راه ابریشم جدید

۲ نوامبر کنفرانس «افغانستان: امنیت و همکاری در قلب آسیا» در استانبول ترکیه برگزار شد و نمایندگان ۳۴ کشور به همراه ترکیه و افغانستان که ریاست این کنفرانس را بر عهده داشتند، در آن حضور یافتند. دستور کار این کنفرانس، بحث در خصوص مسائل مرتبط با مرحله گذار و آتش‌بس در افغانستان و طرح موسوم به «راه ابریشم جدید» بود.

کاخ سفید اظهار می‌کند که «مسئولیت اصلی تامین امنیت» در افغانستان باید تا سال ۲۰۱۴ از ناتو به دولت افغانستان انتقال یابد. در این مدت، افغانستان بر اساس بیانیه «همکاری تزلزل‌ناپذیر» که در اجلاس لیسبون در نوامبر ۲۰۱۰ به امضاء رسید، باید «شریک مطمئن ناتو شود و هرگونه همکاری لازم را با ناتو برای انجام اقدامات مشترک داشته باشد»؛ از جمله، انجام اصلاحات در وزارت‌خانه‌های امنیتی و انستیتوهای ملی، آماده‌سازی کادر مبارزه با تروریسم و تجارت مواد مخدر. بر اساس راهبرد جهانی ناتو، که بر اساس آن ناتو برای تحقق حضور فراگیر خود به دولت‌های واسطه متوسل خواهد شد، این کار «ظرفیت‌سازی برای شرکا» (Partner Capacity Building) نامیده می‌شود. با این مقدمه، ورونیکا کراشنینّیکووا، مدیرعامل انستیتو ابتکار عمل‌ها و تحقیقات سیاست خارجی روسیه و آلفرد راس، رئیس انستیتو تحقیقات دموکراسی در نیویورک در مقاله‌ای مشترک می‌نویسند:

روند «آتش‌بس» که توسط آمریکا در داخل افغانستان انجام می گیرد، تلاشی است برای ساختن یک گروه دست نشانده که مطابق میل آمریکا رفتار کنند. این گروه دست‌نشانده از گروهک‌ها و جنبش‌های افغانی که علیه یکدیگر مبارزه می‌کنند، تشکیل می‌شوند. آمریکا از اهرم‌های مالی و اهرم زور برای در دست نگه داشتن و هدایت این گروه استفاده خواهد کرد. این گروه دست‌نشانده، با مواد مخدر و قاچاق آن بسیار مرتبط خواهد بود.

به این ترتیب، این رژیم دست‌نشانده باید به صورت مستقل منافع آمریکا در کشور را تحقق بخشد و پایگاهی برای تسلط بر مناطق همسایه آسیای مرکزی و جنوبی و همچنین جهت طراحی تهدیدات علیه سه دشمن اصلی استراتژیک آمریکا، یعنی ایران، روسیه و چین باشد. در تاریخ آمریکا نمونه‌های کافی در این خصوص وجود دارد و می‌توان از روی این نمونه‌ها عمکرد چنین رژیم واسطه‌ای را مشخص کرد: نگودین دیما در ویتنام جنوبی، مانوئل نورگی در پاناما، پینوشه در شیلی، صدام حسین در اوایل دوران حکومت در عراق و امروز گرجستان به رهبری ساکاشویلی. آمریکا تلاش می‌کند نقش خود را در پروسه‌های افغانستان پنهان ساخته و ابتکار عمل‌های خود را به نام ابتکار عمل جامعه جهانی مطرح سازد.

البته، سران افغانستان و فرماندهان نظامی آن، افراد مناسبی برای گسترش و ترویج ارزش‌های آمریکایی نیستند. اما این موضوع باعث نمی‌شود که واشنگتن نقشه‌های خود را تغییر دهد، بلکه تنها روش‌های تحقق آنها را دشوار می‌سازد.

موضوع دوم کنفرانس استانبول، دعوت از جامعه جهانی به پروژه «راه ابریشم جدید» بود.

طبق تعریف آمریکا، این راه ابریشم جدید، سیستم ارتباطات اقتصادی و ترانزیتی در همه آسیای جنوبی و مرکزی با محوریت افغانستان برای تبادل منابع، کالاها و تکنولوژی‌ها در منطقه است. در این پروژه عظیم، آمریکا باز هم خود را به عنوان یک بی‌طرف مطرح کرده و نقش پیش‌برنده را به ترکیه و افغانستان واگذار می کند.

اما به راستی، در پشت پرده طرح «راه ابریشم جدید» چه چیزی قرار دارد؟

به نظر می‌رسد ایده «راه ابریشم» نه تنها وجود داشت، بلکه در سال ۱۹۹۷ یعنی تا مدت‌ها قبل از حمله آمریکا به افغانستان به صورت یک قانون در آمده بود. در سال ۱۹۹۹، مجلس نمایندگان آمریکا قانون «استراتژی راه ابریشم» را تصویب کرد و سنای آمریکا آن را در بودجه عملیات‌های برون مرزی و برنامه‌های مرتبط با آن در سال مالی ۲۰۰۰ قرار داد. (FY 2000 Foreign Operations, Export Financing, and Related Programs Appropriations Act).

این قانون، قوه مجریه آمریکا را ملزم به انجام تلاش‌های لازم برای ایجاد «سیستم‌های دموکراسی آزاد» و «اقتصادهای بازار آزاد» در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی می‌کرد؛ «آزاد» در ترمینولوژی آمریکا به معنی در دسترس بودن برای نفوذ آمریکا است. در این راستا، کاخ سفید موظف به فعال کردن حضور کمپانی‌ها و سرمایه‌گذاران آمریکایی در برنامه‌ریزی‌، تامین مالی و ایجاد زیرساخت‌های ارتباطی، ترانزیتی، شامل ترانزیت هوایی، جاده، راه‌آهن، بنادر، حمل و نقل دریایی و همچنین بانک، بیمه، شبکه‌های تلویزیونی، لوله‌های نفت و گاز شد. پروژه‌ها بایستی توسط اشخاص حقیقی تحقق یابند که به معنی خصوصی سازی منابع و زیرساخت‌های محلی خواهد بود.

در ماه می ۲۰۰۶، «قانون استراتژی راه ابریشم» با در نظر گرفتن واقعیت‌های نظامی به روز رسانی و کامل گردید. از جمله، آمریکا وظیفه توسعه پتانسیل دفاعی داخلی و تامین امنیت مرزهای کشورهای واقع در طرح راه ابریشم را برعهده گرفت. به گفته طراحان مرکز تحقیقات بین‌الملل و استراتژیک واشنگتن (CSIS)، «راه ابریشم جدید» به عنوان بخشی از استراتژی ضد شورش آمریکا برای مقابله با عملیات‌های چریکی در منطقه محسوب می‌شود؛ نظیر شبکه توزیع شمالی (NDN) – راه‌های تجهیز نیروهای اشغالگر آمریکا و ناتو در افغانستان که از طریق روسیه می‌گذرند و در آمریکا آن را اولین قدم تحقق طرح «راه ابریشم جدید» می‌دانند.

به این ترتیب، «راه ابریشم جدید» ادامه دهنده استراتژی آمریکایی «آسیای مرکزی بزرگ» است و همزمان چندین هدف را دنبال می‌کند:

۱- به دست آوردن منابع طبیعی افغانستان که کارشناسان زمین‌شناسی آمریکا ارزش آن را یک تریلیون دلار تخمین زده‌اند.

۲- دسترسی به بازارهایی که جمعیت آن بیش از ۲ میلیارد نفر یعنی تقریبا یک چهارم جمعیت جهان است.

۳- ایجاد نظام کاپیتالیستی در منطقه‌ای که بسیاری از نواحی آن در مرحله فئودالی توسعه هستند.

۴- یافتن بهانه برای گسترش حضور نظامی و استقرار پایگاه‌های نظامی برای «دفاع از خطوط لوله»

۵- تغییر مسیر منابع طبیعی منطقه از چین به هند و پاکستان

۶- ایجاد سازمان منطقه‌ای «دولت‌های راه ابریشم» در مقابل سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی

اما در خصوص روسیه باید گفت که این کشور به صورت نامرئی در قانون ۲۰۰۶ حضور دارد. در این قانون بر لزوم جلوگیری از برقراری انحصار منابع انرژی و زیرساخت‌‌های انتقال انرژی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی توسط هر کشور دیگر تاکید شده است چرا که این امر دسترسی آمریکا به منابع انرژی را محدود می‌سازد.

«راه ابریشم جدید» یک جنبه تهدیدی دیگر نیز دارد: مواد مخدر افغانستان از این راه به راحتی جریان خواهد یافت و این به معنی آغاز جنگ افیونی در چین و دیگر کشورهای واقع در مسیر این طرح است.

با در نظر گرفتن جنبه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی «راه ابریشم جدید »، این استراتژی با تسلط آمریکا بر اروپای غربی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم قابل مقایسه است. در آن زمان، آمریکا از آلمان غربی به عنوان سکوی خود استفاده کرد و در چارچوب ناتو بر همه اروپای غربی تسلط یافت؛ دقیقا، به همین صورت آمریکا قصد دارد با استفاده از افغانستان و به کمک حضور نظامی ناتو، بر آسیای مرکزی و جنوبی تسلط یابد. این امر برای روسیه خسارات زیادی به همراه خواهد داشت: جبهه جنوبی با تکیه بر زیرساخت‌های موجود از زمان شوروی، علیه روسیه شکل خواهد گرفت و به این دلیل، تقریبا به صورت اتوماتیک و بدون هیچ حد و مرزی به خاک روسیه نفوذ خواهد کرد.

منبع: پایگاه خبری- تحلیلی «روسیران»، ۱۵ آبان ۹۰