اشاره:

از زمان پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم، جهان به مدت 50 سال به دو قطب سرمايه‌داري با ايدئولوژي ليبرال دموكراسي و كمونيستي با ايدئولوژي ماركسيسم تقسيم شده بود كه قطب اول را ايالات متحده آمريكا و قطب ديگر، يعني قطب كمونيستي را اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي نمايندگي و رهبري مي‌كردند. از اين‌رو پيش‌بيني امام خميني(ره) در نامه خود به گورباچف، از بعد روابط بين‌الملل، قبل از آنكه پيامي ايدئولوژيك از يك رهبر مذهبي باشد، رويكردي كاملاً استراتژيك در ابعاد سياسي و بين‌المللي بود. در همين ارتباط با يكي از ديپلمات‌هاي با سابقه كشورمان به گفت‌وگو نشستيم.

جاويد قربان اوغلي از كارشناسان مجرب وزارت خارجه و سفير سابق ايران در الجزاير و آفريقاي جنوبي به شمار مي‌رود، كه سال‌ها در وزارت خارجه در تصميم‌سازي‌هاي ديپلماتيك ايران نقش داشته است. اين ديپلمات اصلاح‌طلب كه سال‌هاي متمادي در دستگاه ديپلماتيك كشور حضور داشته است، سمت‌هايي چون مديركل آفريقايي وزارت امور خارجه را نيز تجربه كرده است. وي در زمان ارتحال حضرت امام خميني(ره) نيز نماينده ايران در هند بود.

* تحليل شما از نامه امام(ره) به گورباچف چيست؟

* * بيست و دو سال قبل، اول ژانويه 1989 ميلادي، امام خميني(ره) با نگارش نامه‌اي تاريخي به ميخائيل گورباچف، برگ زرين ديگري را در حيات پرثمر خود برجاي گذاشتند. اين نامه در روز سيزدهم دي ماه 1367 در ملاقات آيت‌الله عبدالله جوادي آملي به عنوان فرستاده ويژه حضرت امام(رع) به ميخائيل گورباچف، صدر هيات رئيسه اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي تسليم شد. گورباچف با گذشت حدود دو ماه از دريافت نامه امام خميني(ره) وزير خارجه وقت اتحاد جماهير شوروي را با پيامي عازم تهران كرد. آقاي ادوارد شواردنادزه، هفتم اسفند 1367، پاسخ گورباچف به نامه امام(ره) را در اتاق كوچك مجاور حسينيه جماران تسليم ايشان كرد.

شواردنادزه توضيحات نسبتاً مفصلي را كه مضاميني از محتواي پاسخ گورباچف بود، در ملاقات با امام خميني(ره) بيان كرد. امام(ره) در پايان ملاقات و اظهارات آقاي شواردنادزه، فرمودند:

انشاءالله سلامت باشند، ولي به ايشان (گورباچف) بگوييد كه من مي‌خواستم جلوي شما يك فضاي بزرگتر باز كنم. من مي‌خواستم دريچه‌اي به دنياي بزرگتر، يعني دنياي بعد از مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند (صحيفه امام ج 21 ص 301)

نامه امام خميني(ره) به گورباچف بي‌ترديد يكي از مهمترين اسناد انقلاب اسلامي و از اسناد مهم سياسي قرن در روابط بين دولت‌ها و بين‌الملل است. امام خميني(ره) با فاصله‌اي كمتر از پنج ماه از نگارش اين نامه به رهبر يكي از دو ابرقدرت وقت جهان، دارفاني را وداع گفتند. در 25 دسامبر 1991 و در فاصله‌اي كمتر از سه سال از نگارش نامه امام(ره) به گورباچف، اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي به طور رسمي از هم پاشيده شد و فدراسيون جديد روسيه با جدا شدن جمهوري‌هاي اتحاد جماهير شوروي، رسماً به عنوان يك كشور مستقل پا به عرصه جهان گذاشت. كشوري كه بايد آن را نوزادي كاملاً متفاوت از حيث ايدئولوژي و جهتگيري سياسي با كشور مادر، يعني بزرگترين و تاثيرگذارترين قدرت كمونيستي جهان در دوره رهبري جنگ سرد دانست.

تحليل‌گراني كه درباره نامه امام(ره) به گورباچف قلم زده‌اند، بيشتر به تحقق پيش‌بيني امام خميني(ره) در فروپاشي كمونيسم و توصيه ايشان به گورباچف براي جلوگيري از فرو افتادن به دامن ايدئولوژي سرمايه‌داري تمركز كرده و به تبيين اين فراز از نامه پرداختند.

* آيا در تحليل اين نامه صرفاً مي‌توان تاكيدات امام(ره) را يك پيشگويي تلقي كرد؟

* * خير. امام(ره) در بخشي از نامه خود به گورباچف نوشته بودند «...امروز ديگر چيزي به نام كمونيسم در جهان نداريم. ولي از شما جداً مي‌خواهم كه در شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه‌هاي پوسيده 70 سال كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولت‌هاي همسو با شما كه دلشان براي وطن و مردمشان مي‌تپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزميني و روزميني كشورشان را براي اثبات موقعيت كمونيسم كه صداي شكستن استخوان‌هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند (صحيفه امام، ج 21، ص 121 و 122)

* امام(ره) از فروپاشي كمونيسم به عنوان شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم و صداي شكستن استخوان‌هاي كمونيسم ياد كرده‌اند. اهميت اين فرموده ايشان را در چه مي‌دانيد؟

* * واضح است كه اين فراز از پيام امام(ره) به گورباچف، با توجه به رويدادهايي كه منجر به فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان ايدئولوژي ماركسيسم در مناسبات جهاني (كه امام(ره) از آن با تعبير بديع، شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم و صداي شكستن استخوان‌هاي كمونيسم ياد كردند) شد، از اهميت بسيار زيادي در روابط بين‌الملل برخوردار است، زيرا از زمان پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم، جهان به مدت 50 سال به دو قطب سرمايه‌داري با ايدئولوژي ليبرال دموكراسي و كمونيستي با ايدئولوژي ماركسيسم تقسيم شده بود كه قطب اول را ايالات متحده آمريكا و قطب ديگر، يعني قطب كمونيستي را اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي نمايندگي و رهبري مي‌كردند. از اين‌رو پيش‌بيني امام(ره) در نامه خود به گورباچف، از بعد روابط بين‌الملل، قبل از آنكه پيامي ايدئولوژيك از يك رهبر مذهبي باشد، رويكردي كاملاً استراتژيك در ابعاد سياسي و بين‌المللي بود.

در همين رابطه، ميخائيل گورباچف 10 سال پس از وفات امام خميني(ره) در مصاحبه‌اي گفته بود «از نظر من مخاطب پيام آيت‌الله (امام) خميني(ره) تمامي اعصار در طول تاريخ بود... زماني كه من اين پيام را دريافت كردم، احساس كردم شخصي كه اين پيام را نوشته، متفكري دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعه اين پيام استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم (روزنامه جمهوري اسلامي، 11/3/1378)

* اساساً به نظر شما چرا امام(ره) چنين نامه‌اي را به گورباچف نوشتند؟

* * شايد جالب باشد بدانيد با گذشت بيش از دو دهه از نگارش اين نامه، سئوالي كه همچنان ذهن پژوهشگران و انديشمندان، اعم از نخبگان سياسي يا ايدئولوژيست‌هاي مذهبي را به خود مشغول كرده و در جستجوي پاسخي جامع براي آن هستند، همين است كه چرا امام(ره) اين نامه را به گورباچف نوشتند و آيا مخاطب امام(ره) فقط گيرنده نامه بود يا همچنان كه گورباچف گفته است، مخاطب ايشان تمامي اعصار و قرون بوده‌اند.

آيا هدف امام(ره) از نگارش اين نامه، رسالت ديني برمبناي «دعوت» بود كه در اين صورت بايد به سئوال ديگري درباره احتمال تاثيرگذاري پاسخ گفت، يا اينكه ايشان از موضع يك سياستمدار و استراتژيست در پي انجام رسالتي سياسي در سطح جهان بودند؟ رسالتي كه در آن سرنوشت هفتاد ساله جنبش جهاني ماركسيسم و مقتدرترين سمبل منبعث از اين ايدئولوژي، يعني حكومت كمونيستي را پيش‌بيني كرده و اردوگاه ديگر قدرتمند حاكم بر جهان، يعني سرمايه‌داري مبتني بر ايدئولوژي ليبرال و دموكراسي را به چالش فرا مي‌خواند.

* پس از فروپاشي اردوگاه كمونيستي، سرنوشت اتحاد جماهير شوروي و تبعات ناشي از آن در روابط بين‌الملل را با توجه به تاكيد حضرت امام(ره) و نامه ايشان چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

* * نگاهي گذرا به حوادث و رويدادهاي قبل و علي‌الخصوص بعد از نگارش نامه امام(ره) اهميت اين ابتكار را بيشتر در كانون توجه تحليلگران و پژوهشگران حوزه روابط بين‌الملل ثابت مي‌كند.

امام(ره) در كنار اين نامه، به عنوان يك سياستمدار استراتژيست مطرح مي‌شوند، نه فقط ايدئولوگ مذهبي. هدف يا اهداف ديگري را نيز در اين ابتكار مدنظر داشتند كه آنها را در قالب يك فرضيه مطرح كردند و ضروري است به آنها پرداخته شود و مورد ارزيابي و تحليل قرار گيرد.

* با توجه به اينكه نامه امام(ره) به گورباچف تنها چند ماه بعد از پذيرش قطعنامه 598 در 26 تير 1367 ارسال شد، چه تحليلي در اين زمينه داريد؟

* * فارغ از تبليغات و تحليل‌هاي ايران از پذيرش قطعنامه ياد شده كه منجر به پايان جنگ شد، نتيجه جنگ هشت ساله، چيزي نبود كه ايران مي‌خواست و فرماندهان نظامي و سياستمداران وقت از چنين نتيجه‌اي خرسند و راضي نبودند. بگذريم كه حماقت صدام حسين در حمله به كويت و اشغال اين كشور، بر روندهاي حاكم بر جهان تاثير گذاشت و شرايط به نحو غيرقابل باوري به نفع ايران تغيير كرد، ولي اين موضوعي است كه ربطي به نتايج جنگ تحميلي عراق عليه ايران و قطعنامه 598 نداشت.

امام(ره) به فاصله پذيرش قطعنامه در تير ماه 1367 كه خود شجاعانه مسئوليت آن را به عهده گرفتند و وفات ايشان در خردادماه 1368 اقدامات مهمي در عرصه داخلي و خارجي انجام دادند كه از آن جمله مي‌توان به نامه ايشان به گورباچف در 11 دي‌ماه 1367 و فتواي ارتداد سلمان‌رشدي، نويسنده كتاب آيات شيطاني در 25 بهمن 1367 ياد كرد. ترديد نبايد كرد كه با اين دو اقدام يا ابتكار امام(ره) انقلاب اسلامي بار ديگر در كانون توجه جهان قرار گرفت.

* در كنار نامه امام(ره) به گورباچف، فتواي ايشان درباره ارتداد سلمان رشدي را نيز مي‌بينيم. تاثير اين دو را در عرصه بين‌الملل چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

* * با اين نامه، بار ديگر امام(ره) ايران را به عنوان كشوري در عرصه روابط بين‌الملل مطرح كردند كه در پي عمق بخشي به اهداف و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي است. همچنين فتواي سلمان رشدي نشان داد امام(ره) و بالطبع ايران، در انجام رسالت خود در جهان اسلام و دفاع از ارزش‌هاي اسلامي، همچنان استوار و پابرجا هستند و ملاحظات جهاني نمي‌تواند امام خميني(ره) و ايران را در انجام آن دچار ترديد و تزلزل كند. اين برداشت از دو ابتكار امام(ره) را نبايد نافي اهداف ديگري كه مدنظر ايشان بود تلقي كرد، چنانكه امام(ره) در دهم آبان همان سال نيز در پاسخ به نامه رئيس دفتر خود آقاي محمدعلي انصاري، پاسخ مشروحي نگاشتند كه در عرصه سياسي داخلي كشور به عنوان منشور برادري ثبت شد. منشوري كه با گذشت 22 سال از آن، همچنان به عنوان سندي پرافتخار محسوب مي‌شود و در صورت اجرا، رافع مشكلاتي خواهد بود كه كشور به دليل حاكميت سليقه‌اي و برداشت‌هاي انحصاري از اسلام و حاكميت اسلامي، دچار آن شده است. به نظر مي‌رسد تمامي اين اقدامات حضرت امام(ره) را مي‌توان به نوعي به شرايط كشور پس از پايان جنگ تحميلي مرتبط دانست.

منبع: روزنامه اطلاعا