مناسبات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران ـ قفقاز و مسیر آینده
تهران- ایرنا- منطقه قفقاز در شمال مرزهای کنونی کشور ایران جزیی از ایران فرهنگی به شمار می رود و همین امر باعث شده است تا کارشناسان سیاسی، فرهنگی و تاریخی بر لزوم توجه و ایجاد یک بازار مشترک در این منطقه تاکید کنند و به دنبال راه حل هایی برای رسیدن به این امر باشند.
قفقاز منطقه ای میان دریای سیاه و دریای خزر محسوب می شود که هر چند از نظر جغرافیایی دارای وحدت جغرافیایی است، اما از نظر شاخص های فرهنگی- اجتماعی و حتی تاریخی تفاوت های بارزی در این منطقه وجود دارد که اینک خود را به صورت گسل های واگرایی در منطقه نشان می دهد.
قفقاز محل تلاقی و مرز میان فرهنگ اسلامی-شرقی با فرهنگ غربی-مسیحی(ارتدوکس) به شمار می رود. این منطقه به لحاظ فرهنگی - تمدنی دارای پیشینه چند هزار ساله است. که جزئی از ایران فرهنگی به حساب می آید و همین عوامل سبب شده تا در داخل کشور نگاهی جدی و نو به این منطقه ایجاد شود. از این رو استفاده از نظر کارشناسان و پژوهشگران این حوزه امری لازم و ضروری به نظر می آید.
با توجه به برگزاری نخستین «سمپوزیوم تبادلات فرهنگی ایران و قفقاز در دوران معاصر» و لزوم توجه و نزدیکی ایران و قفقاز به یکدیگر، دومین سمپوزیوم «مناسبات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران ـ قفقاز و مسیر آینده» هم با حضور تنی چند از استادان و پژوهشگران این حوزه، یکشنبه چهارم بهمن 1394خورشیدی در مجتمع فرهنگی وزارت کشور با حضور استادها و کارشناسان فرهنگی برگزار شد.
در این نشست علمی که با حضور اعضای هیات علمی و کارشناسان فرهنگی برپا شد، لزوم توجه به منطقه قفقاز بر پایه اشتراک های فرهنگی مورد تاکید قرار گرفت و مسیر آینده برای رسیدن به یک بازار مشترک نشان داده شد.
**نگاهی نو به منطقه قفقاز
«مهدی حسینی تقی آباد» مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز با اشاره به جدایی مناطق قفقاز از ایران بعد از جنگ های ایران و روسیه گفت: با توجه به منابع تاریخی این امر بدست می آید که نام قفقاز از کوهی افسانه ای در ایران گرفته شده است از این رو و با توجه به شواهد دیگر تاریخی می توان بیان داشت که منطقه قفقاز زیر مجموعه ای از ایران فرهنگی است. وقتی درباره منطقه ای صحبت می شود که 200 سال پیش از ایران جدا شده است، پرسش هایی در ارتباط با چگونگی روابط و مناسبات ایران با کشورهای این منطقه مطرح می شود.
مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز در ادامه بیان داشت: در منطقه قفقاز نیروهای انسانی وجود دارند که در کشاکش قدرت های منطقه ای هویت های جداگانه ای پیدا کرده اند و همین امر گاهی باعث تصمیم گیری های عجیب آنها می شود. برای نمونه میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهوری پیشین گرجستان تابعیت خود را تغییر داده و در اکراین استاندار شهر ادسا شده است.
وی در ادامه گفت: اینکه نگاه ایران به کشورهای منطقه چگونه است و چگونه باید باشد؟ مبحثی است که باید به طور جدی مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. چرا که در طول تاریخ و با توجه به منابع تاریخی نگاه حاکمان ایرانی به منطقه قفقاز نگاهی همراه با توجه و سیاستمدارانه بوده است، هر چند در دوره ای نگاه ایران و ایرانی به این منطقه، همراه با خاطره تلخی از جنگ های ایران و روسیه بوده که این منطقه را از ایران جدا کرد اما فارغ از هر گونه نگاهی که در گذشته به این منطقه شده، امروزه نیاز است که با توجه به سیاست های ایران نگاهی نو و جدی به این منطقه فرهنگی داشته باشیم. زیرا توجه نکردن به این منطقه ایران را با مشکل هایی روبرو خواهد کرد.
مهدی حسینی تقی آباد در پایان در ارتباط با مشکل های به وجود آمده در قفقاز افزود: داعش در 23 ژوئن2015 میلادی ولایت قفقاز را جزو حوزه نفوذ خود اعلام کرد و فردی به نام «ابومحمد قدری» را که از افراد داغستانی آن منطقه است به عنوان حاکم ولایت قفقاز انتخاب کرد. این امر به آسانی موید این مطلب است که هنگامی کشور ایران حضور فرهنگی و تاریخی خود را در این منطقه فراموش کند فردی به نام ابوبکر بغدادی از شام می تواند در این منطقه نفوذ کرده و آنها را علیه ایران و هویت قفقاز که میراث دار تمدن ایرانی است مجهز کند. با توجه به این عوامل می طلبد که کشور ایران به پیشینه تاریخی و فرهنگی خود در منطقه قفقاز، نگاهی نو به این منطقه داشته باشد و ریشه های تاریخی خود را فراموش نکند.
**ناکامی مشروطه ایرانی و توجه منطقه قفقاز به عثمانی
«حسین احمدی» استاد دانشگاه ضمن اشاره به سابقه تاریخی و فرهنگی ایران در قفقاز گفت: پس از جدایی منطقه قفقاز در دوره قاجار از ایران، ایرانی ها این منطقه را فراموش کردند و حتی مطالعه هایی هم در این زمینه انجام نشد و این منطقه را از دست رفته تلقی کردند. از این رو پس از دوره استالین سیاست هایی در این منطقه برای جدایی کامل از ایران انجام شد.
این استاد دانشگاه بیان داشت: با توجه به اسناد و کتاب های تاریخی این امر بدست می آید که مردم منطقه قفقاز توجه و اهمیت زیادی به مشروطه ایرانی نشان می دادند اما ناموفق بودن مشروطه در ایران باعث شد تا توجه این مردمان بیشتر به طرف عثمانی سوق پیدا کند و همین امر سبب شد تا افرادی از این سرزمین به عثمانی مهاجرت کنند و پس از مدتی و با توجه به اندیشه های دولت عثمانی حکومتی در منطقه قفقاز تشکیل دهند که خود را به طور کلی از ایران فرهنگی جدا می دانستند.
وی در پایان تصریح کرد: در دوره استالین در آذربایجان سیاست های فرهنگی اساسی برای از میان بردن فرهنگ و هویت ایرانی در آذربایجان انجام گرفت. برای نمونه کتاب ها و منابع فارسی و عربی نابود شدند و حتی الفبا از عربی به سیریلیک تغییر پیدا کرد. همین امر باعث شد تا ارتباط نسل های جدید با نسل قدیمی و فرهنگ ایرانی به مرور و به طور کلی از میان برود. هر چند در همین دوره یک نوع هویت آذری نیز در برابر هویت ترکی شکل گرفت تا مردم آذربایجان را به طور کلی از ترکیه و هویت آنها جدا کند.
**ایران نیازمند نظریه است
«سیدجواد طباطبایی» نظریه پرداز سیاسی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه می خواهد دیدگاه متفاوتی مطرح کند، گفت: مساله ایران به معنایی که در سال های گذشته در داخل کشور هم مطرح شده، سخن تازه ای است، اما باید بیان داشت که ایران یک مبحث قدیمی و کهنه بوده است که در هر دوره ای با توجه به مقتضیات آن دوره می توان آن را درک کرد هر چند در سال های گذشته سعی شده که این امر به نوعی متفاوت فهمیده و توضیح داده شود.
ایران به عنوان یک کشور و بیشتر از آن به عنوان یک حوزه فرهنگی بسیار بزرگ در گذشته چون تا حد زیادی مثل ماهی در آب بود، بنابراین در مورد آن فکری نشد که ایران چه چیزی است و برای آن نظریه پردازی نشد هر چند منابع گذشته فراوان اشاره ها و کنایه های جالبی درباره آن دارد. اما در سال های گذشته اتفاق هایی در داخل و خارج کشور رخ داده که باعث شد به این امر توجه شود که چرا ایران نیازمند نظریه است؟
این نظریه پرداز سیاسی بیان داشت: ایران نه نیازمند یک نظریه فرهنگی و نه نیازمند یک نظریه سیاسی، بلکه نیازمند یک نظریه و اتفاق راهبردی است.
یعنی دو اتفاق در حال افتادن است. یکی در بیرون از مرزهای سیاسی ایران و دیگری در داخل مرزهای کشور. در بیرون از مرزهای سیاسی و در شرق و غرب کشور نیروهای جدیدی ظاهر شده اند که از دو طرف ایران را در محاصره قرار داده اند و خود را دشمنان قسم خورده ایران می دانند. در حالی که در دهه های اخیر نشان داده نشده که ریشه این رویدادها در چه مکان هایی بوده و تا چه حد می تواند خطرناک باشد.
سیدجواد طباطبایی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی واحد فهم ایران در مسائل راهبردی منطقه ای واحد امت بوده است و سعی شده که ورای تنوع های قومی در منطقه یک واحدی به عنوان امت ایجاد شود. اما در یکی دو دهه گذشته و به ویژه بعد از جنگ تحمیلی اتفاق هایی در منطقه افتاد و نیروهایی ظاهر شده اند که دست یابی ایران به منافع راهبردی را با توجه به امت واحد دچار مشکل کرده اند و عربستان به تدریج به دشمن عمده ایران در منطقه تبدیل شده و بخشی از کشورها را به صورت ضمنی و صریح به دشمنی با ایران تحریک کرده است.
**اشتباه حاکمان عربستان
سیدجواد طباطبایی با اشاره به سیاست های عربستان در منطقه گفت: مرکز دشمنی با ایران در عربستان است. این کشور در دهه های گذشته نیروهایی را علیه ایران بسیج کرده که این امر می تواند خطرناک باشد و باید این مسائل در داخل کشور دیده شود تا بتوان برای آن چاره ای اندیشید.
این نظریه پرداز سیاسی ایران در ادامه بیان داشت: حاکمان عربستان دچار اشتباه هایی شده اند و در دشمنی با ایران نیروهایی را به وجود آورده اند که هر چند برای ایران این امکان وجود دارد که بتواند در برابر آنها از خود دفاع کند اما دفع این نیروها برای خود عرب های منطقه به ریاست عربستان بسیار کمتر از ایران است. یعنی این نیروها خود عربستان و دیگر کشورهای عربی را با خطر بیشتری رو به رو خواهد کرد. زیرا عربستان یک کشور نبوده و دولت و ملت ندارد در صورتی که ایران یک کشور بوده و همیشه از دولت و ملت برخوردار بوده است.
بنابراین نیروهایی که از دوطرف و به وسیله عربستان و با پول این کشور در دو طرف مرزهای ایران بوجود آمده اند عبارت اند از القاعده در شرق و داعش در غرب.
همچنین باید گفت که خطر این نیروها علاوه بر عربستان متوجه شیخ نشین های خلیج فارس هم شده است. زیرا آن چیزی که باعث شکل گیری این شیخ نشین ها شده مسائل مالی است و با اتفاقی می توانند دچار تزلزل اساسی شوند. یعنی اینکه شیخ نشینی مثل قطر با پول هایی که نمی داند چگونه از آنها استفاده کند هم دشمنان خودش را مسلح و هم در ائتلافی حضور پیدا می کند که می خواهند جلو همان نیروهایی بگیرند که خودشان ایجاد کرده اند! و این نشان دهنده سردرگمی عجیبی است که این شیخ نشین ها با آن رو به رو هستند هر چند نباید انتظاری هم از آنها داشت.
**ایجاد بازار مشترک در مرزهای فرهنگی ایران
سیدجواد طباطبایی با اشاره به حدود مرزهای فرهنگی ایران گفت: مرزهای فرهنگی ایران تا مرز چین و بخش بزرگی از کشور عراق از یک طرف و در طرف شمال تا مرزهای جنوبی کشور روسیه کنونی گسترش دارد.
هنگامی که شوروی فروپاشید و جمهوری های تازه تاسیس شدند کشور ایران نتوانست سیاست مهمی در رویارویی با آنها انجام دهد و برای بار دوم این مناطق را از دست داد. چرا که بخش بزرگی از منطقه شمال مرزهای ایران تا مرزهای جنوبی روسیه جزئی از ایران فرهنگی بودند که ایران باید به آنها توجه می کرد.
اگر ایران بتواند رفتار و سیاست متفاوتی را در رویارویی با منطقه قفقاز از خود نشان دهد یک منطقه بزرگ فرهنگی برای خود ایجاد می کند، هر چند نباید فراموش کرد که مناسبات ایران با روسیه هم مناسباتی خوبی است.
این نظریه پرداز سیاسی در ادامه بیان داشت: ایران هیچ ادعایی خارج از مرزهای سیاسی کشور خود ندارد اما دارای مرزهای فرهنگی است که امروزه هم وجود دارد و در شرایط کنونی باید بتواند در جهت ایجاد نوعی از بازار مشترک با آنها سیاست فعال تری را دنبال کند.
**زبان فارسی زبان فرهنگی بزرگ
سیدجواد طباطبایی با اشاره به مناسبات ایران و ترکیه گفت: مناسبات ایران با کشور ترکیه همیشه پیچیده بوده است. کشور ترکیه متوجه شد که زمان خلافت برای همیشه تمام شده و باید به صورت و مناسبات دیگری کوشش کند تا آن را تجدید نماید.
این نظریه پرداز سیاسی ایران در ادامه اظهار داشت: در برخی از دانشگاه های ترکیه دبیرخانه ای ایجاد شده که وظیفه آنها ایجاد وحدت بزرگ ترکی است و این امر هم برای ایران مهم بوده چرا که فکر این وحدت در اطراف مرزهای ایران ایجاد می شود. هر چند در داخل ایران پتانسیل ضربه پذیری وجود ندارد چرا که زبان فارسی توانسته به عنوان یک زبان فرهنگی بزرگ و قدیمی به عنوان یک عامل اساسی عمل کند.
بنابراین باید گفت فهم از ایران برای داخل کشور مهم است چرا که این کشور دارای دولت ملی بوده که از منافع ملی هم برخوردار است. به همین سبب هم می توان گفت که ایران به یک نظریه نیازمند است چرا که در گذشته نیاز به آن احساس نمی شد اما اکنون نیازمند این امر است چرا که مناسبات سوق الجیشی در منطقه ایجاد شده که کشور ایران هم درگیر این مناسبات شده است.
همچنین باید اشاره کرد که نه القاعده و نه داعش نمی توانند به حضور خود در منطقه ادامه بدهند و همچنین عربستان هم نمی تواند به این صورت ادامه دهد و حاکمان این کشور ناچار باید فکر دیگری کنند.
سیدجواد طباطبایی در پایان گفت: مساله مهم ایران آن است که اجازه ندهد بحران در منطقه دامن گیر این کشور شود و اگر می خواهد این کار با کمترین آسیب عملی شود باید بداند که منطقه های سوق الجیشی خود در کدام منطقه ها وجود دارد که بخشی از این منطقه در قفقاز وجود دارد و در این منطقه است که ایران می تواند علاوه بر قطب فرهنگی به قطب بزرگ اقتصادی و سیاسی هم تبدیل شود و برای اینکه که این کار صورت پذیرد باید در داخل امکانات و شرایط تحکیم وحدت ملی دنبال شود و تا جایی که امکان دارد وحدت ملی را با تاکید بر تاریخ ملی در مدرسه ها و دانشگاه ها آموزش داده شود. چرا که در شرایط حساس کنونی نمی توان نسبت به این مسائل بی تفاوت بود زیرا وحدت ملی و ایران مساله مهمی برشمرده می شود و حفظ ایران سیاسی کنونی و ایران فرهنگی یک وظیفه و رسالت بزرگ است.