حمایت ازجدید ترین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران می تواند برای روسیه به منزله بزرگترین شکست سیاسی و دیپلماتیک طی سالهای اخیر باشد و تاثیرمنفی ان برای مسکو به مراتب ازاعلام استقلال کوزوو محسوس ترخواهد بود. پایگاه اینترنتی روسی «فرهنگ راهبردی» در تحلیلی با اشاره به این که صحبت برسر بازگشت سندرم داون امتیازهای یک جانبه به غرب است که مشخصه سیاست روسیه در سالهای نود و به ویژه درزمینه بالکان بود می‌افزاید: اما روسیه با ادامه پیروی از سیاست غرب در مورد ایران خطراز دست دادن بالکان و حتی جایگاه کلیدی خود را در جهان چند قطبی که با زحمت فراوان به دست اورده هم به جان می خرد.

وزارت امورخارجه روسیه در سال دو هزارو نه بارها و بارها مجبور به رد ادعاهای رسانه های غربی درمورد معامله «سامانه ضدموشکی در ازای ایران» شد و براستی هم چنین معامله ای در آن زمان وجود نداشت. اما به گفته امریکاییها ابلیس در جزئیات پنهان می شود و جزئیات به این صورت بود که روسیه موضع خود را در رابطه با ایران به شدت سخت‌تر و قراردادهای نظامی ازجمله تحویل موشکهای اس‌۳۰۰ را به این کشور مسدود کرد و خطراز دست دادن موقعیت خود را به عنوان شریک کلیدی در خاورمیانه و نزدیک درحالی به جان خرید که هیچ دلیلی غیر از یک سری تعهدات مشکوک در برابر باراک اوباما رئیس جمهور امریکا برای چنین شتابی وجود نداشت.
علاوه براین آن چه که دراین اواخر رخ داده حاکی ازفعال شدن تحرکات پیچیده و مشکوک درسراسرمنطقه و خارج از ان است. میانجیگری موفقیت‌امیز برزیل و ترکیه در گفتگوهای مربوط به غنی سازی اورانیوم ایران در خارج ازکشور، وخامت شدید اوضاع خاورمیانه و روابط ترکیه و اسرائیل، اغاز سطح جدید مانورهای ژئوپلیتیک برای حل و فصل مشکل قره باغ و طرحهای انرژی مرتبط با آن که نقش اصلی را در آنها ایران، ترکیه و بخصوص جمهوری اذربایجان ایفا می کنند همه و همه بدون نقش کلیدی امریکا و با درنظر گرفتن امکان از دست دادن متحدانش رخ داده است. اما در مورد خود ایران باید گفت کاملا مشخص است سه دور قبلی تحریم‌های شورای امنیت این کشور را وادار به خودداری از برنامه هسته‌ای نکرده و هیچ نشانه ای دال برتغییر این اوضاع وجود ندارد.
در عوض اوضاع برای روسیه تغییرمی کند و متاسفانه این تغییرات مثبت نیست. مسکو با از دست دادن تهران، مخالفت علنی با نقش میانجیگرانه ترکیه و برزیل و تاکید برهمبستگی با امریکا در واقع خطراز دست دادن سرمایه ای را که طی سالهای اخیر به تدریج به دست اورده به جان خریده است. این سرمایه همان استقلال، شفافیت سیاست خارجی و روشن بودن اولویتهای ژئوپلیتیکی است. روسیه با یک دست به تشدید تحریم علیه ایران رای داده و با دست دیگر در حال ساخت نیروگاه اتمی بوشهر است و در این جا این پرسش مطرح می شود که ایا این عملکرد همان استانداردهای دو گانه ای نیست که مسکو عادت کرده غرب را به ان متهم کند و کاملا هم حق دارد؟
بعید است که امریکا و اتحادیه اروپا چنان ازروسیه قدردان باشند که منافع ان را در نظر بگیرند و سیاست اتی خود را در مورد ایران بر اساس بیانیه وزارت خارجه روسیه تنظیم کنند. اگر به گفتگوهای روسیه و آمریکا درمورد ایران و منافع امریکا بازگردیم می بینیم واشنگتن درواقع از منافع خود نگذشته است. باراک اوباما با خودداری از استقرار سامانه دفاع ضد موشکی در لهستان و چک درواقع به خوبی همه چیز را محاسبه کرده و بدون هیچ توافقی با روسیه در مورد ایران پیش ازهرچیز مسائل مالی را در نظر گرفته است. ضمنا صحبت برسرخودداری کامل از برنامه نیست بلکه برسر ارتقای سطح فناوری ان به منظور افزایش تعداد رادارها و پوشش دادن مناطق بیشتری با سامانه های ضد موشکی است و حالا به جای دو منطقه ای که روسیه به خوبی انها را بررسی کرده بود به زودی شبکه گسترده ای از تجهیزات ضد موشکی سیاردر مجاورت نیروهای دریایی و زمینی این کشور مستقرخواهد شد و خلیج فارس و دریای سیاه مناطق کلیدی برای استقرار این تجهیزات خواهند بود. اتفاقی نیست که دولت امریکا طی گفتگوهای مربوط به امضای پیمان جدید تسلیحات تهاجمی راهبردی با روسیه تلاشهای اصلی و موفق خود را روی جلوگیری از ایجاد ارتباط بین این قرارداد و برنامه سپر دفاع ضد موشکی متمرکزکرده بود.
به نوشته این پایگاه مهمترین و نگران کننده ترین مساله در حال حاضر شباهت بحثهای مربوط به ایران با سیاست روسیه در مورد بالکان در انتهای سالهای نود و اوایل سالهای دو هزار است. در آن زمان هم روسیه به طور رسمی از تمامی کشورهای درگیر مناقشه بالکان خواست قوانین بین المللی را کاملا رعایت کنند، انها را تشویق به مصالحه کرد و درشورای امنیت به تحریمها به عنوان تنها راه جلوگیری از تشدید تشنج رای داد اما همه اینها در نهایت موجب ایجاد تغییرات بزرگی در ساختار بالکان و امنیت اروپا شد. از سوی دیگرگفتگوهای مربوط به وضعیت کوزوو که توسط گروه بین المللی تماس انجام می شود به طرز وحشتناکی شبیه به گفتگوهای فعلی گروه پنج بعلاوه یک درمورد پرونده هسته ای ایران شباهت دارد. درست در چارچوب گروه پنج بود که روسیه با موافقت با اصل غیرممکن بودن بازگشت اوضاع سال نود و نه به کوزوو از مواضع خود در مورد این منطقه عقب نشینی کرد. این اصل بعدا به عنوان مهمترین دلیل استقلال صربستان توسط طرفداران استقلال کوزوو مورد استفاده قرار گرفت.
پایگاه اینترنتی روسی فرهنگ راهبردی معتقد است امروز رهبران روسیه سازمان ملل و بان کی مون دبیرکل ان را به درستی به ناتوانی و بی‌تمایلی به حل مشکل کوزوو و امریکا و اتحادیه اروپا را به مغرض بودن و یک جانبه گرایی متهم می کنند. اما ایا غربی که با سکوت خود از تسلیحات هسته ای هند و پاکستان حمایت می کند و فعالیتهای هسته ای اسرائیل را مخفی نگه می دارد و در عین حال ایران را مورد تحریمهای سخت قرار می دهد یک جانبه عمل نمی کند؟ روند حل و فصل مشکل بالکان مضر بودن گفتگوها و تصمیمهای تاریخ گذشته سازمان ملل را ثابت کرده است. غرب مدتهاست که از مکانیزمهای خاص خود برای تامین منافع ژئوپلیتیکی‌اش بهره می برد. اما متاسفانه روسیه به جای تحکیم همکاریهای نظامی- سیاسی و تجاری-اقتصادی با ایران از جمله در زمینه تقسیم دریای خزر و طرحهای انرژی و مشارکت کشورهای ثالث درحل و فصل مشکل هسته ای این کشور و سرانجام حمایت دقیق از میانجیگری مستقل و موفق ترکیه و برزیل ترجیح داده دست دوستی به سوی امریکا و اتحادیه اروپا دراز کندو حالا باید دید ایا مسکو پاسخ متقابلی از انها از جمله در مورد کوزوو، قفقاز یا در زمینه انرژی دریافت می کند؟ تجربه بالکان ما را مجبور می کند به این پرسش با احتیاط پاسخ دهیم.
منبع: بررسی استراتژیک