لابي براي تعيين سهم ايران در خرز
توسعه همکاریهای منطقهای دومین هدف مهم دستگاه دیپلماسی است که بعد از موفقیت در پرونده هستهای برای تحقق آن تلاش میشود. اختلافات مربوط به حقوق خزر نیز یکی از همان بخشهایی است که دستگاه دیپلماسی میتواند در عصر پسابرجام بیشتر به آن توجه کند و در مسیر حلوفصل قرار بگیرد. چالشهاي ما با کشورهای حاشیه خزر درباره مسائلی مانند تعیین خطوط ساحلی، حق کشتیرانی نظامی، ماهیگیری و... به قراردادهای ترکمانچای و گلستان و پس از آن انقلاب اکتبر برمیگردد. به موجب قرارداد ترکمانچای (۱۲۰۷/۱۸۲۸) از داشتن نیروی دریایی در دریای خزر محروم شده بودیم، اما پس از انقلاب اكتبر در روسيه، در عهدنامه مودت و دوستی (۱۳۰۰/۱۹۲۱) قرار شد ایران و شوروی حق کشتیرانی جنگی و غیرجنگی برابر داشته باشند. قرارداد بازرگانی و دریانوردی (۱۳۱۹/۱۹۴۰) نیز جزئیات رژیم دریانوردی را مشخص کرد، اما هیچیک از این معاهدات به چگونگی استفاده از منابع بستر دریا نپرداخت. پس از فروپاشي شوروي و براساس پروتکل دوجانبهای که روسیه با قزاقستان و سپس با آذربایجان در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ امضا کرد، دو سر نقاط ساحلی این دو کشور به هم وصل شد و عملا حدود ۲۷ درصد دریا سهم قزاقستان و حدود ۱۹ درصد دریا سهم روسیه شد. با همین فرمول ۱۸ درصد از خزر سهم آذربایجان شد و درواقع ۶۴ درصد بستر دریا را این سه کشور میان خود تقسیم کردند؛ ازهمینرو باقیماندن ١٣ درصد از خزر برای ایران هیچ وقت نتیجه خوب و منصفانهای به حساب نیامده و سالهاست که محل بحث باقی مانده است. این موضوع در دولت روحانی و در اجلاس چهارم سران خزر مطرح و ایران خواهان استفاده از اصل انصاف در حقوق بینالملل شد. حال باید دید در ادامه مذاکرات مربوط به خزر چه نتیجه ای به دست میآید و به موجب تقسیم سطح و بستر این دریا، چقدر از منابع خزر از آنِ ما میشود. آخرین مذاکرات در این حوزه سهشنبه گذشته در باکو با حضور معاونان وزرای خارجه کشورهای حاشیه خرز برگزار شد و به همین بهانه در گفتوگو با ابراهیم رحیمپور، معاون سیاسی وزير امور خارجه نگاهی به آخرین توافقات حوزه دریای خزر و برنامههای وزارت خارجه برای توسعه روابط در قاره آسیا داشتهایم.
شما از جلسه نشست معاونان وزرای خارجه کشورهای حاشیه دریای خزر برمیگردید، آیا تغییراتی در توافقات مربوط به تسهیم خزر ایجاد شد یا خیر؟
به طور معمول در مذاکراتی که خیلی طولانی میشود (جلسه باکو چهلوچهارمین جلسه خزر بود و این مذاکرات بیش از ٢٠ سال است که در جریان است)، نمیتوان توقع داشت در هر جلسه حاصل مشخصی از همان جلسه مشاهده شود. روال کار به این صورت است که یک متن با مثلا ٢٠٠ ماده وجود دارد؛ بنابراین در هر جلسه ممکن است به چند ماده از آنها بپردازیم و نهایی شود، اما به معنی آن نيست که ماده نهاییشده در یک جلسه بازگشتپذیر نیست. ممکن است در بررسیهای بعدی نیز نکاتی پیش آید که بر بندهای قبلا نهاییشده اثرگذار باشد.
مصداق این بازگشتکردنها و تغییردادنها در مذاکرات خزر چیست؟
مثلا ما در جلسه آستاراخان برای آبهای سرزمینی رقم ١٥ مایل و برای آبهای ماهیگیری رقم ١٠ مایل را که مجموعا ٢٥ مایل میشود پیشنهاد دادیم و دیگران که روی ١٣ مایل و ١٢ مایل تأکید داشتند، نظر ایران را پذیرفتند. اینکه تصویب شد مجددا متن را مرور کرده و این دو «مایلاژ» را در متون قبلی قرار داده و نهایی کردیم. بنابراین این سری جلسات مانند جلساتی درباره سوریه، افغانستان و جلساتی که به یک بحران مربوط میشود و همه منتظر یک کار ویژه هستند، نیست. به همین خاطر فکر میکنم نوع سؤال و نگاه افکار عمومی نباید تحریککننده این باشد که در یک جلسه مسائل خزر نهایی شده است.
بنابراین آخرین توافق ما درباره تعیین خطوط ساحلی با کشورهای حاشیه خزر همین ١٥ و ١٠ مایلی است که گفتید، اما ممکن است در جلسات بعدی شامل تغییر شود؟
اینکه عرض کردم نتیجه جلسه آستاراخان است که در چندین جلسه بعدی در مواد مربوطه گنجانده شد، اما اصل داستانی که شما یا افکار عمومی دنبال میکنید و منتظر تقسیم هستید به این موضوع ربط خیلی دقیقی ندارد. به این نکته توجه داشته باشید که یک خط مبدأ وجود دارد که براساس مکانیسم جغرافیایی و حقوقی و عرف بینالمللی مشخص میشود. براساس این خط بستر (کف دریا) و زیر دریا ( منابع) مشخص میشود بنابراین چیزی که شما و افکار عمومی به دنبال آن هستید و میخواهید بدانید که سهم ما چه میشود، براساس این خط مبدأ مشخص میشود.
بنابراین سهم ما چه میشود؟
این همه تقسیم نیست. بخشی از تقسیم به قسمتی که سهم خاص هر کشور است مربوط میشود و بخشی نیز به میانه دریاچه و قسمت مشاع میان پنج کشور مربوط است. از این نظر، نمیتوان گفت سهم ایران ٢٠، ١٥، ٣٠ یا... درصد است و سهم دیگران چقدر است. علاوهبراین ثروت و سرمایه اصلی در قسمتهایی از دریا که درباره ماهیگیری، منابع کف دریا و زیر دریا و ترانزیت و عبور و مرور مشاع است، وجود دارد. به همین خاطر، معتقدم تزریق این نگرانی به افکار عمومی که ایران قسمتی از سهم خود را از دست میدهد؛ درست نیست. قانون بینالمللی دریا - ما عضو آن نیستیم- تعیینکننده حقوق مربوط به استفاده از دریا نیست و اکنون این اجماع وجود دارد که هر پنج کشور باید در تعامل با هم حقوق خود را مشخص کنند.
کلیت آنچه این کشورها اکنون درباره آن اجماع دارند، چیست؟
چهار کشور دیگر در مورد خط مبدأ اتفاق نظر بیشتری دارند و نظرات ما کمی متفاوت است. دلیل قابل دفاع ما برای این اختلاف نظر شکل جغرافیایی ساحل ما است. این شکل جغرافیایی از سهم ما کاسته است و به همین دلیل طالب رعایت اصل انصاف به عنوان یک اصل بینالمللی در مورد دریاچههای بسته هستیم تا سهم مناسبتری برای خود بگیریم. یکی از بحثهای کلیدی که پنج کشور درباره آن هنوز به تفاهم نرسیدهاند، همین مسئله است.
در جلسه باکو به این مسئله پرداخته شد؟ راهکاری وجود دارد که کشورها در این زمینه نیز به توافق برسند؟
در این جلسه مختصری به آن پرداختیم و قرار است این موضوع مهم و برخی موضوعات کلیدی دیگر از جلسات کاری که ما در سطح معاونان وزرا برگزار میکنیم، به جلسات وزرای خارجه که بهزودی در آستانه تشکیل میشود، ارجاع شود.
ما در حوزه خزر مسائل اختلافی دیگر مانند حق کشتیرانی نظامی نیز داریم، وضعیت این موضوع چگونه است؟
همه قبول دارند که دریاچه باید غیرنظامی باشد. در مورد اینکه نیروهای خارج از این پنج کشور در دریاچه نباشند، نیز تفاهم و اجماع است اما عقل حکم میکند برای مقابله با قاچاق، دزدی دریایی، احتمال ورود نیروی خارجی از یک مسیری به اینجا و... سازوکار دفاع را فراهم کنیم و این با غیرنظامیبودن تفاوت دارد بنابراین در مورد سازوکار دفاعي، بندهایی وجود دارد که روی بخشی از آن تفاهم شده و بخش دیگر آن مورد اختلاف نظر است.
در باکو علاوه بر اجلاس خزر در جریان نشست سهجانبه ایران، آذربایجان و روسیه نیز بودید. با توجه به اینکه هر سه کشور تولیدکننده نفت هستند، فکر میکنید چنین نشستهایی میتواند علاوه بر همکاریهای مستقیم، در مسائلی مثل قیمت نفت نیز اثرگذار باشد؟
بله، هدف ما این است از بخش اثرگذار دیگری که در دنیا وجود دارد استفاده کنیم. اگر سیاستهای ما با این بخش نزدیکتر باشد لابی بهتری را در اثرگذاری بر قیمت نفت میتوانیم داشته باشیم. اکنون نکته این است که میگوید قصد داریم ظرفیتهای صادرات نفت را بیشتر کنیم و این باعث کاهش قیمت میشود. پاسخ طبیعی ما این است که میگوییم سعودیها در دوران تحریم از سهم و ظرفیتی که ما باید در بازار میداشتیم استفاده کردند و اکنون میخواهیم به جایگاه خود برگردیم بههمیندلیل این صحبتها و گفتوگوها مؤثر است، چراکه همیشه حرف آخر را منطق نمیزند و لابی و موزانه قدرت و منافع حرف اصلی را میزند. در همین راستا هرچقدر بتوانیم با کشورهای منطقه بهویژه آنان که انرژیخیز هستند همکاری نزدیکتری داشته باشیم، در اثرگذاری ما روی قیمت نفت در بلندمدت نیز مؤثر است. این یک جنگ سیاسی است که عربستان شروع کرده و خودش نیز متضرر شده است. من فکر میکنم ایران، آذربایجان و روسیه حجم تأثیرگذاری دارند و هرچه رهبریت آنها به هم نزدیک شود این اثرگذاری بیشتر میشود.
در جریان سفرهای اخیر دولت به پاکستان و آذربایجان نیز هستید، هر دو کشور مسیر خط لوله گاز هستند. این سفرها در حوزه انرژی و اقتصادی چه اثراتی داشته است؟
هرکدام از اینها فایل خود را دارد. در مورد پاکستان میتوانیم بگوییم ما کارهای خود را انجام دادهایم اما پاکستانیها به دلیل مسائل مالی و فشار آمریکاییها در دوره تحریم ما پروژه خط لوله را جلو نبردند. اکنون بعد از رفع تحریمها خود آنها پیگیری میکنند که فاینانسورهای بینالمللی - اعم از نهادها و کشورها - را در این موضوع دخیل کنند. چین نیز انگیزه دارد که به این موضوع وارد شود بنابراین هم پاکستانیها پیگیری میکنند و هم ما به آنها مشورت میدهیم که خط لوله مورد نیاز پاکستان و چین- قبلا نیز هند- بتواند عملیاتی شود. در سفر اخیر پیشرفتهایی حاصل شد و به نظر میرسد بعد از برداشتهشدن مانع تحریم ایران، کارها به صورت جدیتر جلو برود. البته این پروژه هر زمانی که شروع شود حداقل بعد از دو سال میتواند به پایان برسد، بنابراین اثرات خیلی سریع روی اقتصاد ندارد. با این حال جزء طرحهای بلندمدتی است که میتواند روی بازارهای ما اثرگذار باشد. با این خط لوله میتوانیم به پاکستان گاز صادر کنیم. آنها اکنون از قطر با حجم کم و هزینه بالا استفاده میکنند اما بعد از رفع تحریم، ما میتوانیم در هاب انرژی منطقه سبد خود را متنوعتر کنیم.
بهاینترتیب در دوران پسابرجام بر توسعه روابط بهویژه روابط اقتصادی با کشورهای دیگر و تقویت لابی خود تمرکز داریم. در این راستا برای گسترش روابط در بخش آسیا چه برنامههایی وجود دارد؟
با رفع تحریمها و اجرائیشدن برجام، سیاستهای بنیادی ما تغییرات اساسی نميکند. در همه دنیا اینطور است که کشورها با همسایگان، همفکران، همکیشان و کسانی که امنیت متقابل با یکدیگر دارند، روابط گسترده دارند. آنها در حوزه اقتصاد با یکدیگر لینک میشوند تا به امنیت بیشتری برسند. در دوره تحریم دوسوم مبادلات ما با همین منطقه آسیا و همسایگان بوده است و اکنون نیز روبهرشد بیشتر خواهد بود. قبلا به دلیل تحریم و کاهش قیمت نفت دوسومی که از آن حرف میزنیم، حدود ٥٠ میلیارد دلار بود و قاعدتا در پساتحریم باید به صد میلیارد دلار برسد. بنابراین درصد این تعاملات کاهش پیدا نمیکند و میزان آن افزایش خواهد داشت.
بهعبارتی بعد از پشتسرگذاشتن موضوع هستهای در چند حیطه امکان تمرکز و فعالیت بیشتر داریم که یکی از آنها تقویت همکاریهای اقتصادی است. در وزارت خارجه نیز این بخش تقویت شده و جزئی از کار ما این است که در سفرها در این زمینه فعالیت میکنیم. در حوزه انرژی با کشورهای دارای انرژی منطقه در حال گفتوگو و همکاری هستیم، در حالی که قبلا استدلال میشد دو کشوری که نفت یا گاز میفروشند، نمیتوانند با هم کار کنند و رقیب یکدیگر هستند. اکنون با آذربایجان، ترکمنستان، روسیه و قزاقستان که این هفته به ایران میآید، مذاکره و گفتوگو میکنیم بنابراین با هماندیشی و همکاری با وزارت نفت به رشد و توسعه همکاریها در حوزه انرژی میپردازیم.
ترانزیت، بیزنس جدید و مهمی است که ما از آن غافل بودهایم اما جغرافیای ایران حکم میکند که از این نعمت خدادادی استفاده بیشتری کنیم و اکنون در حال کار و فعالیت بیشتر روی این حوزه هستیم. توریسم نیز با وجود کمبودهایی که در داخل کشور داریم، از جمله مسائل موردتوجه ما و مهم است؛ مثلا در اجلاس سهجانبه ایران، آذربایجان و روسیه در مورد تسهیلات ویزایی بیشتر گفتوگو کردیم و به تفاهماتی رسیدیم که پیرو آن در آینده وضعیت بهتری را خواهیم دید که به افزایش رفتوآمد توریسم منجر میشود. بنابراین انرژی، ترانزیت و توریسم سه حوزه موردتوجه ماست؛ در همین راستا حتی با چین که از لحاظ مسافتی فاصله بسیاری با ما دارد، در بخش ترانزیت کار میکنیم. قطار باری چین به تهران رسیده و قرار است فعلا به صورت آزمایشی ماهی یک بار به تهران بیاید و مسیر ٤٥روزه را در ٢٥ روز طی خواهد کرد.
بهزودی رئیسجمهور کره، نخستوزیر ژاپن، رئیسجمهور اندونزی و رئیسجمهور هند به ایران خواهند آمد بنابراین جدول خوبی از رفتوآمد با کشورهای آسیایی و منطقه داریم و فکر میکنیم با سیاستهای جدید که برجام برجستهترین آن بود، شاهد وضیت بهتری در این بخش از تعاملات خارجی خواهیم بود.
اجازه بدهید از این فرصت استفاده کرده و چند سؤال هم در مورد دیگر مسائل موجود در حوزه کاری شما داشته باشم. یکی از مسائل چالشهایی است که با روسیه درباره تحویل اس- ٣٠٠ها داشتهایم. ماجرای آن پنجشنبهای که قرار بود با حضور سردار دهقان این سامانه را تحویل بگیریم و یکباره تکذیب شد، چه بود؟
این مسئله صرفا یک موضوع نظامی نیست. ما در این زمینه، مسائل مالی، اداری و حملونقلی داریم.
به اضافه اینکه موضوع شکایت ما در دادگاه نیز وجود دارد. مجموع این مسائل در کنار تصمیم اصلی مبنی بر انتقال این سامانه به ایران قرار دارد و مقداری فاصله ایجاد کرد اما خبرهای خوبی مبنی بر اینکه این موضوع عملیاتی میشود، وجود دارد.
رسانههای روسی مدعی بودند این سامانه به خاطر اختلافات مالی تحویل نشد، مگر اینطور نبود که ایران در همان ابتدای قرارداد مبلغ را پرداخت؟
منظور از مشکلات مالی، مشکلات پرداختی ما، مسائل بانکی و چانهزنیهایی بوده است که اکنون حل شده و همین روزها خبرهای خوبی خواهیم داشت.
سؤال بعدی من در مورد هند است که وزيران خارجه و نفت آن همین هفته میهمان ما خواهند بود، آیا در این سفر تکلیف پولهایی که در هند داریم و پرداخت نشده است، روشن میشود؟
مذاکرات زیادی با هندیها داشتهایم. دولت هند در اصل موضوع هیچ مشکلی ندارد اما در بوروکراسی کمی تعلل وجود دارد. اکنون از تحریم خارج شدهایم اما ظاهرا کشورهایی که در آنجا پول داریم، عادت کردهاند از پولهای ما استفاده کنند و اگر دولتهای آنها نیز علاقهمند باشند، میبینیم که گاهی اوقات بانکهای آنها مقداری تعلل میکنند. حتما در این سفر با وزیر خارجه هند صحبت خواهیم کرد و فکر میکنیم سازوکار اینکه پولهای خود را با شرایط و نرخهای مناسب و قانونمندیهای بینالمللی به ایران یا حسابهای دیگرمان در کشورهای دیگر از جمله عمان، ترکیه و اروپا ببریم، فراهم میشود.
بنابراین این مشکل بهزودی حل خواهد شد؟
همینطور است، ما باید این پولها را بگیریم زیرا پولهای جدید نفتی ما نیز به این کشورها خواهد رفت و اگر گارانتی در این زمینه نداشته باشیم، حتما نفت را به جایی میدهیم که پول آن را با سازوکارهای ما پرداخت کنند.
اگر بخواهم یک سؤال سیاسیتر در مورد مسائل منطقه داشته باشم، باید به وضعیت ترکیه و سوریه و مواضع خودمان نسبت به آنها نگاه کنیم. ترکیه بازگشت پناهجویان را پذیرفته و روسیه نیز بخش زیادی از نیروی هوایی خود را از سوریه خارج کرده است. در عین حال ایران تكاوران تیپ ٦٥ را به آنجا فرستاده است. فکر میکنید مجموع این مسائل به تحولات سوريه در چه مسيري جهت ميدهد؟
تحولات سوریه تحولات بدی نیست و ما از این بابت نگران نیستیم. به نظر میرسد اجماع روی این است که هم بشار بماند و هم تروریستها مهار شوند و به سمت یک تفاهم ملی و بینالمللی در سوریه برویم.
در مورد طرح جدید اردوغان مبنی بر سلب تابعیت از تروریستها موضع ایران چیست؟
به نظر میرسد فعل و انفعالاتی که در مورد کردها شده و اشتباهاتی که کشورها کردهاند، در حال اصلاحشدن است و از این جهت ما در ایران مواضع خاص خود را داریم و فکر میکنیم مراقبت کامل از این موضوع داریم. ما علاوه بر اینکه با کردها بهترین روابط را داریم، در مورد ایجاد یک کشور جدید در منطقه نیز نظرات و ملاحظات خاص خود را داریم بنابراین فکر میکنم طرحهایی که فیالبداهه داده میشود، باید با مطالعه دقیق همراه شود. برخی از طرحها ممکن است خیلی دقیق نباشد یا زودگذر و نمایشی باشد اما درعینحال ما چیزی را بدون مطالعه و درنظرگرفتن ملاحظات دقیق خود رد نمیکنیم و معتقد هستیم کردها به عنوان شهروندان درجهیک ما هستند و نباید احساس کنند که نیاز به یک دولت مستقل دارند.
یکی دیگر از بحرانهای منطقه در روزهای اخیر، تشدید تنشها در قرهباغ است و از مواضع مقامات ایرانی روشن است که به میانجیگری در این رابطه تمایل دارند. اولا فکر میکنید ورود به مسئله در قامت یک میانجی برای ما یک دستاورد دیپلماسی خواهد بود یا نتیجهای مثل تجربه قبلی خواهد داشت؟ دوما نتیجه مذاکراتی که این چند روز دراینباره شد، چقدر امیدوارکننده است؟
ما خودمان در این منطقه- در مقطعی- این جمهوریها را به رسمیت شناختیم بنابراین مسئولیت اخلاقی حفاظت از آنها را داشتیم و این کار را انجام دادیم اما ملاحظات قدرتها و مجموعه جامعه جهانی این شد که دیگر در این مسئله دخالت نداشته باشیم و موضوع را به گروه مینسک دادند. تجربه نیز نشان داد این گروه خیلی مفید نبود و احقاق حق نکرد. بنابراین ما با اقدام گذشته خود که به خاطر اعمال سیاستهای خودمان یا منفعت مالی نبود، سابقه خوبی در ذهن مردم منطقه داریم. البته هنوز هم از ما درخواستی برای میانجیگری نشده و گروه مینسک نیز منحل نشده است اما از جهت دوستی با این دو کشور، با هر دو مذاکره کردیم و به آن ادامه میدهیم. حداقل این است که در رابطه با آتشبس، جلوگیری از خونریزی و بالانرفتن تنش میتوانیم مؤثر باشیم. از کسی اجازه نمیگیریم که جلوی خونریزی را بگیریم همانطورکه در سوریه و مناطق دیگر عمل کردیم. ما وظایفی داریم که ممکن است بخشی از آن نظامی باشد و بخشی نیز دیپلماسی، اقتصادی، اطلاعاتی و... بنابراین وظایف انسانی و بینالمللی خود را ایفا میکنیم.
روزنامه شرق