گمانهزنيها درباره آينده روابط ايران و گرجستان
جمهوری اسلامی ایران نیز مانند بسیاری از کشورها پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوریهای آن از جمله گرجستان، حاکمیت و استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت. این دو کشور اگر چه دارای ریشههای مشترک عمیق تاریخی و ظرفیتهای بسیار بالایی برای گسترش همکاری بودند، اما وجود برخي عوامل همکاریهای تفلیس و تهران را در سطح بسیار نازلی قرار داده، بطوری که با گذشت بیش از 19 سال از فروپاشی شوروی، سفارت جمهوری اسلامی در تفلیس به دلایل گوناگون، آنچنان فعال نیست. با توجه به شرایط به وجود آمده و خصوصا بهبود و گسترش روابط دو کشور روسیه و آمریکا و افزايش همکاریهای گسترده ناتو و روسیه، چشمانداز روشنی را در مقابل دیدگاه این دو کشور قرار داده تا به بهبود و بازتعریف روابط دو جانبه پرداخته و بدین ترتیب فصل نوینی از مناسبات تهران و تفليس را شروع کنند.
جمهوری اسلامی ایران نیز مانند بسیاری از کشورها پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوریهای آن از جمله گرجستان، حاکمیت و استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت. این دو کشور اگر چه دارای ریشههای مشترک عمیق تاریخی و ظرفیتهای بسیار بالایی برای گسترش همکاری بودند، اما وجود برخي عوامل همکاریهای تفلیس و تهران را در سطح بسیار نازلی قرار داده، بطوری که با گذشت بیش از 19 سال از فروپاشی شوروی، سفارت جمهوری اسلامی در تفلیس به دلایل گوناگون، آنچنان فعال نیست. با توجه به شرایط به وجود آمده و خصوصا بهبود و گسترش روابط دو کشور روسیه و آمریکا و افزايش همکاریهای گسترده ناتو و روسیه، چشمانداز روشنی را در مقابل دیدگاه این دو کشور قرار داده تا به بهبود و بازتعریف روابط دو جانبه پرداخته و بدین ترتیب فصل نوینی از مناسبات تهران و تفليس را شروع کنند. سفر وزير امور خارجة کشورمان به گرجستان و دیدار و گفتگو با مقامات گرجي، از جمله ميخائيل ساكاشويلي رئيسجمهور اين كشور که قرار است روز 12 آبان ماه صورت گیرد، در همین راستا قابل تفسیر است.
ظهور قفقاز به عنوان یک منطقه ژئوپليتیک متمایز و مهم در عرصه سیاست جهانی، تاثیرات بسیاری بر محیط سیاسی و مناسبات منطقهای و جهانی ایران به ارمغان آورده است. این تحولات برای ایران به عنوان یکی از همسایگان اتحاد جماهیر شوروی، بسیار با اهمیت بوده و موجب شکلگیری مرحله نوینی در سیاست منطقهای ايران شد. در این مرحله، نه تنها ماهیت دولتهای همسایه کشورمان دستخوش تغییر و تحول گردید و بر تعداد همسایگان شمالی آن افزوده شد، بلکه مفاهیم مربوط به بررسی روابط دو جانبه ایران با همسایگان شمالی نیز رنگ دیگری به خود گرفت.
اما متاسفانه تصمیمات سیاست خارجی به گونهای بود که فرصت و زمینه اجرایی لازم برای بهرهگیری از ظرفیتها و امکانات این منطقه به درستی فراهم نشد، بهطوریکه هم اکنون با گذشت بیش از 19 سال از فروپاشی شوروی، جمهوری اسلامی ایران تنها سه سفارت در قفقاز دایر کرده که دو مرکز آن در باکو و ایروان فعال هستند و مرکز تفلیس به دلایل گوناگون، آنچنان فعال نیست. در اواخر دوره قاجار ایران در ماخاچقلعه، ولادی قفقاز، گنجه، باتومی، باکو، ایروان و تفلیس دارای کنسولگری و حتی سفارت بود و ارتباطات فراوانی با اقوام، سیاستمداران و دولتمردان قفقازی داشت. اگر چه در آن دوران به علت قرابت زماني با قرارداد ترکمنچای و گلستان، ارتباطات با قفقاز زیاد بود و ایرانیان رفت و آمد فروانی به این منطقه داشتند.
الف)رویکرد غرب محور گرجستان
از مهمترین عوامل عدم گسترش روابط ایران و گرجستان، رویکردها و اولویتهای سیاست خارجی گرجستان است. در این راستا ميتوان گفت اولویت اول تفلیس درسیاست خارجی کشورش نزدیکی به غرب و همکاری و همگرایی با آن بلوک در تعاملات و تبادلات منطقهای و بینالمللی است. با توجه به اینکه گرجستان در تقسیمبندی قارهای جهان، در نقشه جغرافیای سیاسی اروپا قرار گرفته، در درجه اول سعی میکند وارد ساختارهای اروپایی شده و خود را در چارچوب آن عرضه نماید. پارلمان و سازمان امنیت و همکاری اروپا دو ساختار و تشکلی است که تاکنون گرجستان به عضویت آنها در آمده و تلاش میکند به عنوان یک عضو فعال در این دو ساختار عمل نماید.
چنانچه در این زمینه ساکاشویلی در نشست رهبران ناتو در آوریل 2007 با اشاره به سیاست کنونی گرجستان در تمایل به غرب میگوید: «از اقدامهای تاریخی ما رویکرد به غرب است، این انتخاب نه تنها انتخاب ما، بلکه انتخاب اجداد ماست. تمدنهای گرجستان و اروپا آنقدر به هم نزدیک است که به سختی می توان تشخیص داد، اروپا ریشه فرهنگی ماست یا بر عکس گرجستان، ریشه فرهنگی اروپا».
از دیگر عوامل گزینش رویکرد غرب محور از سوی این کشور، میتوان به دغدغههای خاص جمهوری گرجستان برای تامین تمامیت ارضی و تسری حاکمیت ملی به تمام مناطق این کشور اشاره کرد که در تعیین جهتگیری سیاست خارجی گرجستان نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که جمهوری گرجستان از همان ابتدای فروپاشی شوروی با معضل جداییطلبی برخی مناطق خود مواجه بوده است. به طور مشخص جمهوریهای آجاریا، اوستیای جنوبی و آبخازیا سودای استقلال و جدایی از گرجستان داشتند. از این رو بلافاصله پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، موضوع حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از تجزیه گرجستان به مسئله اصلی و محوری برای دولت مرکزی در این کشور تبدیل شد. در این ارتباط حمایتهای روسیه از جداییطلبان تاثیر بهسزایی در رویکرد غربمحور گرجستان ایفا کرد و این کشور را بر آن داشت تا دیدگاههای امنیتی خود را هر چه بیشتر بر مسئله گسترش روابط با آمریکا و ناتو و همچنین پیمانهایی همچون ترابوزان و گوام متمرکز سازد.
بدین ترتیب گرایش افراطی دولتمردان تفلیس به غرب، گسترش روابط با کشوری همانند ایران را در ردههای پایینی از اولویت برای این کشور قرار داده و به طور حتم یکی از موانع عمده گسترش روابط این دو کشور به شمار میرود و همچنین اتخاذ این رویکرد، مطلوب جمهوری اسلامی نبوده و يكي از منابع نگراني عمده برای کشورمان در سالهای اخیر محسوب شده است و حتی به اعتقاد تهران، جهتگیری غرب محور گرجستان، در راستای منافع کلان کشورهای منطقه نیز نیست.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران را واداشت که سیاستی را با توجه به شرایط جدید در قفقاز تدوین کند. این سیاست حول چند محورشکل گرفت: حفظ امنیت کشور و تمامیت ارضی آن، توسعه دو یا چند جانبه روابط اقتصادی با کشورهای نوپا، تاکید بر اهمیت ژئوپليتیک ایران از نظر ترانزیت کالا و انرژی برای کشورهای محصور در خشکی برای دستیابی به اهداف ایران، برقراری روابط فرهنگی و سیاسی با اقوام و ملل منطقه. علاوه بر این دولتمردان ایران تصمیم گرفتند که سیاست خود را در این زمینه با همکاری نزدیک با روسیه تنظیم کنند.
در این راستا ایران از چند جهت خواهان بهبود رابطه با روسیه بود: مسکو از شرکای تجاری عمده تهران محسوب میشد و در زمینه تسلیحات، تکنولوژی و نیروی هستهای، این کشور میتوانست نیازهای ایران را تامین کند و علاقمندی این کشور به همکاری با ایران در این زمینه مزید بر علت بود. فروش رآکتورهای هستهای آب سبک به ایران و اتمام نیروگاه هستهای بوشهر از جمله این همکاریها بود. ایران و روسیه نگرانیهای مشترکی همچون حضور ایالات متحده و ناتو در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز داشتند. بدین ترتیب ایران با توجه به این موارد و آگاه بودن به حساسیت روسیه به منطقه قفقاز، که این کشور از آن به عنوان حیات خلوت خود نام میبرد و همچنین آگاهی به نقش و نفوذ فوقالعاده روسیه در این منطقه، با در نظر گرفتن ديدگاهها و منافع این کشور در قفقاز به ايجاد سياست هاي خود پرداخت.
در این زمینه تقریبا قریب به اتفاق کارشناسان این امر متفقالقولند که ایران در تنظیم و تدوین سیاستهای خود در این منطقه محوریت روسیه را در نظر داشته و سیاستهای خود را در راستا و هماهنگ با این کشور اتخاذ میکرد. هرمیداس باوند از کارشناسان برجسته سیاست بینالملل بر این اعتقاد است که تهران در سالهای اخیر همواره گرایش شديدي در بسیاری از مناقشات همچون چچن، کوزوو و همچنین گرجستان به سمت روسیه داشته است و سعی کرده در بحرانهای منطقهای همواره طرف مسکو را بگیرد، به عنوان مثال که اگر قرار بود تهران موضع مستقلی را در بحران منطقهای گرجستان داشته باشد، بهتر بود که همچون دیگر کشورهای جهان در مقابل به رسمیت شناختن استقلال مناطق جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی روسیه سکوت نمیکرد. اما آیا این امر برای گرجستان که از زمان استقلال، روسیه را به عنوان دشمن خود و همچنین عامل اصلی ناآرامی در مناطق جداییطلب خود خطاب کرده، مطلوب خواهد بود؟ آیا با توجه به اینکه در سالهای اخیر، روابط کاملا تنشزایی میان گرجستان و روسیه حکمفرما بوده و حتی این امر به درگیری اوت 2008 میان این دو کشور منجر شد، (که در پی آن با به رسمیت شناختن استقلال این دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی توسط روسیه و ساخت پایگاههای دائمی در خاک آنها، که منجر به قطع روابط تفلیس با مسکو گشت)، گسترش روابط ایران و روسیه میتوانست منافع این کشور را در نظر داشته باشد؟ بنابراین این موضوع نیز یکی از مهمترین عواملی بوده که به عنوان مانع اصلی در بهبود و گسترش روابط این دو کشور عمل کرده است.
اساسا هر دولتی دادههای سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم میکند که در نهایت، خواستهها و نیازهای امنیتی، استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا نظامیاش در کوتاه مدت یا بلند مدت تامین شود. البته نباید انتظار داشت که هدفهای ملی در طول زمان و در شرایط و مقتضیات گوناگون به صورت ایستا و ثابت باقی بمانند زیرا دهها عامل تغییر دهنده داخلی و خارجی وجود دارند که باعث دگرگونی در هدفهای سیاست خارجی میشوند. بدین ترتیب باید سلسله مراتبی را برای اهداف متنوع ملی در نظر گرفت. در این راستا در بعضی از مواقع ممکن است امنیت ملی، مسائل تکنولوژی، توسعه اقتصادی و رفاهی و یا مسائل ایدئولوژیک، اولویتهای نخست هدفهای سیاست خارجی تلقی شوند، در حالی که با دگرگون شدن پارهای از شرایط لازم میآید که نوعی جابهجایی در اهداف ملی صورت گیرد.
در این ارتباط جابهجایی و تغییر درسیاست خارجی گرجستان و جمهوری اسلامی ایران میتواند نمونهای از مورد اخیر (تغییر جهتگیریها و استراتژی سایر دولتها) در عوامل ذکر شده در جابجایی اهداف سیاست خارجی قلمداد شود. با توجه به تغییر در اولویتهای اهداف سیاست خارجی روسیه و در نتیجه اتخاذ استراتژی جدید این کشور در مسائل سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با ایالات متحده و پیمان ناتو، بر سلسله مراتب اهداف ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذاشته و آن را مجبور به نادیده گرفتن یا تغییر اولویتهای پیشین در قفقاز کرده است.
با عنایت به اینکه دولتمردان ایران با توجه به جايگاه خود در نظام بينالمللي و تهديدهايي كه از سوي منطقه و نظام بینالملل احساس مينمودند، سعی کردند منافع ملی و سیاست خارجی خود را به گونهای تعریف نمایند که حتیالمقدور کمترین تضاد را با روسیه در منطقه داشته باشند، تا با در نظر گرفتن ديدگاهها و منافع روسيه در قفقاز، سياستهاي خود را با محوريت این کشور تنظيم و اجراء کند، اما با توجه به شرایط و مقتضیاتی که به وجود آمده که مشخصا به رفتارهای روسیه در قبال ایران همانند موضوعگيريهاي اخير مدويديف و لاوروف در موافقت با اعمال تحريمهاي جديد عليه تهران و عدم فروش موشک های اس300 و ... مربوط میشود، باعث دگرگونی در هدفهای سیاست خارجی کشورمان در قفقاز هر چند به صورت موقت شده که تماسهای فعال و جدید ایران با دولت های قفقاز جنوبی از جمله گرجستان در این راستا تفسیر میشود. در این زمینه بايد به سفر رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه به گرجستان و دیدار با نينو كالاندادزه، معاون وزير امور خارجه گرجستان این کشور اشاره کرد که میتواند مقدمهای بر گسترش و ایجاد فصلی نوین از روابط این دو کشور به شمار آید.
میهمانپرست همچنین در طي اين سفر چند مطلب مهم را نیز اعلام كرد. وي از جمله تأكيد كرد كه برقراري روابط نزديك و دوستانه با گرجستان براي سياست خارجي تهران اولويت دارد. وي بطور خاص تاكيد كرد كه كشور ايران از تماميت ارضي گرجستان حمايت ميكند و افزود در آينده نزديك بين تهران و تفليس نيز خط هوايي مستقيم برقرار خواهد شد و همچنین قرار است در شهر بندري باتومي سركنسولگري ايران افتتاح شود. نماينده جمهوري اسلامي ايران همچنين بر احتمال سفر رسمي محمود احمدينژاد، رئيس جمهور ايران به تفليس تأكيد كرد. اين در حالي است كه بنا به اطلاع از وزارت امور خارجه گرجستان، هنوز از رئيس جمهور ايران بطور رسمي دعوت به عمل نيامده است.
. به نظر میرسد که با توجه به اینکه دولت گرجستان پس از تجربه تلخ اوت 2008 و حمله روسیه به این کشور و اقدام به شناسایی دو منطقه جداییطلب آن و نومیدی از حمایت برخی قدرتهای فرامنطقهای در این ارتباط، و همچنین روابط در حال گسترش آمریکا و ناتو با روسیه در شرایط فعلی، رویکردی متعادلتر و منطبق بر منافع ملی خود را در تنظیم سطح روابط با کشورهای منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. روند رو به گسترش روابط تهران – تفلیس و دیدارهای دیپلماتیک رو به رشد میان دو کشور با دیدار منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران از تفلیس دنبال خواهد شد که در پی آن نیز شاهد سفر رسمی نیکلا گیلوری، نخستوزیر گرجستان به تهران برای برپایی یک کمیسیون اقتصادی دو جانبه سفر خواهیم بود.
بدین ترتیب به نظر میرسد به واسطه تغییراتی که در روابط روسیه و آمریکا به وجود آمده، سیاست خارجی گرجستان نیز دچار تغیراتی شده است، اما مقامات گرجستان در این مورد هم عقیده نيستند، به عنوان مثال نينو كالاندادزه معاون وزير امور خارجه گرجستان با اين نقطه نظر موافق نيست. وي در جريان بريفينگي اظهار داشت كه نزديكي روابط با ايران به معني تغيير در جهتگيري سياست خارجي این كشور نيست. در این راستا او اعتقاد دارد که مقامات گرجستان با عنايت به منافع ملي كشور معتقدند كه بايد «همه راهها را باز كرد». خانم كالاندادزه اعتقاد دارد كه رژيم لغو روايد با ايران باعث تيرگي روابط گرجستان با ايالات متحده نخواهد شد.
سوسو تسينتسادزه، رئيس آكادمي ديپلماتيك تفليس در این زمینه اعتقاد دیگری دارد، به عقيده اين كارشناس نزديكي سريع روابط بين تهران و تفليس، پاسخ مناسب مقامات گرجستان به «سهلانگاري غرب نسبت به منافع ملي گرجستان است. گرجستان نشان داد كه تصميمات مهم سياست خارجي كه با منافع ملي كشور ارتباط دارد، نه در واشنگتن و بروكسل، بلكه در تفليس اتخاذ ميشود.
جابهجایی و تغییر درسیاست خارجی گرجستان و جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با هم، نشات گرفته از تغییر در اولویتهای اهداف سیاست خارجی روسیه و در نتیجه اتخاذ استراتژی جدید این کشور در مسائل سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با ایالات متحده و پیمان ناتو است که این امر نشانههای گسترش روابط این دو کشور را به دنبال داشته است. هر چند این امر میتواند به عنوان تاکتیکی از سوی این کشورها نیز قلمداد شود، اما با توجه به توافقات انجام شده در سفر آقای مهمانپرست سخنگوی کشورمان به این کشور، که به آنها اشاره شد و قرار است در سفر آقای متکی به این کشور نهایی شود، میتوان شاهد گسترش روابط تهران – تفلیس بود. بدین ترتیب ملاحظات جدید در عرصه منطقهای و جهانی، این دو کشور را به گسترش روابط و همكاري ترغيب خواهد کرد و فصلی نوین از روابط این دو کشور را رقم خواهد زد.
2. حامد کاظم زاده(پاییز 1388)، «ریشهها و ابعاد قومگرایی در قفقاز شمالی و مناقشات بالقوه بعد از درگیری روسیه و گرجستان»، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بینالمللی آسیای مرکزی و قفقاز، تهران: وزارت امور خارجه.
3. مهری خیری(بهار و تابستان1387)، «گرجستان و اوکراین در رویای پیوستن به ناتو»، بولتن دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سال چهارم، شماره 10.
4. مهدی امیری(پاییز 1388)،«محرکهها و پیامدهای فرایند مناقشه روسیه و گرجستان»،مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بینالمللی آسیای مرکزی و قفقاز،تهران، وزارت امور خارجه.
5. حامد کاظم زاده، همان، ص112-111.
6. جهانگیر کرمی(پاییز 1388)، «ایران و بحران اوستیای جنوبی»، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بینالمللی آسیای مرکزی و قفقاز، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ وانتشارات،ص 57.
7. عبدالعلی قوام(1372)، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران: سمت، ص 108.
9. «گرجستان ، روند نزديكي روابط با ايران» 10 خرداد ماه 1389 روزنامه «ايزوستياي نو»، 26 مي2010،
http://www.iranembassy.ru/fa/?section=attitudes&page=article&view=article&id=393&PHPSESSID=ruk21h2gddi33i82ke64po3c36
http://www.iras.ir/fa/pages/?cid=10730
نویسنده:رضا فیروزی، کارشناس ارشد مطالعات منطقهای
منبع: ایراس