بازگشت پوتين؛ آرزوها، واقعيتها و چالشهاي پيشرو

پس از انتخابات دوما در دسامبر 2011 گذشته و ادعایی مبنی بر تقلب در انتخابات، موجی از اعتراضات در شهرهای مختلف روسیه شکل گرفت. معترضان آهسته آهسته از بحث تقلب فاصله گرفتند و کاندیداتوری مجدد پوتین برای کسب پست ریاست جمهوری را مورد هدف قرار دادند. در طول این مدت یعنی حدفاصل بین انتخابات دوما و انتخابات ریاست جمهوری، اپوزسیون روسیه تلاش کرد که نقطه مشترک این موج به راه افتاده را به سمت نه گفتن به پوتین هدایت کند و گاها در این بین انشقاق بین این احزاب و گروهها بر سر برنامهها و نوع اعتراض دیده میشد. این سوی ماجرا طرفداران وضع موجود و دلدادگان پوتین بودند که این بار به جای آنکه رای خاموش را انتخاب کنند با همان شیوه زورآزمایی خیابانی انتخاب خود را فریاد زدند. بر اساس تحلیل کارشناسان و نظر سنجیها در روسیه پوتین آینده روسیه را رقم خواهد زد بر همین اساس در این مقاله تلاش شده است تا به وعدهها و اولویتهای سیاست داخلی و سیاست خارجی پوتین پس از انتخاب بپردازیم.
مقدمه
پيام اصلي پوتين را ميشود به کمک تغيير شعار انتخاباتي ژيرينوفسکي بيان کرد: "بدون پوتين بدتر ميشود". سیاستمداران و کارشناسان سیاسی طرفدار پوتين بایستی برای مردم توضیح ميدادند که ثبات سیاسی در معرض خطر است. این کار از کار مخالفان دشوارتر بود زیرا همیشه بخشی از جامعه حاضر است علیه چیزی اقدام کنند ولی ابراز طرفداری از اوضاع جاري طرفداران کمتری را به خود جلب مینماید. به طور كلي تمام مانور انتخاباتي پوتين بر ثبات و عدم ايجاد شوك سياسي و اقتصادي به مانند سالهاي 1990 خلاصه ميشود. ولادمیر پوتین اولویتها و برنامههای دولت خود را در صورت انتخاب، طی مقالاتی در روزنامههای معروف و پرتیراژ روسیه به چاپ رساند كه در ادامه مواضع و اهداف پوتین2012 را كه به طور کلی و خلاصه میتوان در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی در نظر گرفت مورد بررسي قرار ميدهيم.
برنامههای پوتین در سیاست داخلی
- اقتصاد: در جریان تجمعات انتخاباتي و شعارهایی كه در حمایت از ثبات و عدم تکرار تکانهای شدید سیاسی سالهای 1990 ابراز شد، همگان اتفاق نظر دارند که روسيهي جديد به حکومتي با حس مسئولیت و اقتصادي شفاف نیاز دارد. اولين و محتملترين سناريو پس از روي كار آمدن پوتين ميتواند اين باشد كه دولت به طور كلامي اطمينان دهد كه به درخواستهاي اپوزيسيون عمل ميكند اما در واقعيت اقدامات اندكي براي مبارزه با فساد و افزايش شفاف سازي در سيستم انجام دهد و به مانند سال 2000 در ابتداي كار انگيزه براي اصلاحات اقتصادي بالا باشد اما چونان گذشته درآمدهاي وسوسه انگيز نفتي مانع رشد در عرصهي نوسازي اقتصادي و حركت به سمت توليدات غير نفتي شود. اينگونه به نظر ميرسد كه تغييرات اندكي در زمينه اقتصاد از آنچه بوده است حاصل شود و فساد مالي طبقهي اليگارش وابسته به كرملين بدون رسيدگي باقي ميماند و اقدامي جدي و درخور براي مدرنيزه كردن اقتصاد صورت نميگيرد.
به تصديق رئيس كميسيون اقتصادي مجلس دوماي روسيه، از زمان روي كار آمدن پوتين در سال 2000 ، بايد تكليف بدهيهاي خارجي روشن ميشد؛ به همين دليل توان دستيابي سريع به تنوع توليدات داخلي عملا وجود نداشت چرا كه بدهي 160 ميليارد دلاري كه 120 درصد از توليد ناخالص داخلي را تشكيل ميداد، اجازه توسعه اقتصادي را نميداد بنابر اين درآمدهاي نفتي تا به حال براي مردان كرملين موهبتي الهي و مرهمي بر اقتصاد بيمار روسيه بوده است. به گفتهي استاد اقتصاد مدرسه عالي مسكو، در گذشته درآمدهاي ناشي از صادرات منابع نفتي 25 درصد از كل بودجه روسيه را تشكيل ميداد كه امروز اين عدد به 50 درصد رسيده است؛ با اين حال، چگونه ميتوان از كاهش وابستگي اين كشور به منابع نفتي دم زد.
از نظر كارشناسان دليل اين وابستگيها ساده است؛ در زمان رياست جمهوري و نخست وزيري آقاي پوتين، فساد اداري و كاغذبازي عامل اصلي بازدارندگي در توليد و درآمدزايي اقتصاد روسيه است و امروزه تجارت در روسيه سختتر از گذشته شده است چرا كه طبقهي اليگارشي وابسته به دولت اكثر شاهراههاي اقتصادي را به دست گرفته است. در حالي كه ولاديمير پوتين قصد دارد براي سومين بار سكان رياست جمهوري روسيه را برعهده بگيرد، كشور همچنان درگير همان معضلات 12 سال پيش است. حل معضل فساد مالي و كاغذبازي نيز، ورد زبان تماميسياستمداران روسيه است.
- ساماندهی نیروهای اجتماعی و ایجاد پایگاهي جدید: با فاصله گرفتن پوتين از حزب "روسيه متحد" پوتين تلاش كرد تا كارنامه خود را از اين حزب تا حدي جدا كند و شخصيتي فراجناحي و مردمي براي خود فراهم آورد. در حال حاضر پوتین برای همه خودی است و میتواند در میدانهای مختلف بازی کند ولی این امر نقطه ضعف او در آينده خواهد بود. ولادیمیر پوتین بعد از انتخابات مجبور خواهد شد بر گروههای مختلف اجتماعی متکی شود. اکنون هم محافظهکاران طرفدار او هستند و هم ملی گرایان و طرفداران اصلاحات. ولی او مجبور خواهد شد سیاستی را دنبال کند که به نفع تنها بخشی از رأی دهندگان باشد. در این شرایط بعضی طرفداران فعلی او احساس خواهند کرد که به آنها خیانت شده است. او در حال حاضر از حزب "روسیه متحد" دوري میجوید که این امتیاز مهمي است. ولی بعد از آنکه رئیس جمهور شود، به تکیه گاه اداری احتیاج خواهد داشت. آیا حزب "روسيه متحد" میتواند این نقش را بازی کند؟ اگر پاسخ منفی باشد، ولادیمیر پوتین به ترکیب دیگري از نیروهای پارلمانی احتیاج خواهد داشت. پوتین میتواند به حزب روسيه متحد برگردد كه اين كار اعتمادها را سلب خواهد كرد و یا بر اساس جبهه مردمیحزب جدیدی تشکیل داده و اکثریت دوما را به دست آورد.
نوسازی سیاسی- اصلاحات در عمود قدرت:مقاله انتخاباتي ولادیمیر پوتین تحت عنوان «دمکراسی و کیفیت دولت» که در روزنامه کامرسانت درج شد، تا حدودي مواضع پوتين 2012 را در قبال دموكراسي روشن ساخت. پوتين سال 2000، در روسيه با ايجاد عمود قدرت و تقسيم كشور به هفت منطقه فدرال و گماردن نمايندگان مستقيم خود بر آنها توانست آن روسيهي آشوب زده و بي ثبات را همگراتر كند. در آن زمان اقتدار بيشترين چيزي بود كه در روسيه به چشم ميخورد اما در اين مقاله ميتوان در مورد اصلاحات از پايين و از بستر اجتماع و ايجاد نهادهاي دموكراتيك در سطح جامعه و تسري آن به بالاتر رگههايي ديد. مشكل دموكراسي در روسيه همواره اين بوده كه از بالا و به طور مصنوعي به اجرا درآمده است و نهادهاي اجتماعي و نيروهاي مردمي چندان نقش و خود آگاهي در اين زمينه نداشتهاند. ولادیمیر پوتین 2012 و آلکساندر سولژنیتسین اعتقاد دارند"بدون خودگردانی محلی تنظیم شده، زندگی درست امکانپذیر نیست و مفهوم "آزادی مدنی" معنی خود را از دست میدهد." سولژنیتسین در سالهای زندگی در ایالات متحده مشاهده کرده بود که اتحادیههای توسعه یافته سطح پایین بر نظام سیاسی آمریکا چه تأثیر تثبیت کنندهای میگذارد.
در ایالات متحده از سطح پايين محلي گزینش سیاستمداران برای سطح فدرال شروع میشود که ولادیمیر پوتین فقط آرزوی تنظیم کردن این کار در روسیه را در مقاله خود ابراز کرد: "اعتقاد دارم که سیاستمداران و مسئولین دولتی باید در سیستم خودگردانی محلی از نظر حرفهای آبدیده شوند". جالب توجه است که نخست وزیر روسیه نيز در ابتدا در نهادهای خودگردانی شهر سنت پترزبورگ کار میکرد اما چرا این مرحله مهم برقراری دموکراسی تا به حال از نظر سياستمداران ارشد روسيه "جزئیات ناچیز" تصور ميشده ومغفول مانده بود؟ واقعیت این است که بعضی نیروها میخواهند همه چیز را فوراً به دست آورند.
برنامههای پوتین در سیاست خارجی
-اتحاد راهبردی با چین: ولاديمير پوتين نخست وزير روسيه و نامزد انتخابات رياست جمهوري اين كشور اولويتهاي سياست خارجي روسيه را در مقالهاي با عنوان «روسيه و دنياي در حال تغيير» عنوان كرده است. در اين مقاله ضمن صحبت از روابط مسكو و پكن خاطر نشان ميكند كه چين كشوري در حال رشد و توسعه بوده و از ثبات كافي برخوردار است. به همين خاطر، اين كشور براي روسيه اهميتي وافر دارد. ولاديمير پوتين تاكيد ميكند كه مسكو و پكن همچنان به حمايت از يكديگر ادامه خواهند داد. اين حمايت در سطح سازمان ملل متحد نيز همچنان پابرجاست. پوتين در اين راستا به واكنش غرب نسبت به اقدام اخير مسكو – پكن و وتو كردن قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد در خصوص مساله سوريه اشاره دارد.
-تلاش برای حفظ متحدان قدیمیخاورمیانه و نوسازی روابط با کشورهای دستخوش تحول: پوتين معتقد است كه غرب به شدت خواهان مجازات كردن برخي از كشورها به خصوص در منطقهي حساس خاورميانه است. از اين روي با اعمال تحريمها بر برخي از اين كشورها فشار وارد ميسازد. پوتين بارها و به صورت تلويحي از تغيير در موازنه قدرت در خاورميانه اظهار نگراني كرده است و مستقيما در مورد تهديدهاي غرب در قبال ايران هشدار داده است و يادآوري نموده كه روسيه از امكان حمله نظامي به ايران نگران است و هشدار ميدهد كه اگر چنين اتفاقي رخ بدهد، عواقب آن وحشتناك خواهد بود و نميتوان تصور كرد كه پيآمد آن چه خواهد بود. پوتين به همكاران غربي خود هشدار ميدهد كه نبايد از طرح ليبي براي سوريه استفاده كرد. به گفته او، ماهيت اين كار بسيار خطرناك است. تاثيرات منفي «بهار عربي» باعث شده كه ساير كشورها در مسايل و اختلافات داخلي دولتها دخالت كنند. پوتين تاكيد ميكند كه روسيه آماده است تا حضور خود را در برنامه افغانستان افزايش دهد.از نظر او در حال حاضر مشكل بسيار بزرگي در افغانستان وجود داد صادرات هرويين از اين كشور است.
وقايع اخير در برخي کشورهاي خاورميانه نشان ميدهد «تمايل به تحميل دموکراسي به کمک ابزار قهرآميز ميتواند به نتيجه معکوس منجر شود و اغلب منجر ميشود» نيروهايي چون تندروان ديني از بستر بلند ميشوند که سعي دارند خود جهت توسعه کشور و ماهيت لائيک حکومت را تغيير دهند. نخست وزير معتقد است «ما در روسيه هميشه با نمايندگان معتدل اسلامي تماسهاي خوبي داشتيم. ديدگاههاي آنها با ديدگاههاي سنتي مسلمانان روسيه نزديک است. ما آماده توسعه اين تماسها در شرايط کنوني هستيم. به فعال سازي روابط سياسي و تجاري – اقتصادي با تمام کشورهاي عرب و از جمله کشورهاي دستخوش دوران تلاطم داخلي علاقمنديم .
-تلاش برای مقاومت مثبت در قبال آمریکا: در روسیه بر خلاف کشورهای غربي، مسایل سیاست خارجی اهمیت انتخاباتی دارد که این نتیجه برخورد پیچیده روسها با آمریکا و غرب است. ضدیت با آمریکا تنها اندیشهای است که میتواند همه اقشار جامعه روسی را اعم از سطح درآمد، مذهب و مشخصات دیگر متحد کند و رئیس جمهور ناگزیر باید به این واقعیت توجه داشته باشد. در مقالات پوتین مواضع بسیار ملایمي در برابر آمريكا مشاهده ميشود در حالی که مردم روسيه انتظار موضعي شديدتر را داشتند. پوتین تاكيد دارد كه روسیه برای پیشرفت کیفی در روابط با ایالات متحده آماده است و اینکه پیشنهاد روسیه درباره پدافند ضد موشکی میتواند دو کشور را به متحد همدیگر تبدیل کند.
در زماني كه ايالات متحده آمريكا به سلاح هستهاي دست پيدا كره بود، اتحاد جماهير شوروي هنوز در حال ساخت اين سلاح بود، ولي روسيه بخش قابل توجهي از اطلاعات در اين زمينه را از طريق سرويسهاي اطلاعات خارجي بدست آورده بود. البته نخست وزير روسيه در آخر اضافه كرد كه دانشمندان شوروي به سرپرستي "ايگور كورچاتوي" توانايي آن را كاملا داشتند تا بطور مستقل به سلاح اتميدست پيدا كنند، ولي اين كار مسلما مدت زمان بيشتر طول ميكشيد و هزينه بيشتري نيز در برداشت. اين اظهارات نشان ميدهد كه پوتين در زمينهي بازگرداندن ابر قدرتي روسها و يا حتي مبالغههايي كه نسبت به قدرت شوروي صورت ميگرفته به واقعگرايي بيشتري حتي نسبت به خودش در سال 2000 رسيده است و ميداند كه بدون كمك آمريكا و متحدانش روسيه از پس نوسازي تكنولوژيك بر نخواهد آمد بنابراين در عين مقاومت در برابر منافع روسيه در دورهي سوم رياستش زباني نرمتر در برابر آمريكا خواهد داشت.
نويسنده:فاطمه افشار؛ كارشناس ارشد مطالعات روسيه و عضو شوراي نويسندگان ايراس