترک پهپاد اسراییل – جمهوری آذربایجان در خاک این کشور و به پرواز درآمدن پهپاد اسراییلی از نخجوان برای عملیات جاسوسی درباره تاسیسات هسته ای ایران در نطنز که با سرنگونی این پهپاد در نزدیکی نطنز فاش شد نیز در چارچوب همین همکاری قرار داشته است.
علاوه بر این ها، سازمان های یهودی-صهیونیست و دست اندرکاران رژیم صهیونیستی، یکی از پایه های اصلی اجرای سیاست «چندفرهنگ گرایی» در جمهوری آذربایجان هستند که سال ۲۰۱۶ نیز به همین مناسبت به نام «سال چندفرهنگ گرایی» در این کشور اعلام شده است. در همین چارچوب، در سال جاری در سایه تبلیغات وسیعی که به نفع رژیم صهیونیستی به بهانه بهره گیری از تسلحیات اسراییلی در درگیری چهار روزه ارتش جمهوری آذربایجان با ارمنستان در اوایل آوریل سال جاری میلادی انجام شد، نمایندگی «مرکز بین المللی چندفرهنگ گرایی باکو» در فلسطین اشغالی نیز افتتاح شد و ریاست این نمایندگی نیز به آریه گوت، رهبر «سازمان طرح های بین المللی برای جامعه» رژیم صهیونیستی محول شد. این نمایندگی عملا به عنوان سفارت غیررسمی جمهوری آذربایجان در فلسطین اشغالی نیز تلقی شده است. در چارچوب برنامه هایی که ویژه «سال چندفرهنگ گرایی» در جمهوری آذربایجان اجرا می شود و عمدتا برنامه های موسیقی و هنری مبتذل و نیز همایش های ترویج کننده افکار غربی و قرائت های سکولاریستی از اسلام و دین است، سازمان ها و گروه ها و افراد مرتبط با رژیم صهیونیستی در طراحی و اجرای آنها نقش اساسی دارند ، به انحاء مختلف تلاش می شود که در میان دعوت شدگان یا حضار در این برنامه های هنری و موسیقی نیز نامی از ایران برده شود و اینگونه وانمود شود که ایران هم در این برنامه های سال چندفرهنگ گرایی جمهوری آذربایجان در کنار اسراییل حضور دارد!! از آن جمله است دعوت هنرمندی از ایران به مسابقه موسیقی جوانان در باکو که در شب قدر برای وی اجرای موسیقی تعیین شده بود و اسراییل نیز در این مسابقه شرکت داشت و نهایتا با پی بردن این هنرمند ایرانی به مصادف شدن زمان تعیین شده برای وی با شب قدر، وی از اجرای برنامه در این مسابقه خودداری کرد. قطعا چنین حیله ها و تله هایی از طرف باکو و سازمان های مرتبط با رژیم صهیونیستی در سایر بخش های روابط ایران و جمهوری آذربایجان نیز تدارک دیده می شود و باید در مورد سرمایه گذاری های مشترک در حوزه های انرژی و تجارت و راه سازی و …. مراقب مشارکت ناخواسته و ندانسته ایران با شرکت های اسراییلی سهامدار در شرکت های محلی جمهوری آذربایجان بود.
یکی دیگر از نکات مهم در مناسبات جمهوری آذربایجان با ایران، تلاش های غیرمستقیم باکو برای برهم زدن مناسبات ایران با ارمنستان است. اگر در یک سطح غیررسمی ، تبلیغات و تلاش های مستقیم از طرف باکو برای اخلال در مناسبات ایران با ارمنستان اعمال می شود، در سطحی دیگر، طراحی های باکو بطور غیرمستقیم نیز وجود دارد. از آن جمله، به یکی از این طراحی ها، در مقاله اخیر ناطق علی اف، وزیر انرژی جمهوری آذربایجان در خصوص اهمیت سفر روسای جمهوری ایران و روسیه در گسترش مناسبات با جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی اشاره شده است. ناطق علی اف، وزیر انرژی جمهوری آذربایجان در این مقاله که در روزنامه ها و خبرگزاری های رسمی و غیررسمی جمهوری آذربایجان منتشر شد، حتی بدون رعایت ملاحظه موقعیت رسمی خود به عنوان وزیر انرژی جمهوری آذربایجان نوشت : «اولویت های ایجاد دالان انرژی میان روسیه – آذربایجان – ایران ، صرفا به این نیست که جمهوری آذربایجان میان دو کشور همسایه دیگر ، نقش پل را ایفاء خواهد کرد. تسریع این روند، از نظر اخلال در روند تحقق گزینه دیگری که ارمنستان نیز در آن جای دارد، اهمیت دارد. زیرا، در ۱۳ آوریل ۲۰۱۶ در نشستی در ایروان، یادداشت تفاهم ایجاد شبکه برق شمال – جنوب در دیدار چهار جانبه نمایندگان ایران-روسیه-گرجستان- ارمنستان برای تهیه نقشه راه ایجاد این شبکه امضاء شده و برای تحقق آن تا سال ۲۰۱۸، ابراز اطمینان شده است!» وزیر انرژی جمهوری آذربایجان در همین مقاله، سهیم شدن کشورش در سد و نیروگاه برقی که بطور کامل با سرمایه ایرانی بر روی رود ارس در منطقه خداآفرین ساخته شده و صرفا در دوره اخیر سندی سیاسی – اقتصادی میان باکو و تهران درباره آن امضاء شده، تاکید کرد و نوشت:پیش بینی می شود که با تکمیل نیروگاه های برق آبی «خداآفرین» و «قلعه دختر» که بر روی رود ارس در حال ساخت است، این نیروگاه ها برای دو کشور ۸۲۰ کیلووات ساعت برق تولید خواهندکرد.گرچه ساخت این نیروگاه ها از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و ساخت آنها ، موضوع مذاکرات در سطوح مختلف بوده است، تحقق آن در جریان سفر الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان به تهران در فوریه ۲۰۱۶ نهایی شد. در جریان این سفر، «توافق نامه همکاری در زمینه ادامه ساخت و بهره برداری از برق و آب سد و نیروگا های خداآفرین و قلعه دختر » به امضاء رسید!!» وزیر انرژی جمهوری آذربایجان با تاکید بر اینکه سیاست کنونی آمریکا در دریای خزر، دیگر براساس عامل ایران تعیین نمی شود و لغو تحریم های ایران ، این امکان را فرهم می کند که در اجرای طرح های مشتر نفت و گاز از جمله بهره برداری مشترک از انبارهای گازی زیرزمینی جمهوری آذربایجان، انجام کارهای مشترک تحقیقات و اکتشافات در دریای خزر و انتقال گاز به بازارهای اروپایی از طریق زیرساخت های جمهوری آذربایجان، همکاری شود، اینطور نتیجه گیری می کند که « ایران برغم اینکه بزرگترین ذخایر گازی دنیا را دارد، هنوز نمی تواند گاز را به خارج صادر کند» و محقق نشدن طرح انتقال گاز ایران به اروپا از طریق عراق و سوریه و لبنان، نشان می دهد که ایران به انتقال گاز ایران به اروپا از مسیر جمهوری آذربایجان وابسته است و بنابراین، زمینه همکاری دو کشور در این زمینه نیز وجود دارد.
به این نگرش های خاص سیاستمداران و دولتمردان جمهوری آذربایجان به ایران، باید نگرش کلی باکو به پیشینه ناریخی و فرهنگی و ریشه های جمهوری آذربایجان را اضافه کرد که اساسا برضد واقعیت های تاریخی و برخلاف پیوند تاریخی و فرهنگی و مذهبی این جمهوری با ایران تعریف شده است و در کتب درسی و دایره المعارف ها و سایر کتب مرجع و منابع رسمی و دانشگاهی و آموزشی این کشور همه ساله بر اساس آن تولید فکر جدید می شود و سال به سال بر حجم آن افزوده می شود و حتی انتشار این نوع کتاب ها به داخل ایران و انتشاراتی های تهران نیز کشانده شده است و در پوشش بهبود و گسترش مناسبات با ایران ، این حرکت دائمی ضدایرانی در جمهوری آذربایجان به لایه های پنهان مناسبات دو کشور منتقل می شود و حساسیت لازم برای تصحیح این اشتباهات و رویکردهای زیانبار برای ایران از بین می رود و ممکن است به تدریج این پدیده در لایه های پنهان تبدیل به معضلی لاینحل در آینده تبدیل شود.
همچنین در لایه های پنهان مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان، مقامات باکو طی چند سال اخیر با برقراری مناسباتی با مراکز تعلیم و تدریس دینی ایران از جمله جامعه المصطفی و حوزه علمیه قم و سایر حوزه های علمیه در استان های آذری نشین ایران، اطلاعات کاملی درباره طلاب علوم دینی جمهوری آذربایجان در ایران جمع آوری کرده اند که متاسفانه از این اطلاعات برای ضربه زدن به این قشر از مردم مسلمان جمهوری آذربایجان استفاده شده است. در این مدت، قوانینی در مجلس ملی جمهوری آذربایجان تصویب شده است که هرگونه اشتغال روحانیون و فارغ التحصیلان حوزه های علمیه حتی در مساجد جمهوری آذربایجان ممنوع شده است و دولت جمهوری آذربایجان عملا به علما و روحانیون این کشور به عنوان ستون پنجم ایران در جمهوری آذربایجان نگاه می کند و از برقراری مناسبات با تهران و مراکز دینی ایران نیز به منظور سرکوب این قشر ارزشمند مردم جمهوری آذربایجان سوء استفاده کرده است. بسیاری از روحانیون دوستدار ایران در جمهوری آذربایجان به زندان انداخته شده اند و با یورش پلیس و قشون داخلی وزارت کشور و نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان به منطقه مذهبی نارداران در نوامبر و دسامبر سال گذشته نیز حمله به پیوند مذهبی جمهوری آذربایجان با ایران را بطور نمادین به نمایش گذاشته شد.
در نتیجه فضای مثبت ایجاد شده با بهبود مناسبات دیپلماتیک و گسترش رفت و آمدهای سیاسی میان باکو و تهران، دولت جمهوری آذربایجان بدون هیچ گونه تصحیحی در رویکردهای فکری و هویتی و تبلیغاتی و سیاسی و بین المللی خود علیه ایران ، توانسته است برای تبلیغ مظاهر و مفاخر هنری خود حتی چهره های ضدایران و قومیت پرست نظیر زلیم خان یعقوب، رییس پیشین اتحادیه عاشق های جمهوری آذربایجان در ایران برنامه های بزرگداشت برگزار نماید. باکو همچنین توانسته است در قم برای اداره مسلمانان قفقاز نمایندگی دایر کند و برای خبرگزاری های آپا و ترند و شبکه آ.ان.اس. که به تازگی در ارتباط با وقایع ترکیه، مجوز آن باطل شد، در ایران مجوز نمایندگی اخذ کند و در مقابل این امتیازات رسانه ای، هیچ گونه امتیاز رسانه ای نیز به تهران نداده است. در مجموع، باکو با بهره گیری از سخنان امیدوارکننده و خوشبینانه برخی از دیپلمات ها و مقامات ایرانی مبنی بر سرپوش گذاشتن بر نقش باکو در مشارکت در تحریم های آمریکایی علیه ایران و کتمان سایر اقدامات منفی باکو در ضدیت با پیوندهای فرهنگی و تاریخی و هویتی و مردمی جمهوری آذربایجان با ایران ، صرفا توانسته است به نفوذ و وجهه مذهبی و معنوی ایران در جمهوری آذربایجان لطمه وارد کند و در مقابل آن، حتی پرداخت وام یا مشارکت مالی در ساخت خط آهن رشت – آستارا را که سودش بیش از ایران عاید جمهوری آذربایجان خواهد شد، به مذاکرات طولانی و بررسی های مکرر و احتمالا تعیین شروط سنگین و غیرقابل قبول، موکول کرده است