پیروزی "ولاديمير پوتین" در انتخابات ریاست جمهوری روسیه اگرچه از مدّتها قبل پیش‌بینی می‌شد، امّا اعلام این خبر توسط مقامات رسمی مسکو بازتاب و واکنشهای گسترده‌ای را در اقصی نقاط جهان به دنبال داشت.آن چه بیشتر جلب توجه می‌کند واکنشها در مورد پیروزی پوتین در قلمرو شوروی سابق می‌باشد، زیرا در این محدوده مواضع در قبال روی کار آمدن رئیس جمهور پیشین روسیه هرگز همسان نبوده‌اند.واقعیت آن است، که در هشت سال زمان ریاست جمهوری ولاديمير پوتین، روسیه توانست تا حدّ زیادی جایگاه مؤثر در معادلات منطقه ای و بین‌المللی کسب کند. سیاستهای پوتین در قلمرو شوروی سابق تا حدّ زیادی ثبات را در این محدودة جغرافیایی برقرار و مهمتر از همه در داخل فدراسیون روسیه انگیزه‌های تجزیه ‌طلبی را با شدیدترین شیوه سرکوب کرد.ولاديمير پوتین قبل از همه در چچنستان دست به عمل شد و با استفاده از تجربة فعالیت در ساختارهای امنیتی شوروی، در مقطع اوّل سران بانفوذ جدایی‌طلبان را به طور فیزیکی مهار کرد.سپس دولت دست‌نشانده‌ای را در گروزنی روی کار آورد و توانست یک آرامش نسبی را در این منطقه برقرار کند.در فضای اتّحاد دولتهای مستقل نیز ولادمير پوتین بر خلاف "بوریس یلتسین" فعالیّت نهادها را تقویت کرد و همگرایها را تا حدّی شکل بخشید.البتّه ولاديمير پوتین نیز چون بوریس یلتسین نتوانست انگیزه‌های مسکوستیزی برخی از سران دولتهای عضو اتّحاد دولتهای مستقل را سرکوب کند، امّا این که این انگیزه‌ها را کُند و کم اثر کرد، تردیدی نیست.

از دیگر توفیق پوتین در فعالیّتهای مربوط به حفظ جایگاه روسیه در قلمرو شوروی سابق، می‌توان به جلوگیری از توسعة نفوذ قدرتهای غربی اشاره‌ کرد.در این زمینه اگرچه امریکا به عنوان اصلیترین رقیب مسکو توانست تا تشکیل پایگاههای نظامی در آسیای مرکزی جلو رود، امّا همین پایگاهها محلی بودند برای رصد کردن تحرکات نظامی رقیبان مسکو در منطقه. تجربة فعالیت در کمیتة امنیت ملّی "ک گ ب "شوروی ، "پوتین از سال 1975 تا سال 1990 میلادی در کمیتة امنیت ملّی شوروی سابق ایفای وظیفه کرده است"، به پوتین امکان داد که با استفاده از شیوه‌های مختلف سیاستهای مسکو را تا حدّ قابل ملاحظه‌ای به شریکان روسیه تحمیل کند.با توجه به این همه، بازگشت پوتین به کرملین همراه با نگرانی و خوشحالی ها در اقصی نقاط جهان و قلمرو شوروی سابق بوده است.از آن که واشنگتن با تمام توان برای جلوگیری از بازگشت پوتین به کرملین تلاش کرد، جای تردیدی نیست.در این مورد حتّی برخی از مقامات امریکا آشکارا ابراز نظر کرده بودند.امّا واقعیت آن است، که فقط در زمان ریاست جمهور ولاديمير پوتین غرب به سرکردگی امریکا به نوعی به شریک روسیه تبدیل شد و این امر در حوادث افغانستان مشهود بود.کشورهای آسیای مرکزی با چراغ سبز مسکو قلمرو خود را در اختیار نظامیان ناتو قرار دادند و به همکاریهای نظامی با کشورهای عضو این پیمان مبادرت کردند.امّا مخالفت روسیه به استقرار سامانة موشکی غرب در اروپای شرقی و ترغیب کشورهای آسیای مرکزی به قطع همکاریهای نظامی با ناتو و دیگر کشورهای غربی، موضوعی است که امریکا و اروپا پوتین را مجری شماره اوّل آن می‌دانند.

جنگ پنج روزه با گرجستان در ماه آگوست سال 2008میلادی اگرچه در ماههای اوّل ریاست جمهوری "دمیتریی مدویدیف" اتّفاق افتاد، امّا این پوتین نخست‌وزیر بود، که قدرتنمایی کرد و با خشن ترین شیوه تفلیس را شکست داد.طبیعی است که بازگشت پیروز این جنگ به کرملین هرگز به مذاق گرجستان و حامیان غربی‌اش خوش نمی‌آید.در آسیای مرکزی سه کشور قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان بازگشت دوبارة ولاديمير پوتین به قدرت را تا حدّ زیادی در چارچوب منافع خود ارزیابی می‌کنند.برنامه‌های اقتصادی پوتین، که تحکیم همگرایّهای اقتصادی، قبل از همه در قلمرو شوروی سابق، به میزان بالایی با سیاستهای آستانه، بیشکک و دوشنبه همخوانی دارد."نورسلطان نظربایف"، که مبتکر اصلی اتّحادیة اورواسیا است، از آن که طرح او مجری و گردانندة قوی ای را صاحب شد، خوشحال است.دولت جدید بیشکک که بعد از سقوط دولت غربگرایی قبلی روی کار آمد، به نوعی حاصل پیروزی روسیه بر امریکا در قرقیزستان بود.

اکنون رئیس جمهور این کشور در شخص پوتین حامی قوی ای را می‌بیند، که در تعامل و تقابل با ازبکستان می‌تواند روی آن حساب کند.البتّه" آلمازبیک آتمبایف" به این امید نیز هست، که در کنار نزدیکی با مسکو، بتواند از همکاریها با کشورهای غربی نیز سود ببرد. تاجیکستان در چهار سال زمامداری مدویدیف در سیاستهای منطقه ای مسکو تقریباً به حاشیه‌ رانده شد و روابط میان دو طرف به طور بی‌سابقه‌ای به سردی گرایید.در همین دوره بود، که رئیس جمهور تاجیکستان برای اوّلین بار از حضور در نشست سران اتّحاد دولتهای مستقل خودداری کرد.وی سفر خود به بروکسل را "فوریه سال 2011میلادی" بهانه آورد، تا در نشستهای سران اتّحاد دولتهای مستقل و پیمان امنیت جمعی شرکت نکند، امّا همان وقت، پس از تماس تلفنی پوتین"نخست‌وزیر روسیه"، تغییر موضع کرد. البتّه در زمان پوتین نیز تاجیکستان در تعامل با روسیه از محبوبیّتهای چندانی برخوردار نبود و هنوز وعدة سرمایه‌گذاری دو میلیاّرددلاری مسکو به دوشنبه "در سال 2004 میلادی توسط پوتین اسناد این قرارداد امضا شده بود" روی کاغذ باقی مانده است.با این حال دوشنبه به این امید است، که در پی نزدیکی بیش از حدّ تاشکند به واشنگتن، مسکو در مسائل هیدروانرژی آسیای مرکزی به سمت تاجیکستان تغییر موضع کند.

در این راستا فرودگاه "عینی"، پایگاه نظامی روسیه و بازگشت مرزبانان روس به مرز میان تاجیکستان و افغانستان به عنوان موارد معامله با روسیه در نظر گرفته می‌شوند.به نوشتة برخی رسانه‌ها رئیس جمهور تاجیکستان پیروزی پوتین در انتخابات اخیر را دو بار، اوّل با ارسال پیام و بعد در تماس تلفنی تبریک گفت.با بازگشت مجدّد پوتین به کرملین، این امید دولتمردان تاجیک تقویت شده است که با پیوستن به اتّحاد گمرکی بتوانند محاصرة اقتصادیی را که توسط ازبکستان ایجاد شده، بشکنند.پیروزی پوتین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه را عشق‌آباد تقریباً بدون حاشیه‌ و به عنوان یک رویداد معمولی سیاسی یک کشور پذیرفت، اگرچه این امر می‌تواند در سیاستهای گازی ترکمنستان تأثیر‌گذار باشد.زیرا مسکو هرگز حاضر نیست گاز ترکمنستان جایگزین گاز روسیه برای کشورهای اروپایی شود و این موضوع با بازگشت پوتین به عنوان مخالف سرسخت حضور غربیها در منطقه، حسّاسیّت بیشتری کسب می‌کند. در این میان ازبکستان شاید تنها کشور آسیای مرکزی باشد، که از بازگشت پوتین به کرملین خوشحال نیست.زیرا هنوز محافلی در تاشکند بر این باورند، که رویدادهای ماه می سال 2005 میلادی در اندیجان کار خدمات ویژة مسکو بود، که به منظور بازگرداندن ازبکستان به اردوگاه روسیه، انجام شد.در آن مقطع دولت تاشکند با پشت کردن به نهادهای فعال در قلمرو شوروی سابق که عمدتا از طرف مسکو رهبری می‌شوند، به امریکا بیش از حد نزدیک شد.

اسناد منتشرنمودة ویکیلیکس نیز نشان می‌دهد، که اسلام کریم اف در صحبت با سفیر امریکا، آشکارا روسیه را در سازمان‌دهی حوادث اندیجان متهم کرده است.اکنون کریم اف پا به سن گذاشته از آن بیم دارد، که زمان سالمندی‌اش به دوران انتقام گیریهای پوتین از وی، تبدیل شود.عملکرد روسیه بعد از فروپاشی شوروی نشان می‌دهد، که این کشور به عنوان میراث خوار آن ابرقدرت، به مسئولیت های خود به گونه‌ای که می‌باید، عمل نکرده است.اگرچه روسیه امتیازهای شوروی در سازمان ملل را به دست آورد و پرداخت قرضهای آن ابرقدرت را متعهد شد، امّا در مسئلة تنظیم روابط دولتهایی که حاصل فروپاشی شوروی بودند و بخش اعظم مشکلاتشان توسط مسکو تحمیل شده، تقریباً هیج اقدامی انجام نداده است.حتی در حالتهایی از مشکلات موجود میان این دولتها برای تحقق اهداف خود کار گرفته است و این امر در منطقة آسیای مرکزی منابع بحرانهای جدّی را ایجاد کرده است، که امروز از برخی از آنها بوی جنگ می‌آید.شاید پوتین این بار بر این مسئولیت کشورش نیز بیاندیشد./خ

منبع:ایران شرقی