سیاست خاورمیانه ای روسیه در سال ۲۰۱۱

روسیه در سال ۲۰۱۱ تلاش گسترده ای را برای حضور فعال در منطقه خاورمیانه متناسب با موقعیت خود در قامت قدرت جهانی به عمل آورد که تحولات جاری منطقه در تسریع این تلاشها جایگاه ویژه ای داشت.
روسیه با اشراف به اهمیت راهبردی خاورمیانه در مناسبات جهانی در سال گذشته تلاش کرد تا در معادلات سیاسی این منطقه نقش تاثیرگذاری ایفا کند و این امر باعث شد تا سیاست های خاورمیانه ای روسیه در اولویت سیاستگزاری خارجی این کشور قرار گیرد.
در واقع، مسکو با اقدامات خود در این عرصه تلاش کرد تا نقش از دست رفته اتحاد شوروی سابق در منطقه خاورمیانه را که در سالهای اخیر تا حدودی احیا شده، تقویت کند.
روسیه در رویدادهای خاورمیانه در یک سال اخیر دو رویکرد متفاوت داشت که با رصد دقیق شرایط پیش آمده در منطقه و عرصه بین المللی اتخاذ شد.
بر این اساس، مسکو از یک سو در ابتدای بیداری مردمی کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا در تحولات مصر و تونس که به سرنگونی رژیم های حاکم بر این دو کشور منجر شد، منفعلانه عمل کرد و از سوی دیگر در قبال رویدادهای داخلی لیبی و به ویژه سوریه حداکثر تلاش ها و اقدامات را برای تاثیرگذاری در وضعیت حاکم به عمل آورد.
کارشناسان مسایل سیاسی در توجیه رویکردهای متفاوت مسکو در این زمینه بر این عقیده اند که از دید تصمیم سازان کرملین انقلاب مردمی در تونس و مصر بدون مداخله خارجی انجام گرفت و سرانجام به پیروزی رسید، اما در تحولات لیبی و سوریه مداخلات خارجی عامل اصلی محرکه رویدادها بود.
تلاشهای روسیه برای حل مساله سوریه
تحولات سوریه بدون شک مهم ترین محور سیاست خارجی روسیه در سال ۲۰۱۱ بود و مسکو برای دفاع از متحد دیرین در برابر نقشه ها و توطئه های غرب و رژیم صهیونیستی از امکانات گسترده خود مانند موقعیت کم نظیر عضویت دائمی در شورای امنیت استفاده کرد.
روسیه در برخورد با تحولات سوریه کوشید تا بر خلاف کشورهای غربی که از موقعیت پیش آمده برای مداخله در امور داخلی این کشور عربی سوء استفاده می کنند، با درک واقعیات نظام سیاسی دمشق و محبوبیت مردمی بشار اسد برای حل مساله از راه های دیپلماتیک و گفتگو تلاش کرد.
در واقع، روسیه از شش ماه پیش که ناآرامی ها در سوریه با تحریک سازمانهای اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی برپا شد و شهرهای بزرگ این کشور را عرصه آشوبها و اغتشاشات و ترورهای خیابانی کرد، تلاشهای دیپلماتیک منظم و همه جانبه ای را با مشارکت دیگر قدرتهای تاثیرگذار منطقه ای مانند ایران آغاز کرد.
در این مدت نماینده ویژه رییس جمهوری روسیه در امور خاورمیانه و معاون وزیر امور خارجه این کشور بطور منظم به سوریه سفر و تلاش کرد تا مقدمات آغاز گفتگوها میان حکومت و گروه های مخالف آن فراهم شود.
روسیه پس از آن که متوجه شد گروه های مخالف حکومت سوریه به امید مداخله غرب، گفتگوها با حکومت بشار اسد را تحریم کرده و بر طبل جنگ و آشوب طلبی می کوبند، به اعمال فشار بر این گروه ها روی آورده و از کشورهای غربی رویکرد مشابهی را نسبت به این گروه ها خواستار شد.
البته، با توجه به نقشه های غرب برای رهبری سوریه و تلاش ها آنها برای روی کار آوردن رژیم غربگرا در این کشور مهم منطقه برای تسهیل در اجرای نقشه های خود، این خواسته راه به جایی نبرد.
به دنبال تشدید مساله سوریه، غربی ها در شورای امنیت اقدامات هماهنگ شده ای را برای فراهم آوردن بستر مداخله در امور داخلی دمشق به منظور سرنگونی حکومت قانونی و مشروع این کشور به عمل آوردند و ماه نوامبر گذشته پیش نویس قطعنامه ای را در باره دمشق پیشنهاد کردند که با توجه به محکومیت یکجانبه حکومت سوریه و پیش بینی امکان مداخله خارجی در این زمینه از طرف روسیه و چین وتو شد.
سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در رد این قطعنامه به صراحت اعلام کرد که کشورش از مساله لیبی درس لازم را گرفته و اجازه نخواهد داد قطعنامه های شورای امنیت برای نیل به اهداف سیاسی برخی کشورها مورد سوء استفاده قرار گیرد.
لاوروف بار دیگر موضع کشورش را مبنی بر اینکه اجازه تکرار سناریوی لیبی در سوریه داده نمی شود، تکرار و بر پایبندی مسکو به آن تاکید کرد.
به عقیده صاحب نظران سیاسی، تلاش های گسترده روسیه برای حل مساله سوریه از راه های دیپلماتیک و صلح آمیز، نشانگر اهمیت فوق العاده زیاد این مساله برای روسها و به ویژه حضور این کشور در منطقه خاورمیانه می باشد.
از این دیدگاه، سوریه از دوره شوروی سابق متحد راهبردی مسکو بوده و در سیاست این کشور در منطقه خاورمیانه جایگاه مهمی داشته است.
از دیگر سو، روسیه در قامت میراثدار شوروی سابق نیز در ۱۰ سال اخیر اهمیت سابق را به سوریه در سیاست منطقه ای خود بازگردانده و مسکو تصمیم به تقویت پایگاه دریایی خود در طرطوس سوریه گرفته و قرار است بهار آینده ناوگان روسیه در سواحل این کشور عربی مستقر و رزمایش دریایی مشترک برگزار کند.
روسیه و تحولات لیبی
قیام مردمی در لیبی که از حدود یک سال پیش آغاز و به سرنگونی دیکتاتوری معمر قذافی منجر شد، زمینه گسترده ای را برای مداخلات غرب در امور داخلی این کشور فراهم آورد.
کشورهای غربی با سوء استفاده از قطعنامه های شورای امنیت که اجازه ایجاد محدوده پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی را داده بود ، به بمباران گسترده مناطق مختلف این کشور از جمله اماکن مسکونی پرداختند و این امر باعث کشته و مجروح شدن هزاران نفر و ببار آمدن خرابی های گسترده ای شد.
روسیه که از قطعنامه های شورای امنیت در باره لیبی حمایت کرده بود ، با ناراحتی شاهد سوء استفاده غربی ها به سرکردگی آمریکا از آنها در راستای تامین منافع خود و غارت ثروت های این کشور بود و مقام های روس بارها از این گستاخی غربی ها و سران ناتو انتقاد کرده و خواستار تحقیقات جامع در این زمینه به ویژه جنایات غربی ها در جریان بمباران مناطق مختلف لیبی و کشتار غیرنظامیان شدند.
مسکو در ماه دسامبر گذشته هم که ریاست دوره ای شورای امنیت را برعهده داشت، مساله نقض قوانین بین المللی از سوی کشورهای غربی در لیبی را به کرات مطرح و تحقیقات بیطرفانه بین المللی در این زمینه را خواستار شده بود تا این گونه حوادث در آینده در کشورهای دیگر تکرار نشوند.
مساله لیبی باعث تشدید اختلافات و تنش ها میان روسیه و غرب شد و مسکو علاوه بر نگرانی از نقض قوانین بین المللی توسط کشورهای غربی در لیبی، به خاطر از دست دادن بخشی از منافع خود در این کشور به ویژه تجدید نظر طرابلس در اجرای قراردادهای نفتی و تسلیحاتی با مسکو ناراحت می باشد.
کارشناسان بر این عقیده هستند که رویکرد سرسختانه روسیه در باره سوریه نسبت به اقدامات کشورهای غربی نتیجه تلاش های سودجویانه این کشورها در لیبی بوده است که باعث ناخوشایندی روس ها شد.
تلاش روسیه برای کمک به تاسیس حکومت مستقل فلسطین
روسیه در سالی که گذشت بر تلاش های خود برای کمک به تاسیس حکومت مستقل فلسطین افزود و بهترین گواه بر این امر سفر سال گذشته دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه به فلسطین در ماه ژانویه بود که نخستین سفر خارجی وی در سال ۲۰۱۱ بود.
مدودف در جریان این سفر بر موضع کشور مبنی بر ضرورت تاسیس حکومت مستقل فلسطین تاکید کرد و وجود چنین حکومتی را حق مردم فلسطین دانست.
موضوع جالب توجه در این سفر لغو دیدار پیش بینی شده از تل آویو و دیدار با سران رژیم صهیونیستی در لحظات آخر سفر مدودف بود که ناراحتی سردمداران این رژیم را برانگیخت.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه درباره به رسمیت شناختن فلسطین مستقل که تشکیلات خودگردان طرح آن را حدود سه ماه پیش به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه داد، از حمایت مسکو از این روند خبر داد و گفت: روسیه حکومت مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته و سفارت فلسطین از سال ۱۹۸۹ در مسکو فعالیت می کند.
روسیه همچنین در این راستا از روند سازش میان جنبش های فلسطینی حماس و فتح حمایت کرد و آن را لازمه اصلی تاسیس حکومت مستقل فلسطین دانست.
مسکو تلاش های دیپلماتیک خود در این زمینه را بیشتر در چارچوب گروه چهار میانجی گران بین المللی خاورمیانه به عمل می آورد و در عین حال، بر ضرورت تداوم مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی تاکید دارد. به عقیده کارشناسان سیاسی، روسیه در حال حاضر برای حضور فعال در منطقه خاورمیانه و عقب نماندن از آمریکا در رویدادهای این منطقه تلاش می کند و سال ۲۰۱۱ اوج نماش این تلاش ها بود.
در نهایت می توان گفت که بیداری اسلامی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا سیاستگزاری خارجی روسیه را وارد مرحله جدیدی از پویایی کرد که پیش بینی می شود این روند در ماه های آتی نیز ادامه داشته باشد و مسکو برای موفقیت سیاست های خارجی خود در این منطقه راهبردی از جهان به سمت همگرایی بیشتر با کشورهای قدرتمند منطقه ای همچون ایران حرکت کند.
منبع: ایرنا