
با افتتاح خط لولهي جريان شمالي كه گاز روسيه را به اروپا ميرساند معادلات انرژي ميان روسيه و اروپا سادهتر و مطمئنتر پيش خواهد رفت. اما از نگراني اروپا نسبت به افزايش روز افزون وابستگي به واردات گاز از روسيه كاسته نخواهد شد. براي حل اين نگراني اروپا به دنبال منابع توليد و انتقال غير از روسيه است كه در اين رابطه طرح هايي مانند ناباكو و ترانس خزر امكان سنجي شده است. موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس) در همين رابطه و براي بررسي دقيقتر معادلات انرژي ميان روسيه و اتحاديه اروپا گفتگويي را با آقاي دكتر داوود كياني، استاد دانشگاه و كارشناس مسائل اروپا ترتيب داده كه مشروح آن در ادامه از نظر ميگذرد؛
آقاي دكتر كياني، همان طور كه مستحضريد آخرين تحولات در زمينه انرژي و روابط روسيه و اروپا طرح 6 بندي موسوم به پاكت سوم است، تصويب چنين قوانيني با توجه به راهبرد ابرقدرتي انرژي روسيه، چه تاثيري بر روابط اتحاديه اروپا با روسيه خواهد داشت؟ به نظر نميرسد كه اين طرح 6 بندي موسوم به پاكت سوم بر روابط اتحاديه اروپا و روسيه تاثير گذار باشد به اين دليل كه روسيه و اروپا پيشتر نيز چنين چارچاب هاي حقوقي مانند پيمان منشور انرژي كه در سال 1992 اتحاديه اروپا تصويب كرد، داشتند. اين پيمان از طرف روسي ميخواست كه بخش صنعت گازش را خصوصي و رقابتي كند و بخش خصوصي را وارد بخش هاي توليد، انتقال، توزيع داشته باشد. همانطوركه ميدانيد صنعت نفت وگاز روسيه در اختيار دولت روسيه است و هر طرحي كه پاي بخش خصوصي را در صنعت نفت و گاز روسيه را بخواهد باز كند روسها با آن مخالفت خواهند كرد. در همان سال هم كه پيمان منشور انرژي در اتحاديه اروپا تصويب شد روسها نپذيرفتند و تا امروز هم اروپاييان نتوانستند كه مفاد آن پيمان را كاملا عملي سازند و در قبال روسيه عملي كنند.
اين طرح موسوم به پاكت سوم نيز بندهايي مشابه با همان پيمان سال 1992 را در بر مي گيرد كه همان تلاش اروپا بر رقابتي تر كردن و خصوصي كردن مراحل توليد و توزيع و انتقال انرژي در خاك اروپا ست. نتيجه اجراي اين قوانين صرفه جويي در قيمت انرژي وارداتي به اروپا ست. اما روس ها علاقه اي ندارند كه صنعت نفت و گازشان به ويژه در بخش توزيع و صادرات از دست خارج شود. از آنجا كه روس ها در مذاكرات انرژي هميشه دست بالا را داشته اند و هيچگاه هم عقب ننشسته اند مفاد اين پاكت سوم در قبال روسيه توان اجرايي ندارد و به تعبيري ديگر اروپا اهرم فشاري بر روسيه ندارد. تفاوت اين طرح با پيمان قبلي در آن است كه در طرح جديد به طور اخص و جزيي تر تاكيد كرده است كه مراحل اكتشاف، توليد و توزيع در حوزه هاي انرژي در اروپا نبايد همگي در اختيار يك شركت باشد و تاكيد آن بر رقابتيتر كردن مسائل مربوط به انرژي در هر سه فاز است.
واكنش روسيه در اين موضوع به چه شكل خواهد بود؟ آيا راه سازگاري با قوانين تازه تاسيس را پيش خواهد گرفت يا واكنش ديگري نشان خواهد داد؟ واكنش روسها تا به امروز كاملا منفي بوده چرا كه تصورشان از هدف اين طرح، كاهش قيمت انرژي خريداري شده از روسيه است. زماني كه هدف نهايي از چنين طرحي صرفه جويي و كاهش هزينه هاي انرژي و متنوع تركردن شركت هاي تامين كننده انرژي باشد، خط قرمز روسها در حوزه انرژي به شمار ميرود. بازهم تاكيد ميكنم كه روسيه در مباحث انرژي با اتحاديه اروپا دست بالا را دارد و اتحاديه اروپا اهرم فشاري در اين مورد ندارد. روسيه به نوعي از انرژي به عنوان سلاح امنيتي استفاده ميكند و به اين كشور توان بازدارندگي ميدهد.
به عقيده كارشناسان، ترانس خزر ميتواند نقشه گاز روسيه را تغيير دهد، به نظر شما تركمنستان تا چه حد دربحث ترانس خزر ميتواند منافع روسيه را ناديده بگيرد و با اتحاديه اروپا همراهي كند؟تركمنستان چهارمين تامين كننده بزرگ گاز در دنيا است. اروپا هم درپي استفاده از منابع گازي جايگزين است كه خودشان به آن كوريدور جنوبي تامين انرژي اطلاق ميكنند. در نگاه اروپاييان گاز تركمنستان هم در همين بخش در نظر گرفته ميشود. در اين جا دو بحث مطرح است اول آنكه آيا چنين خط لوله اي عملياتي خواهد بود؟ و ديگر آنكه اگر اجرا شد چه لطمه اي به انحصار انرژي روسيه در اروپا خواهد زد؟ همانطور كه ميدانيد اروپا به دنبال گستردهتر كردن مسيرهاي انتقال انرژي است كه از آن جمله خط لوله هاي ناباكو ، ترانس خزر و تاپ [Trans Adriatic Pipeline .TAP) ]است. هنوز دقيقا مشخص نيست كه كدام يك عمياتي خواهد شد. تمام اين طرحها روي ميز شركت هاي انرژي هستند كه به دنبال گزينههاي انتقال انرژي ازمسيرهاي غير از روسيه ميباشند. مسايلي همچون به صرفه بودن احداث خط لوله، مسائل فني مربوطه، وجود كشورهاي تامين كننده گاز براي پر كردن ظرفيت خط لوله ، مسائل سياسي و مخالفت هاي روسيه در اين زمينه و برسر راه اين پروژه وجود دارد. بين ميزان وابستگي اتحاديه اروپا به روسيه و بحث انحصار روسيه بر بازار انرژي اروپا بايد تفاوت قائل شد.
تفاوت در اين است كه هيچگاه اروپا تا مادامي كه سوخت اصلياش گاز است از وابستگي به روسيه نميتواند فرار كند و روسيه همچنان 41 درصد گاز وارداتي اروپا را تامين ميكند. حتي اين ميزان رو به افزايش هم هست به طوري كه كميسيون اروپا تا 50 درصد افزايش را هم تا سال 2030 پيشبيني كرده است. اما اينكه انحصار روسيه شكسته خواهد شد يا نه ؟ به نظرم با طرح هايي نظير ناباكو و ترانس خزر اروپاييان تصميم گرفتهاند كه اين انحصار را بشكنند. بنابراين بين انحصار و ميزان واردات تفاوت هست. ممكن است ميزان واردات افزايش پيدا كند اما انحصار از بين برود. قدر مسلم روس ها به هيچ عنوان نميخواهند در بازار انرژي اروپا رقيبي هر چند كوچك داشته باشند. حال اين رقيب ايران باشد در قالب خط لوله ناباكو و يا تركمنستان در قالب خط لوله ترانس خزر براي روسها تفاوتي نميكند. در كل ژئوپولتيك انرژي اوراسيا همچنان مسيرهاي اصلي را در اختيار روسيه قرار ميدهد.
خط لولهي جريان شمالي كه در آبان ماه سال جاري به بهره برداري رسيد تا چه اندازه ميتواند اروپا را به گاز روسيه وابسته تر كند؟ و تا چه حد اهرم فشار روسيه را تقويت ميكند؟خط لوله جريان شمالي كه به تازگي به بهره برداري رسيد باعث شده كه 10 درصد گاز وارداتي اروپا از طريق همين خط لوله به اروپا انتقال يابد و به عقيده كارشناسان احداث اين خط لوله بر وابستگي اروپا قطعا افزوده خواهد كرد. چراكه ظرفيت آن به قدري زياد است كه ميتواند تقريبا دو برابر ظرفيتي باشد كه براي خط لوله ناباكو در نظر گرفته شده يعني 55 ميليارد متر مكعب صادرات گاز از اين خط لوله حجم بسياربالايي است. بنابراين هيچ شكي وجود ندارد كه اين خط لوله وابستگيها به روسيه را افزايش ميدهد.
اين خط لوله ديگر با دور زدن كشورهاي ترانزيتي مانند اوكراين و لهستان و انتقال حجم بالايي برابر 55 ميليارد متر مكعب گاز به اروپا بر مناسبات روسيه و اتحاديه اروپا اثر استراتژيك خواهد داشت و ميتواند تاثيرات بازدارنده روي تصميم گيريهاي اتحاديه اروپا در قبال سياست خارجي روسيه داشته باشد و اروپايي ها در مناسباتشان با روسيه منفعلتر عمل كنند. به نظر من پيام سياسي اين خط لوله را اگر بخواهيم خلاصه كنيم: تقويت موقعيت ژئوپولتيك روسيه در اروپا و تقويت موقعيت آلمان در موقعيت انرژي اروپاست چراكه آلمان تبديل شده است به توزيع كننده اصلي گاز به ديگر كشورهاي اروپايي از طريق اين خط لوله. لذا برندگان اصلي اين خط لوله، روسيه و آلمان و بازندگان آن كشورهاي اروپاي شرقي هستند.
با توجه به تمام اين تحولات، آينده خط لوله ناباكو را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ احتمال همراهي و يا نقش آفريني روسيه در اين خط لوله تحت چه شرايطي و تا چه اندازه است؟ خط لوله ناباكو را از دو زاويه ميتوان بررسي كرد: 1.زاويه اقتصادي 2. زاويه سياسي . از لحاظ زاويه سياسي تمام كشورهاي عضو اتحاديه اروپا به رغم اينكه اين خط لوله مسير بسيار طولاني دارد و پروژهاي هزينه آور است، خواهان احداث اين خط لوله هستند. اروپا به نوعي هويت و پرستيژ خود را در اجراي اين پروژه ميبيند و انصراف از اجراي اين پروژه را براي وجهه بينالمللي خود خطرناك ميبيند. و پس از بحرانهايي كه در قالب دو جنگ انرژي در سالهاي گذشته رخ داد اروپاييها مصمم تر شدند برتنوع بخشي به مسيرهاي تامين كننده گاز خود مصم تر شدهاند. بنابراين هيچ جاي شكي نيست كه در بعد سياسي اروپاييها خواهان احداث اين خط لوله هستند. اما در بعد اقتصادي مطلب كمي پيچيده تر است چند عامل منفي وجود دارد كه توجيه پذير بودن ناباكو را تحت شعاع قرار ميدهد. عامل اول، عدم امكان تكميل ظرفيت خط لوله است.
اين خط لوله با احتساب تمام هزينهها بايد بتواند حداقل 31 ميليارد متر مكب گاز را انتقال دهد ولي گزينههاي موجود در خاورميانه كه در اينجا مشخصا منظور عراق است و قفقاز كه مشخصا مقصود آذربايجان است نشان نميدهد كه بتوانند اين ظرفيت را تكميل كنند. اميد اروپاييها برا ي تكميل ظرفيت به حوزه "شاه دنيز 2 " است كه البته اين حوزه هم نميتواند 20ميليارد متر مكعب را پركند. از منابع كردستان عراق هم نميتوان استفاده كرد چراكه خود، نيازمند احداث خط لوله ديگري است براي اتصال به ناباكو. بر گزينه ايران هم كه به دليل تحريم هادول اروپايي نميتوانند اميدوار باشند. بنابراين مشكل پر كردن ظرفيت كماكان لاينحل است. مشكل بعدي اين است كه هزينه هاي براورد اوليه 9/7 ميليارد يورو بوده است در حالي كه امروزه برخي شركت ها نظير "بي پي" اعلام كردهاند كه هزينهها بالغ بر12 تا 14 ميليارد يورو خواهد بود يعني افزايشي در حدود 80 درصد.
عامل سوم كه به عوامل ذكر شده دامن خواهد زد، بحران اقتصادي در اروپاست بحراني كه از توان شركتهاي مجري در اين پروژه كاسته است و به لحاظ تامين مالي مشكلاتي را براي آنها ايجاد كرده است. اخيرا يوشكا فيشر وزير امور خارجه سابق آلمان و برخي ديگر اعلام كردهاند كه چشم پوشي از ناباكو امكانپذير نيست، اجراي آن هم با شرايط فعلي مقدور نيست و ميبايست راه حل مياني در پيش گرفت راه حل مياني هم ادغام خط لوله ناباكو با خط لولههاي ديگر است از جمله ترانس خزر و تاپ و يا خط لوله " ايتاليا- يونان") I.T.G.I ). در اين صورت مشكل هزينه ها و عدم تامين ظرفيت كاهش خواهد يافت. اما اين ايده هنوز مخالفاني دارد و راه حل قطعي وجود ندارد.
آيا در آينده نزديك ميتوان انتظار جنگ گازي جديدي بين روسيه و اروپا داشت؟ واقعيت اين است كه وقوع دو بحران گازي ميان روسيه و اكراين نوعي ذهنيت منفي در ميان دول اروپايي عليه روسها بر جاي گذاشته است از سوي ديگر هرگاه كه روسيه احساس كند كه غرب درمسائل سياسي و امنيتي و حتي مسائل تكنيكي مربوط به نفت و گاز يك طرفه حركت ميكند و منافع روسيه را به مخاطره مياندازد، اين احتمال وجود دارد كه روسها به بهانههاي مختلف بخواهند قدرت انرژي خود را گوشزد كنند. اما شرايط براي اخذ چنين تصميمي ميبايست خيلي حاد باشد. چرا كه پس از بحرانهاي گازي در سالهاي گذشته اعتماد به روسيه كاهش پيدا كرده و روسها هم تمايل ندارند كه اروپا را به سمت منابع جايگزين گاز روسيه هدايت كنند. با توجه به خط لوله بالتيك احتمال رفتار تحكم آميز از طرف روسها كمتر شده است. البته بايد گفت كه درعالم سياست هيچ چيز قابل پيشبينی نیست.
منبع: ایراس